رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان

براساس آمار «پزشکان بدون مرز» و انجمن های اجتماعی غیر دولتی آمریکا، سالانه حدود 7/1 میلیون تجاوز جنسی فقط در ایالات متحده به ثبت رسیده است! گروه افشاگر را -که یک سرویس خبری حقیقت یاب است- فرا می‌خوانده تا از راز یک تجاوز جنسی پرده بردارد. 

به گزارش رهپویان هدایت: از جمله دیگر نامزدان برگزیده‌ی فهرست های گوناگون جوایز اسکار، فیلم Spotlight ساخته‌ی «تام مک کارتی» بود که اسکار بهترین فیلم و فیلم نامه‌ی اصلی را نیز دریافت کرد. یک فیلم ضد کلیسای کاتولیک که به سیاق آثاری همچون شک پاتریک شانلی 2008 یا کد داوینچی و فرشتگان و شیاطین (هر دو از ساخته‌های «ران هاوارد»)و یا فیلومینا استیون فریرز،2013 براساس ایدئولوژی پیوریتانی و اوانجلیستی(مشتقات پروتستانتیسم و صهیونیسم مسیحی) حاکم بر سینمای غرب و به خصوص آمریکا، ارزش‌ها و عملکرد این کلیسا را زیر علامت سؤال می‌برد.

ماجرای فیلم Spotlight رسوایی یکی از بدنامی‌هایی است که در اوایل قرن بیست و یکم برای این کلیسا ساخته و پرداخته شد! در سال 2001 تیم «افشاگری»روزنامه‌ی بوستون گلوب متشکل از «والتر ِ، رابینسون» (با بازی «مایکل کیتون») و چند گزارشگر، «مایک رزندس» (با بازی «مارک روفالو»)، «ساشا فایفر» (با بازی «ریچل مک آدامز») و «مت کارول» (با بازی «برایان دی ارکی جیمز»)، شروع به تحقیق درباره ادعاهای مطرح شده در خصوص لاپوشانی سوء استفاده‌های جنسی در داخل کلیسای کاتولیک ماساچوست می‌کنند. آن‌ها ابتدا با چند تجاوز انگشت شمار مواجه می‌شوند که تعدادشان به تدریج به رقم عجیب 90 می‌رسد. بعد از دنبال کردن سرنخ‌ها، مصاحبه با قربانیان و وکلا و ماه‌ها تلاش، روزنامه نگاران یاد شده، گزارش خود را در اوایل سال 2002 می‌نویسند و با این گزارش سونامی عظیمی به پا می‌کنند که سراسر آمریکا و دنیا را درمی‌نوردد. اما باز هم فردی که این سونامی به ظاهر ضد فساد را برپا می‌سازد، در فیلم Spotlight یک شخص یهودی به نام «مارتی بارون» با بازی «لئو شرایبر» معرفی می‌شود که مانند فیلم The Big Short چند بار بر یهودی بودن وی در فیلم تاکید می شود. او کلیت سوژهی تجاوزات جنسی کشیشان کاتولیک در بوستون را کلید زده و گروه افشاگریبوستون گلاب را وادار می سازد تا تمامی سوژه‌های خود را رها سازند و به این موضوع بپردازند. او در ادامه و هنگامی که گروه به افشای چند کشیش و حتی اسقف کلیسای مرکزی بوستون می‌رسد، توقف نمی‌کند و از آن‌ها می‌خواهد تا آن جا پیش بروند که کل سیستم کلیسای کاتولیک یا به معنای دیگر کلیت کاتولیسم را زیر سوال ببرند!

 در حالی فیلم Spotlight مسئله‌ی فساد چند کشیش کاتولیک یا مثلا90 تجاوز جنسی را هم چون فاجعه‌ای در آمریکا می‌نمایاند و همه‌ی احساسات و انسان دوستی تیم روزنامه نگاری بوستون گلاب را برآن متمرکز می‌کند –اگرچه در جاهایی دم خروس بیرون می‌زند و این احساسات گرایی به سمت رقابت با روزنامه‌های رقیب برای افشای سریع تر خبر می‌چرخد!- که براساس آمار «پزشکان بدون مرز» و انجمن های اجتماعی غیر دولتی آمریکا، سالانه حدود 7/1 میلیون تجاوز جنسی فقط در ایالات متحده به ثبت رسیده است! ساختار کلیشه‌ای و شعاری فیلم spotlight و به خصوص برخی بازی‌های آن از جمله ایفای نقش «مارک روفالو» که در میان تعجب کارشناسان و منتقدان، نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر مرد هم شد، به فیلم یاد شده لطمه‌ی زیادی وارد ساخت. اما گویا موضوع صهیونی و ضد کاتولیکی فیلم، مانع دور شدن آن از فهرست برترین های اسکار شد!

 بسیاری علت موفقیت Spotlightرا در ساختار فیلم‌نامه‌ی آن جست وجو می‌کنند. این مسئلهوقتی قوت پیدا می‌کند که در می‌یابیم فیلم جایزه‌ی فیلمنامه‌ی غیر اقتباسی را نیز به خود اختصاص داده است. اما حقیقت آن است که Spotlight جز یک روایت گزارش گونه‌ی خوش ساخت از هیچ عنصر دراماتیک قدرتمندی برخوردار نیست. فیلم از یک روایت خطی بهره می برد اما این روایت هرگز به درام تبدیل نمی شود. داستان از آن جایی آغاز می شود که بوستون گلوب -که نام نشریه ی پر تیراژی است- یک سردبیر جدید به نام «مارتی بارون» را استخدام می‌کند. بارون بلافاصله گروه افشاگر را -که یک سرویس خبری حقیقت یاب است- فرا می‌خوانده تا از راز یک تجاوز جنسی پرده بردارد. گویا جناب «کاردینال لاو»می دانسته که کشیش «جان گیگان»، از کودکان سوءاستفاده جنسی می کرده است، اما هیچ کاری برای توقف او انجام نداده است. گروه افشاگر در مسیر تحقیق خود، الگویی از سوءاستفاده جنسی از کودکان توسط کشیش‌های کاتولیک در ماساچوست کشف می‌کند که اسقف اعظم بوستون روی آن سرپوش گذاشته است. در ادامه با کمک شخصی دیگر، دامنه تحقیق آن‌ها به13 کشیش متخلف می رسد. مردی که قبلا کشیش بوده و برای اصلاح کشیش های بچه باز تلاش می کرده، فاش می کند که حداکثر باید 90 کشیش متجاوز در بوستون وجود داشته باشد (شش درصد کشیش‌ها). در نهایت داستان کاردینال لاو و شماره تلفنی برای معرفی قربانیان چاپ می شود. صبح روز بعد، تماس‌های بی پایانی از قربانی‌ها گرفته می‌شود که مایل هستند داستان خود را تعریف کنند. فیلم این طور تمام می‌شود که لیستی از مکان‌هایی در آمریکا و سایر نقاط دنیا نمایش داده می شود که کلیسای کاتولیک در اخفای تجاوزهای کشیش ها در آن نقاط نقش داشته است.

مشکل اصلی فیلمSpotlight را باید در ساختار درام آن جست وجو کرد. پرداخت قصه درSpotlight خوب است اما مشکل این جاست که فیلم تلاش می کند تا حد ممکن مستند باشد وهمین موضوع باعث می شود که دست نویسندگان در پرداخت شخصیت و درام بسته باشد. اولین عنصری که درام فیلم را بنیان می‌نهد عنصر «ستیز» است که می‌بایست میان دو قطب از عناصر اصلی فیلم شکل بگیرد و به صورت تصاعدی پیش رود. فیلم Spotlight ما را با قطب اول آشنا می‌کند که همان ژورنالیست‌های کارگروه «اسپات لایت» هستند. اما حقیقت این است که ما از سوی قطب دیگر هیچ عرض اندامی نمی‌بینیم. همه چیز به صورت قابل پیش بینی ما را به این نقطه می‌کشاند که قرار است حقیقت آن طور که اتفاق افتاده برملا شود و کارگروه اسپات لایت بدون کوچک ترین مزاحمتی به هدف خود برسند. در واقع فیلم از داشتن یک آنتاگونیست قوی و جذاب بی بهره است.

 نکته‌ی دیگر فیلم این است که هیچ شخصیت پردازی پیچیده‌ای که ما را با کاراکترهای فیلم همراه کند و حس همذات پنداری را در ما برانگیزد در فیلم Spotlight وجود ندارد .Spotlight با تعددی از شخصیت‌ها رو به رو ست که هیچ یک آن طور که باید ما را جذب نمی کند. در حقیقت فیلم در هیچ یک از شخصیت های فیلم عمیق نمی‌شود و هیچ پیچیده‌گی دراماتیکی را عرضه نمی‌دارد. بر این اساس ما از چهار نفری که در گروه اسپات لایت هستند هیچ نمی‌دانیم و جزئیاتی از زندگی خصوصی آن ها نمی‌شنویم. در واقع هیچ موقعیت دراماتیکی شکل نمی گیرد که ابعاد پنهان کاراکتر برای ما آشکار شود. Spotlight از فقدان یک درام شخصیت رنج می برد. شخصیت‌های فیلم بسیار تخت هستند و اگر آن‌ها را برداریم و شخص دیگری را جایگزین آن‌ها کنیم هیچ اتفاق جدیدی نمی‌افتد. Spotlight در ابتدای کار ما را با شخصیت مارتی بارون آشنا می کند که گویا قرار است پروتاگونیست و شخصیت اصلی فیلم باشد اما کم کم نقش او به حاشیه می‌رود و بالاخره در جایی از فیلم محو می‌شود. فیلم با اطلاعات ناقص و جسته و گریخته‌ای از این شخصیت آغاز می‌شود اما تمام این اطلاعات به حال خود رها می‌شود و کارکرد دراماتیکی پیدا نمی‌کند. مثلا در جایی از فیلم ما می‌فهمیم که او یهودی است. این مسئله جز این که تبدیل به بهانه‌ای برای زدن برچسب پروپاگاندا و ایدئولوژی زدگی به فیلم شود چه کارکرد دراماتیکی می‌تواند داشته باشد و چه کمکی به پرداخت شخصیت می‌کند؟ در فیلم مرتب از قدرت کلیسا سخن گفته می‌شود.

به طوری که کلیسا و احتمالا شخصیت کاردینال قرار است در مقام یک آنتاگونیست قدرتمند در برابر کار گروه اسپات لایت ایستادگی کند. اما آن چه اتفاق می‌افتد ناامیدانه است. نه تنها هیچ مقاومتی از سوی کاردینال صورت نمی‌گیرد بلکه سهم وی از کل فیلم فقط چند سکانس کوتاه و معدود است. مشکل شخصیت پردازی در فیلم Spotlight جدی است. به طوری که عدم سمپاتی باعث شده تا فیلم گیرندگی خود را از دست بدهد. فیلم پر است از شخصیت‌هایی که وارد داستان می‌شوند و بعد بیرون می‌روند و هیچ یک آن گونه که باید به مخاطب معرفی نمی‌شوند. به نظر می‌رسد که اسکار بهترین فیلم‌نامه و بهترین فیلم کمی گنده‌تر از دهان فیلمSpotlightباشد. مشکل اصلی فیلم لحن گزارش گونه ای است که در سراسر فیلم وجود دارد. اصرار بر مستندنمایی باعث شده تا فیلم از منظر دراماتیک سقوط کند. مهم ترین مسئله این است که فیلم جز گزارشی توصیفی از یک واقعه هیچ خاصیت دیگری ندارد. در حالی که این نگاه مستند و گزارشی می توانست با یک رویکرد تحلیلی همراه باشد. اما Spotlight هیچ گاه به ما پاسخ نمی‌دهد که علت وقوع این رسوایی چیست و ما هیچ گاه درک نمی‌کنیم که چرا کاردینال لاو در برابر آن همه رسوایی سکوت کرده است. Spotlight هرچند در پیش بردن ساختار روایت و چیدمان عناصر داستانی خوب عمل کرده باشد، اما هرگز روایت نمی تواند جای درام را بگیرد. درام در ارتباط با شخصیت، انگیزه‌ی وی و لایه های پنهانش شکل می‌گیرد و فیلم از این مهم محروم است. عنصر برجسته و حقیقت یک درام، ساحت هرمنوتیکی آن است. هر درام برابر با نوعی تاویل است و دراماتیزه کردن برابر است با نوعی تاویل کردن./ مشرق 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی