رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان
پنجشنبه مهر ۱۵ ۱۳۹۵، ۰۱:۰۱ ب.ظ

معرفی کتاب/تولد دوباره‌ام

کتاب «تولد دوباره‌ام» خاطرات مسعود صلاحی میسیونر تبشیری بازگشته به اسلام است که به کوشش امید رضایی و سلیمان کاووسی در 148 صفحه گردآوری شده و انتشارات گاهان نحستین چاپ آن را روانه بازار نشر کرده است.

به گزارش انجمن رهپویان هدایت، جمع‌آوری خاطرات جداشدگان از فرقه‌های انحرافی بهترین روش برای جریان‌شناسی، آشنایی با اعتقادات و ساختار فرقه‌ها است.

«مسعود صلاحی» یکی از این نجات‌یافتگان است که از فرقه مسیحیت تبشیری و صهیونیستی جدا شده و خاطرات خود را در اختیار گروه تدوین خاطرات نجات یافتگان فِرَق انحرافی مؤسسه راهبردی دیده‌بان قرار داده و مطالعه آن کمک قابل توجهی به شناخت این فرقه می‌کند.

زندگی‌نامه و فعالیت‌های تبشیری این شخص جدا شده در قالب کتاب «تولد دوباره‌ام» تدوین که از دوران کودکی وی آغاز و پس از گذشتن از سفر به ترکیه و غرب اروپا به بازگشت دوباره او به اسلام ختم شده است.

مقدمه، کودکی‌ام، خدمت سربازی، سفر به ترکیه، اقدام به خودکشی، سفر به بوسنی، آشنایی با کلیسای اینترنشنال، شرکت در کلاس میسیونری، شکار تبشیر، برنامه مشترک، اختلاف در کلیسای اینترنشنال، قطع شدن حمایت کلیسا، سفر به غرب اروپا، برمینگهام، ایپسویچ، منچستر، نگاه به مسلمانان و ایران در تبشیر، مبشران انگلیسی و پناهندگان ایرانی، میل به بازگشت، دنیای سرد و بی‌رحم مسیحی، اسلام‌ستیزی و ایران‌هراسی، مبشرین با نگاه منصفانه، برهوت معرفت و بازگشت از اعتقادات عناوین کتاب پیش‌گفته را تشکیل می‌دهند.

صالحی در فصل هشتم کتاب با عنوان شکار تبشیر چنین می‌گوید: «افراد کلیسا حتی هنگام آب پرتقال خوردن در رستوران، بار یا کافه به دنبال شکار افراد و دعوت از آن‌ها برای شرکت در جلسات کلیسا بودند، به‌عنوان مثال یک یا چند نفر به همراه یک گروه موسیقی به‌صورت دوستانه دور هم صحبت کرده و سرود می‌خواندیم تا توجه مردم را جلب کرده و به سمت ما بیایند و با آن‌ها صحبت کنیم... چنان محیط صمیمی می‌شد که دیگر اعضای یک خانواده محسوب می‌شدیم، یکی گیتار می‌زد و دختران آمریکایی هم با لوندی و عشوه مردان جوان را تور می‌زدند. همه این‌ها تحت نام خدا و با هدف رساندن پیام مسیح که گفت "بروید همه ملت‌ها را شاگرد من کنید"، صورت می‌گرفت، البته این کم‌ترین بها و بهانه برای آغاز دوستی‌های بلندمدت بر محور کلیسا بود. بت‌پرستی شاید به این معنا هم باشد که همه گروه‌ها می‌بایست عکس‌هایی تهیه کنند و به آمریکا بفرستند که بتوانند مخارج تبلیغات و بشارت مسیح را فراهم کنند. از مردم در کلیساهای آمریکایی پول جمع کنند و برای مبلّغین مسیحیت جدید طرفدار اسرائیل بفرستند و جنگ صلیبی جدیدی راه بیندازند».

میسیونر تبشیری که با گذراندن فراز و نشیب‌های فراوان به پوچی و بی‌حاصلی رسیده بود، راه نجات از مشکلات جسمی و روحی فراوان خود را بازگشت دوباره به دین مبین اسلام خوانده و در فصل پایانی کتاب گفته است: «یک روز به یک‌باره متحول شدم، در میدان پیکادلی مرکز شهر شیشه مشروب را به زمین زدم و شکستم. تعداد زیادی از مردم برگشتند و مرا نگاه کردند. گریه می‌کردم، زانو زدم و دست به آسمان بلند کردم. صدای مداحی سینه‌زنی‌ها همیشه در گوشم بود. حتی از زمان کودکی‌ام. آن روز در آن آسمان ابری و سرد با احساس تحقیر اشک ریختم. دستم را به آسمان بردم و روی زمین زانو زدم. بلند گفتم اگر ناتوانی بگو یا حسین، اگر خسته جانی بگو یا حسین و دیگر همین». 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۵
انجمن رهپویان هدایت

نظرات (۱)

یا حسین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی