ادعایی سست تر از شالوده صهیونیسم در یک رسانه صهیونیستی
یکی از این رسانه ها که جهت گیری های خبری آن کاملا مشخص و در جهت اهداف صهیونیسم بین الملل به ایفای نقش می پردازد، در تازه ترین گاف خود، بدون آنکه مستند آن را مشخص کند مدعی شد که ازدواج سرپرست و فرزندخوانده نص صریح قرآن است.
با وجود اینکه این رسانه ها که حتی از آموزه های بی محتوای مسیحیت صهیونیستی نیز اطلاعی ندارند، نباید به خود اجازه دهند در خصوص الهیات پر محتوای اسلامی و فقه غنی جعفری اظهار نظر کنند، جهت تنویر اذهان، به بررسی اجمالی فقهی این ادعا پرداخته می شود.
اولین منبع برای استخراج احکام شرعی، قرآن کریم است که آیه ای که صراحتا اجازه چنین ازدواجی را داده باشد، در قرآن وجود ندارد و این ادعا از این جهت به شدت مردود است.
دومین منبع، سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(علیهم السلام) است که در زیر به مواردی از آن اشاره می شود.
از دیدگاه فقهی و طبق مبنای مشهور فقها، ازدواج سرپرست و فرزندخوانده، کراهت شدید دارد. مورد بسیار روشنی که در فقه و در زمان ائمه معصوم (ع) به صورت سوال، مطرح شده و حکم آن را بیان کرده اند، سوال از ازدواج مولود با قابله ای است که او را به دنیا آورده است.
در این روایات، پاسخ ائمه(ع)، منفی بوده است و از این ازدواج، نهی کرده اند. کار تا اینجا می رسد که فرموده اند علاوه بر اینکه با خود این قابله که همان ماماست، ازدواج نکند، با دختر او نیز ازدواج نکند.
منبع این روایات در جلد 20 کتاب وسایل الشیعه (کتاب النکاح، ابواب ما یحرم بالمصاهره، باب سی و نهم)، است.
صاحب وسایل الشیعه، بابی در مورد کراهت ازدواج قابله با مولود باز کرده و هشت روایت در آن آورده است. در اولین روایت این باب از امام محمد باقر(ع) در این مورد سوال می شود که حضرت فرمود: «لا!» و سپس گفته شد که با دختر او نیز نباید ازدواج کند .
تحلیل ایشان این است که این قابله در فقه، به منزله مادر است. گفته نمی شود که همه احکام در رابطه با مادر را دارد اما به منزله مادر است، همانطور که یکی از احکام روشن این است که انسان نمی تواند با مادر خود ازدواج کند، با قابله ای که به منزله مادر اوست نیز نمی تواند ازدواج کند.
شیخ طوسی این روایت را حمل بر کراهت این ازدواج کرده است، البته دو قید دارد. بسیاری از فقها معتقدند در جایی که قابله، تنها بچه را به دنیا آورده باشد کراهت ندارد اما اگر او را تربیت نیز کرده باشد، کراهت، آن هم شدیده دارد.
در روایتی دیگر نیز این سوال (ازدواج قابله با پسری که به دنیا آورده است)، از امام رضا (ع) پرسیده می شود که ایشان در مقام تعجب و از این جهت که این مساله تا حدودی از ساحت خدا و دین فاصله دارد، «سبحان الله» می گویند.
این طور نیست که این ازدواج از نکاح های مستحب و به آن ترغیب شده باشد. حضرت در اینجا تصریح کرده اند که حرام نیست اما در عین حال، راه چندان برای آن باز نیست.
در تعبدیات نمی توان تعدی کرد اما در غیر تعبدیات مانند مساله نکاح این امکان وجود دارد، علتی که امام(ع) در کراهت و ناپسند بودن نکاح با قابله می فرماید این است که این زن، او را تربیت کرده باشد.
این تعبیر را می توان در مورد فرزندخوانده و پدر یا مادر خوانده نیز تعمیم داد. بنابراین از دیدگاه فقهی، اگر هم جواز این ازدواج مطرح باشد، کراهت شدیده ای نیز دارد و ائمه (ع)، فرزندان خود را از چنین ازدواج هایی نهی کرده اند.
حتی اگر آن روایات در مورد ازدواج با قابله نیز وجود نداشت، این مساله با روح شریعت سازگاری نداشت. درست است که نمی توان حرمت یا بطلان آن را استفاده کرد اما در همین حد که از جهت شارع، پسندیده و مطلوب نیست، می توان این نتیجه را گرفت.
این رسانه صهیونیستی در بخش پایانی ادعای واهی خودش، این ازدواج را مخالف با اخلاق دانسته است، صرف نظر از اضمحلال اخلاق در مسیحیت و جوامع غربی که پیرو آن هستند، ذکر این مطلب لازم است که ملاک و دایره فقه و اخلاق با هم متفاوت است.
هیچ مساله فقهی با مسایل اخلاقی تقابل یا تعارض ندارد، فقه نیز همانند حقوق، ملاکات و ضوابط خاصی دارد در حالی که در اخلاق، ملاک و ضوابط دیگری وجود دارد. دایره و حیطه فقه و اخلاق را باید کاملا از یکدیگر جدا دانست.
در فقه و قانون، مساله از حیث جواز و عدم جواز، اباحه و عدم اباحه و... مطرح است و اینکه با این کار، با خدا مخالفت کرده است یا خیر اما در مسایل اخلاقی، شارع کاری را پیشنهاد می دهد که موجب تعالی روح و فرهیختگی انسان شود.
گفتنی است، تصمیم گیری های شخصی بر معیار حق یا اخلاق بر عهده خود فرد است، مثال واضح در این مبحث، حکم قصاص است که از نظر فقهی حق قصاص یرای اولیای دم وجود دارد اما در صورت گذشت، فضیلت است و در اغلب موارد، تحسین جامعه را نیز بر می انگیزد.