گزارش مهتدی از زنای محصنه مبلغان بهائی
رهپویان هدایت: خیانت و بی بند و باری امری نهادینه شده در فرقه ضاله بهائیت می باشد. ریشه این رویکرد از زمان باب مخصوصا در ماجرای بدشت آغاز شد. در بدشت بابیان به این نتیجه رسیدند که دوره شریعت طی شده و دیگر نیازی نیست به هیچ یک از مرزهای اخلاقی و دینی پایبند ماند.
طاهره قرة العین، الگوی زنان بهائی با همین دلیل تراشی باطل بدون حجاب و پوشش مناسب در بین مردان حاضر شد و به حرافی پرداخت. طاهره قرة العین پس از این اقدام و با توجیه این که قلم از نوشتن گناهان برداشته شده به اعمال منافی عفت بسیاری دست زد.
اما این رویکرد و باور که قلم از نوشتن معاصی برداشته شده و انسان مجاز به انجام هرکاری است حربه ای شد در دست مبلغان فرقه ضاله بهائیت که به واسطه آن به نوامیس یکدیگر طمع ورزیده و حدود انسانیت را زیر پا گذاشتند.
صبحی مهتدی در این باره می نویسد: یکی از مبلغان این طایفه آشچی نام، به یکی از خانم های بهائی کتاب اقدس(از نوشته های بها) را می آموخت. رفته رفته زن بیچاره را فریب داد و گفت: فرموده اند رفع القلم(قلم از نوشتن معاصی برداشته شده)
در حقیقت وی آرزویش این بود که با او یار شود و به این واسطه زن را فریب داد و به خواسته شوم خود رسید. مدت ها چنین بودند تا روزی که شوهر ناگهان به خانه آمد و آن دو را در یک بستر دید. هیاهو و فریاد براه انداخت و کار به محفل روحانی کشید.
بیچاره زن خودکشی کرد و پرونده آن ها در محفل روحانی است. از اینگونه کارها بسیار شد که من برای حفظ آبرو یک یک را نمی گویم ولی این را می گویم که هیچ کس از این بدکاران رانده نشده اند.(پیام پدر، صبحی مهتدی)
اما باید توجه داشت چیزی که موجب شده تا خیانت و بی عفتی های زننده در بین بهائیان مبدل به امری عادی گردد، احکام ساختگی سردمداران آن است. بها در این خصوص می نویسد: خداوند حکم داده است که هر یک از مرد و زن زنا کننده می باید دیه به بیت العدل تسلیم کند و مقدار آن دیه نه مثقال طلا است و اگر دو مرتبه زنا کردند لازم است دو مقابل آن پرداخت کنند (دو برابر) و این حکمی است از جانب مالک اسماء.
در حقیقت بهائیان با پرداخت زر و سیم به بیت العدل واقع در اسرائیل فعل زشت خود را جبران شده می پندارند و از این رو به آنان تلویحا اجازه داده شده تا پرداخت طلا، اعمال منافی عفت انجام دهند.