رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان
فرقه‌های "مسیحیت تبشیری"، "سروشیه به سردمداری عبدالکریم سروش" و "اکبر گنجی" بر سر حمله به مبانی اسلام پیمان نانوشته‌ای را امضاء کرده‌اند.

به گزارش انجمن رهپویان هدایت، "ساسان توسلی" مجری شبکه ماهواره‌ای محبت ضمن ابراز ارادت به "عبدالکریم سروش" و "اکبر گنجی"، اذعان کرد این دو شخص خشونت‌های موجود در کتاب مقدس از جمله قتل عام کنعان و غیره را دست کم می‌گیرند.

پرداختن به این موضوع که چرا سروش و گنجی از خشونت‌های موجود در کتاب مقدس عبور کرده‌اند، در حالی‌که مبلغ مسیحیت صهیونیستی خود به این موضوع اعتراف دارد، موضوع این گزارش نیست، اما باید توجه داشت این تمجیدها بی‌سابقه نیست و این دو خودباخته فرنگ به خاطر خوش‌خدمتی به دشمنان دین اسلام همیشه مورد تفقد فرقه انحرافی مسیحیت تبشیری هستند؛ چنان‌که در شبکه‌های مسیحی از آن‌ها با زبان نیک یاد می‌شود.

هرچند تمامی مهمل‌بافی‌های این افراد قابل بیان نیست، اما آن‌چه در این میان بیش‌تر خودنمایی می‌کند، اشتراک فرقه‌های مسیحیت صهیونیستی، سروشیه و اکبر گنجی در دشمنی با اسلام بوده که این وجیزه با هدف  ارائه برخی از این موارد نگاشته شده است.

سروش- به مانند مبلّغان و عضویابان فرقه مسیحیت صهیونیستی- در بهمن ماه سال 1386، در مصاحبه‌ای با میشل هوبینک روزنامه‌نگار هلندی رادیو زمانه به انکار عصمت قرآن پرداخت. وی[نستجیر بالله] وحی را تجربه شخصی پیامبر(ص) و ساخته ذهن بشری ایشان دانست.

البت این روزها با وجود رابطه شاگرد-استادی بین "اکبر گنجی" و "عبدالکریم سروش"، اختلاف‌های شدیدی بین آن دو بروز کرده که اگر آن را جنگ زرگری ندانیم، باید نشست و دید که سرانجام این نزاع‌ها، این دو مزدور غرب را به کدامین سو می‌کشاند؟

کشمکش‌ها تا جایی بالا گرفته که گنجی استاد دهه 60 و 70 خود را "مدعی پیغمبری" معرفی کرده و در مقابل، دار و دسته سروش نیزبه طعنه این شخص را بولتن‌نویس سال‌های پیشین دانسته‌اند.

او می‌گوید: "عبدالکریم سروش به دنبال اختراع دین تازه‌ای است که با مدرنیته و جهان جدید سازگار باشد. او خود را پیامبر این دین جدید می‌داند و کاملاً به موفقیت دینی که بر اساس خواب‌هایش می‌سازد، باور دارد."

از دیگر نسبت‌هایی که گنجی به سروش داده، "فرقه‌سازی" است که در برابر این ادعا، وابستگان به سروش نیز او را فاقد دانش در زمینه مسال الهیاتی-فلسفی، بضاعت دینی و صلاحدید لازم می‌دانند.

گنجی گفته‌های خود را این‌چنین تکمیل می‌کند: "سروش تا میانه‌های دهه ۸۰ شمسی به دنبال فرقه‌سازی بود، اما رفته رفته به سوی اختراع دین تازه‌ای میل کرد. البته تاریخ دقیقی را برای گذر او از مرحله فرقه‌سازی به مرحله اختراع و تأسیس یک دین تازه نمی‌توان تعیین کرد."

وی در انتهای نوشتار خود می‌گوید: "سروش خود را واجد تمام شئون یک پیامبر و ولی‌ای صاحب وحی می‌داند، و از این رو به عنوان «ولی زنده» زمان و به اعتبار خواب‌های رسولانه‌اش، دین تازه‌ای را تأسیس یا اختراع کرده است، و به مخاطبان خود نوید می‌دهد که راه نجات از انحطاط همانا تقلید از «سروش قدسی افلاکیان» و پیروی از «فرقه سروشیه» است، فرقه‌ای که سرانجام «عالمگیر» خواهد شد."

از جمله نظرهای بی‌بنیان سروش، ادعای پیامبری مولوی است. او مثنوی مولوی را وحی و عدل قرآن به شمار می‌آورد و مدعی است که تجربه وحی در حضرت محمّد(ص) ختم نشد، بلکه در وجود مولوی تجدید شده است.

البته توهم‌های گنجی نیز دست کمی از سروش ندارد. او نیز پس از فرار از کشور و حضور در تلویزیون‌های فارسی‌زبان مدعی شد، امام زمان(عج) وجود ندارد!

عبدالکریم سروش نیز برای عقب نیفتادن از شاگرد دهه‌های پیش خود مدعی شده است: " قصه امام زمان تنها قصه‌ اعتقادى است؛ یعنى آن‏که از لحاظ تاریخى، دوران حمل، تولد، کودکى، غیبت و اساساً وجود ایشان شاهدى ندارد."

ضدّیت با نظام جمهوری اسلامی ایران نیز از ویژگی‌های مشترک "فرقه مسیحیت تبشیری"، "عبدالکریم سروش" و "اکبر گنجی" است؛ چنان‌که هر سه ادبیات مشترکی را در این خصوص به‌کار می‌گیرند.

اگر وابستگان به فرقه مسیحیت تبشیری بی‌محابا برچسب‌های ناروایی را به جمهوری اسلامی ایران نسبت می‌دهند، سروش نیز در سال 1365 با ارائه گفتاری در دانشگاه تهران تحت عنوان «مبانی نظری فاشیسم» جمهوری اسلامی را به سبب «صهیونیسم‌ستیزی» یک نظام فاشیستی خواند.

"اکبر گنجی" نیز که سخت دلداده آرنت صهیونیست است، در ماهنامه کیان به اشاعه تفکر او و شاگرد برجسته‌اش آگنش هلر درباره فاشیسم و مقایسه تطبیقی آن با ایران پرداخت.

به‌عنوان کلام پایانی می‌توان گفت نقطه مشترک فرقه‌ها و اشخاص پیش‌گفته، جیره‌خواری نزد کشورهای ضد اسلامی است؛ به‌نحوی‌که امرار معاش آن‌ها از همین طریق صورت می‌گیرد و همیشه تریبون‌هایی برای تحریف در مبانی عقیدتی اسلام در اختیارشان قرار داده می‌شود.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۳۰
انجمن رهپویان هدایت

نظرات (۲)

چه عجب- همه شون رو یه مار گزیده!
سلام و خسته نباشید .
وب خیلی خوبی دارید . با تشکر از مطالب خوبتون .
در خیانت امثال اکبر گنجی و سروش شکی نیست . اما این ارتباطشون با مسیحیت صهیونیستی برام خیلی جالب بود .
امیدوارم این رویه خوبتون رو همیشه ادامه بدید.
با تشکر.
h.f - تهران

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی