ایقان بهائیت، متقن ترین سند در رد این فرقه ضاله
بنا به ادعای این فرقه ضاله، حسینعلی بها کتاب ایقان را برای اثبات امر بابیت نوشته است، ولی شواهد نشانگر امر دیگری است. چون این کتاب کاملا از نظر شکلی و محتوایی با کتاب بیان ، متفاوت است و ایقان اصلا متمم بیان نیست .
حتی تاریخ نگارش آن نیز به دروغ اعلام می شود. البته دروغ پردازی در این فرقه ریشه طولانی دارد که همچنان نیز با این ویژگی شناخته می شود.
اما داستان اینجاست که عمق فاجعه و رسوایی برای سران و اعضای این فرقه ضاله از همان مطلع کتاب آغاز می شود.
آنجا که حرف مشبهه بالفعل "لعل" که در زبان عربی برای ترجی و احتمال به کار می رود، بر سر فعل تصلن(با تشدید نون) آمده است که آگاهان به زبان عربی به خوبی می دانند که نون تاکید ثقیله برای قطع و یقین است.
یعنی نویسنده نادان و بی سواد این کتاب، در شروع کتاب تناقض گویی خود را از نظر شکلی و محتوایی آغاز نموده است و این روند را تا آخر کتاب خود ادامه داده است .
دعوت به ترک عقل، همیشه مورد سفارش فرقه ضاله و مضله بهائیت بوده است، چرا که خوب می دانند که اگر هر کس به مقدار هر چند اندک هم به عقل خود رجوع کند، با قاطعیت افکار و عقاید فاسد این فرقه استعماری را رد خواهد کرد.
حسینعلی بها، به سالکین راه ایمان توصیه می کند که گوششان را از شنیدن گفته ها و چشمشان را از دیدن کلمات از بین رفتنی، دور نگه دارند ، اما مصداق آنها را اعلام نمی کند
حتما منظورش این است که به غیر از جملات مسخره وی، به هیچ چیز دیگر نگاه نکنند و به جز به حرفهای بی اساس وی گوش فرا ندهند .
تحریف آیات قرآن و روایات معصومین نیز از ویژگی های کتاب ایقان است، به طوری که آیات متعددی از قرآن در آن به شیوه دیگری بیان شده است .
به عنوان نمونه در صفحه 112 این کتاب، آیه 210 از سوره بقره با تحریف نویسنده ملعون کتاب، از نظر محتوایی و معنایی به آیه ای دیگر تبدیل شده است.
تفسیرها و تاویل هایی که از آیات قرآن در کتاب ایقان آمده است، مایه بسی تاسف است که یک فرد گمراه بی سواد، به خودش اجازه داده است در این ساحت مقدس وارد شود.
چرا که نویسنده آن، به نحو دلخواه و مطابق میل خود، دست به تفسیر آیات زده است و در واقع برای توجیه اعمال ننگین خودش، متوسل به تحریف و تفسیر آیات، به رای خودش شده است.
این فرقه دست پرورده استعمار، حتی یک دلیل منطقی و محکم برای اثبات حقانیت خود و گفته هایش ندارد.
علی محمد شیرازی معروف به باب که در واقع پایه گذار این فرقه محسوب می شود، حتی در بیان ادعاهای دروغین خودش نیز ثابت نظر نبوده است.
او در ابتدا خودش را باب علم ائمه اطهار(علیهم السلام) معرفی می کند و خود را نماینده آخرین امام یعنی امام زمان(عج) می داند .
در مرحله بعد ادعای امامت و پیامبری می کند و شریعت های پیشین را منسوخ اعلام می کند و در نهایت خود را خدا می خواند و جالب اینکه این ادعاهای پوچ و بی محتوای وی مورد استقبال افرادی نادان تر از خود قرار می گیرد.
از آنجا که فرقه ای با این عقاید سست و بی بنیان، هم اکنون دارای شبکه های ماهواره ای تلویزیونی است و حتی دارای انتشارات گسترده ای در کشور آلمان است، می توان به نقش کشورهای محور نظام سلطه در تشکیل و پرو بال دادن به آن پی برد.
گفتنی است، کشورهایی همچون انگلیس و روسیه تزاری در تشکیل این فرقه و آلمان و آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی نیز در تنفس مصنوعی به این فرقه ضاله، نقش موثر و حیاتی داشته اند.
