میراث شوم ملاسلطان گنابادیه
نامبرده پس از ترک درس ملاهادی سبزواری به اصفهان رفت و در آنجا براثر معاشرت و مجالست با سعادت علیشاه اصفهانی به شهر بیدخت برگشت و کار خود را طبابت آغاز کرد. وی با سوء استفاده از نیاز مردم شهر بیدخت ، مدرسه علمیه را به یک مطب شخصی خود تبدیل کرد. به نقل از آیت الله مدنی گنابادی ، هدف وی از این کار ، ایجاد مکانی مناسب برای طبابت بود و حجره مدرسه را برای مداوا و نگهداری بیماران قرار داد. خالی کردن مدرسه علمیه از تحصیل و تربیت طلاب باعث شد شاگردان و مریدان فرقه ای خود را آموزش دهد.
اطعام به فقرا و مساکین به منظور جلب توجه و تشویق آنان برای پیوستن به فرقه نعمت الهیه بود. با کسب درآمد از موقوفات ، توانست نیازهای مالی و شخصی خود را برآورده نماید. سلطان محمد به این حقیقت اعتراف داشت که مردم شهر بیدخت شیعه اثنا عشری و ذاتا علاقه مند به قشر روحانیت هستند لذا برای بایستی همانند روحانیت ، در مجالس و مناسبت های مذهبی، انحرافات و جعلیات فرقه را به عنوان معارف اسلامی به مریدان و میهمانان خود تفهیم کند.
امروز هم قطب فعلی قطب فرقه نعمت الهیه با تأسی از اقطاب و مشایخ شان، با اطعام و کمک رسانی به محرومین و نیازمندان، سعی می کنند حلقه مریدان را بزرگتر کنند. سران فرقه نعمت الهیه در زمانی که قطب فرقه به آنجا مسافرت می کند ، برنامه های مفصلی با تشریفات غیر ضروری برگزار می کنند.
مزار ااقطاب و مشایخ فرقه نعمت الهیه در بیدخت ، مرکز مهم وحیاتی برای آنان محسوب می شود. درآمد های ناشی از عشریه های مریدان بیچاره ، باید صرف این میراث شوم به جا مانده از ملا سلطان بشود.