مقاومت بینظیر مسلمانان ایران مقابل تبلیغات مسیحیت تبشیری
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، تبلیغ مسیحیت بین مردم ایران به قرون گذشته بر میگردد و در همین راستا فرقههای مختلف مسیحیت از جمله: کاتولیک، انگلیکنها، جماعت ربانی و ... مبلغانی را به سوی ایران گسیل داشتهاند.
با وجود هزینههای بسیار گزاف برای ترویج مسیحیت در بین مسلمانان ایران، اما بر اساس اذعان مبلغان مسیحی، مسیحیت هیچگاه در میان تودههای مردم ایران جای نگرفت، حتی در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی، علیرغم آزادی کامل تبلیغات و فعالیتهای مسیحی، عده بسیار قلیلی از ایرانیان به مسیحیت گرویدند.[1]
قلیل به معنای "کم و اندک" است و بهکار بردن ترکیب "بسیار قلیل" از عمق فاجعه شکست مسیحیت تبشیری در ایران حکایت دارد؛ چرا که اگر در زمانه ترویج بیبندوباری و بیخدایی، فرقهای موفق به جذب افراد نشود، شکست آن در هنگامه دینداری مردم، "پیشبینیشده" است.
برخی دیگر از مبلغان مسیحی اوضاع تبلیغ در ایران را "اسفناک" توصیف کردهاند[2] و همه اینها به مقاومت سرسختانه ملت ایران در برابر هجوم تبلیغات فرقه مسیحیت تبشیری با پوششهای تأسیس مدارس، درمانگاه، پرورشگاه و ... باز میگردد.
در اینجا نباید از خاطر برد که به دلیل کمبودهای فراوان آموزشی و بهداشتی در زمان قاجار، عدهای به مدارس تبشیری و یا درمانگاههای مسیحی مراجعه داشتهاند، اما این به معنی مسیحی شدن آنها نبوده و تنها برای رفع نیازهای خود به این مکانها رفت و آمد میکردهاند.
شکست مبلغین مسیحی در ایران در حالی رقم خورده که برای مثال، اوراق تبلیغاتی میسیونرهای مسیحی در زمان پهلوی به راحتی توزیع میشدند، ولی چاپ هرگونه نشریه یا اعلامیه به گرفتن مجوز از دولت نیاز داشت.
شهر دیگری که به میدان شکست میسیونرهای مسیحی تبدیل شد، "شهر مقدس مشهد" بود. فعالیت میسیونرهای تبشیری در این شهر و پخش فراوان اقلام تبشیری، موجی از مخالفت مردم را در سال 1302 شمسی در پی داشت و مردم شکایتنامههایی تنظیم و برای روحانیون شیعه در قم و عتبات و مقامهای دولتی فرستادند.[3]
سوءاستفاده از وضعیت بیماران نیز در زمره تاکتیکهای مبلغان مسیحی برای جذب عضو قرار دارد که در یک مورد کارکنان "درمانگاه آمریکایی امید در محله قناتآباد تهران"، نسخه بیماران و داروهای آنها در برگهها و پاکتهای حاوی جملاتی از انجیل ارائه میشد که با واکنش شدید مردم روبرو شد و در سالهای 1302 و 1303 شمسی، از تبلیغ مسیحیت در این درمانگاه به دولت شکایت کردند.
تحصیلکردگان مدارس تبشیری نیز از جمله معترضین به تبلیغ مسیحیت در این آموزشگاهها بودند. یکی از شاعرانی که خود در مدرسه مبلغان انگلیسی درس خوانده و با تعلیمات مسیحی آنان مخالفت کرده، "میرزا محمد فرخی یزدی" بود که در سن پانزده سالگی اشعاری بر ضد تبشیریها سرود و به سبب سرودن همین شعرها از مدرسه اخراج شد.[4]
علاوه بر وی، گروه دیگری از شاگردان مدارس تبشیری نیز با ترجمه سرودهای مسیحی به زبان فارسی مخالفت کردند که در یادداشتهای مبلغین مسیحی به آنها اشاره شده است.[5]
اضافه میشود، موارد پیشگفته تنها از "باب تمثیل" بیان شد و پیشینیان و آنهایی که از نزدیک فعالیتهای متعدد و چند وجهی مبلغان مسیحی را دیدهاند، خوب میدانند که به جرأت تنها ملتی که در برابر سیل حملات مسیحیت تبشیری نلرزیدهاند، مسلمانان ایرانی هستند.
[1] رشدی، آرمان، سرگذشت مسیحیت در ایران زمین، انگلیس، ایلام، 2006، صص 141-140
[2] Robin water fild; Christian in Persia;p.161.
[3] سازمان اسناد ملی ایران، اسناد وزارت کشور، ش 4295، سال 1309 به نقل از همراز، ویدا، مبلغان مسیحی در ایران از صفویه تا انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، 1391، ص267
[4] برومند، صفورا، پژوهشی بر فعالیت انجمن تبلیغی کلیسا در دوره قاجاریه، چاپ نخست، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، صص219-218
[5]James H.laster.christian Hymnody in Iran; p.212.