از جنبش صوف پوشان مبارز تا تصوف فرقه ای
عده ای با نیت مبارزه با این تجملات، با زبان رسا و پوشیدن لباس های مخصوص، به مبارزه با روشی پرداختند که هیچ سنخیتی با سیره رسول الله(ص) نداشت.
این لباس که "صوف" نامیده می شد، یادگاری از اصحاب صفه، پیامبر اعظم(ص)، حضرت علی(ع) و حسنین(علیهما سلام) بود و در واقع به عنوان زره جنگی "زاهدان" به کار می رفت و به عنوان لباس مخالفت با بنی امیه شناخته می شد.
با توجه به اینکه افراد این گروه، توانایی جهاد مسلحانه با حکومت نامشروع اموی را نداشتند، این شیوه را برای اعلام مخالفت خود با غاصبان ضد دین و بیدار کردن مسلمانان فریب خورده به کار بستند.
گزارش هایی مبنی بر خطر بالقوه صوف پوشان زاهد به گوش معاویه رسیده بود. از این رو با فرا خواندن "حسن بصری"- فرد ریاکار و حیله گری که متخصص فرقه سازی شناخته می شود و فرقه مرجئه را به راه انداخته بود- دنبال راه چاره گشت.
"حسن بصری" نیز با سر هم بافی مردم فریبانه و جعل حدیث از طرف رسول خدا(ص)، معاویه را منصوب از طرف خدا معرفی کرد و از این رو مخالفت با او را غیر ممکن دانست.
نقش او در به انحراف کشاندن نهضت "زاهدان مجاهد صوف پوش" و تثبیت حکومت بنی امیه تا آنجا موثر بوده که زبان او را هم ردیف شمشیر "حجاج بن یوسف ثقفی" جلاد معرفی کرده اند.
این گروه مبارز با نام "جنبش صوف پوشان" که برای یاد آوری زندگی عصر پیامبر اعظم(ص) صوف پوشیده و در بین مردم رفت و آمد کرده تا آن دوران را به یاد آنها بیاورند، با توطئه و دسیسه امویان و با نمایندگی فردی به نام "ابوهاشم کوفی" با دور شدن از هدف حرکت خود، به فرقه ای علیه اسلام ناب محمدی تبدیل شدند.
گوشه نشینی و بی تفاوتی کم کم به وجود "صوف پوشان" راه یافت و امویان با طرح ریزی دسیسه هایی، کسانی که با زبان و عملکرد خود در جهت ریشه کنی ظالمان بنی امیه حرکت می کردند، را خلع سلاح کردند.
همان گونه که فرقه "زیدیه" در مبارزه با امویان و "اسماعیلیان" در مقابله با عباسیان، تلاش های بسیاری داشتند؛ اما در بحث امامت به کج راهه رفتند، "جنبش صوف پوشان" نیز در انحرافی آشکار و عبرت آموز در مسیر مخالف آموزه های اسلام، قدم برداشتند.
بدین ترتیب حرکت پیش رونده و فعالانه زاهدان صوف پوش، تبدیل به فرقه ای ایستا، منفعل و در جهت اهداف بنی امیه و بنی عباس قرار گرفت.
بعد از سرکوب آرام نهضت "صوف پوشان زاهد ضد اموی"، عده ای از جدا شدگان این گروه مجاهد، که به تصوف فرقه ای حسن بصری پیوسته بودند، نیز صوف پوشیده تا حق و باطل ممزوج و واقعیت به فراموشی سپرده شود.
تشویق به فاصله گیری مردم از اهل بیت و ترغیب به فقه غیر امامت که از سوی فرقه تصوف ترویج می شد، ظالمان اموی را در مبارزه با امامت مصمم تر و در عین حال اعمال آنان را موجه و شرعی جلوه می داد.
در واقع، تصوف پایه ای برای مسلک سازی هایی شد که تاکنون ضربات زیادی را بر شجره طیبه اسلام وارد کرده است.
بنا بر مطالب گفته شده می توان گفت، تصوف فرقه ای به دلیل گنجانده شدن در سیستم حکومت غاصب اموی و مطرح شدن در برابر وجود مقدس معصومین(علیهم السلام)، رسما از دایره تشیع خارج شدند و هر گونه ادعایی در این باره قابل قبول نیست.
گفتنی است، فرقه های تصوف که امروزه بیشتر به عنوان دراویش شناخته می شوند، تلاش های بسیاری برای هویت زدایی برای خود می کنند؛ اما این دست و پا زدنهای بی نتیجه، روز به روز آنها را در منجلاب بی هویتی فروتر می برد.