تصوف از دیدگاه مراجع تقلید
آیا این ادعا صحت دارد؟ خواهشمند است با راهنمایی های خویش دیدگاه اسلام را در مورد عقائد و آرا این گروه روشن بفرمایید.
11/06/1386
* * * * *
بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به فعالیت های فرقه صوفیه (گنابادی) در شهرستان بروجرد مستدعی است در مورد برخی فعالیت های این گروه مانند خواندن نماز در خانقاه، پرداختن عشریه ادعای پیمودن راه عرفان (طریقت) در کنار عنایت احکام شریعت دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) و اسلام را برای مقلدین خود تبیین بفرمایید.
همچنین این گروه با نصب تابلو اسم خانقاه را به حسینیه تغییر داده اند. آیا با نصب تابلو آن مکان حکم حسینیه را پیدا می کند؟ حکم حضور در جلسات آنها و مراوده و دوستی با افراد فرقه گنابادی چیست؟
فرق صوفیه که به هفتاد فرقه تقریبا بالغ می شوند، کلا محکوم به بطلان و انحراف می باشند.
از آنجا که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث ثقلین که از لحاظ سند متواتر و از جهت دلالت بسیار روشن است قرآن مجید و اهلبیت (علیهم السلام) را معیار تبیین معارف اسلام و میزان حق و باطل معرفی نمودند و اهلبیت عصمت (علیهم السلام) نیز مسلک صوفیگری را مسلک باطل و منحرف و صوفیه را دشمنان اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) معرفی کرده اند و مردم را از گرایش به آنها و کمک به آنها جدا نهی نموده اند؛ حقیقت امر روشن گردید و لذا تردیدی در بطلان مذهب صوفی ها وجود ندارد.
صوفیه با قطب سازیها و منقبت پردازی ها و ادعاهای گزاف و بی دلیل و تمسک به خرقه خانقاه و جعل عشریه و امثال آن راهی را پیش گرفتند که مورد پسند جباران روزگار و مستکبران گردید.
جبارانی که فرهنگ اهلبیت عصمت (علیهم السلام) را بر نمی تافتند و تحمل نمی کردند. لذا صوفیه را تقویت کردند و در طول تاریخ یکی از گرفتاریهای علمای بزرگ، صوفیه ها بوده اند.
این مطلب روشن است که اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله و سلم) که اسلام پر خروش و فریاد گر در برابر ستمکاران است هرگز با صوفیگری همخوانی ندارد.
باید این نکته را بدانیم که عرفان اسلامی با صوفیگری اصلا منافات دارد.
* * * * *
آیتالله فاضل لنکرانی: فرقه صوفیه و مذاهب منسوب به آن از فرقههای باطل است.
آیتالله فاضل لنکرانی در پاسخ به استفتائی درباره شرکت جوانان در برنامههای خانقاه، فرقه صوفیه و همه مذاهب منسوب به آنرا از فرقههای باطل و غیرصحیح دانست.
، آیتالله محمد فاضل لنکرانی، در پاسخ به استفتائی پیرامون شرکت جوانان در برنامههای خانقاه بیان کرده است: صوفیه و همه مذاهب منسوب به آن از فرقههای باطل است و ائمه (ع) شدیدا از چنین مسلکی بیزاری جستهاند و اساسا تفکیک دو عنوان شریعت و طریقت از بدعتهایی است که آنها احداث کردهاند.
این مرجع تقلید در ادامه پاسخ خود تاکید کرده است: ما غیر از شریعت که همان کتاب، سنت، اجماع و عقل است، چیز دیگری به نام طریقت نداریم و جعل این عنوان برای تضعیف اصلی شریعت و بیاعتنایی به آن است.
در بخشی از پاسخ آیتالله فاضل لنکرانی آمده است: اسلام حقیقی و معرفت حق تعالی و قرب به او جز از طریق تمسک به قرآن و پیروی از ائمه (ع) امکان ندارد، فهم این دو منبع نیز جز از طریق کسانی که آشنا به آن هستند و عمر خود را در فهم آن سپری کردهاند، میسر نمی باشد از این رو در زمان غیبت مردم موظف شدهاند با رجوع به علما و فقها گرفتار چنین مذاهب باطلی نشوند.
* * * * *
متن پاسخ به شرح ذیل است: این موضوع برای همه مسلمانان ثابت و مسلم است که حضرت رسول اکرم (ص) قرآن مجید و اهلبیت (ع) را هادی و راهنمای همیشگی مردم معرفی کردند و اهل بیت (ع) نیز از زمانی که فرقه ای به نام صوفی در فضای جامعه اسلامی ظاهر شدند از این فرقه بیزاری جستند و صوفیگری را مسلک باطل و منحرف معرفی نمودند و حضرت صادق (ع) فرمودند: صوفیان دشمنان ما هستند و حتی کسانی که به آن ها متمایل باشند نیز جز دشمنان ما محسوب می شوند.
باید توجه کنیم که دشمنان اسلام چون همیشه سعی درتضعیف اسلام و مسلمانان دارند یکی از کارهای آنها فرقه سازی است و در همین راستا در طول تاریخ فرقه شیخیه، اخباریه، صوفیه، بابیه و بهایه را ساخته اند.
عملکرد فرقه های صوفیه که تعداد آن ها تقریبا به 70 فرقه بالغ می گردد این است که برای دور کردن مردم از اهل بیت (ع) و از نواب عالی مقام حضرت صاحب العصر و الزمان (عج) با شخصیت سازی های گزاف برای خود قطبها و مرشد های خرقه پوش ساختند و برای آنها کرامتها و مقاماتی حق گاهی بالاتر از ائمه (ع) را بافتند و درست کردند.
شما برای نمونه به کتاب تذکره الاولیای شیخ عطار که در آن شخصیت سازی های گزاف و پرطمطراق برای حسن بصری ها، سقبان نوری ها، بایزید بسطامی ها، جنیدبغدادی ها، فضیل عیاض ها، ابراهیم ادهم ها، منصور حلاج ها به عمل آمده است مراجعه بفرمایید که گفتیم روشنتر شود.
متأسفانه فرقه صوفی دین اسلام را که دین تحرک و خروش و جهاد است، در ذکر خفی و ذکر جلی و چله نشینی و خرقه پوشی و یاهو کشیدن، سبیل گذاشتن و خانقاه سازی و ... که هیچ یک از اینها جز اسلام نیست، محصور کردند و با این ترفند اسلام مبارز و متحرک و ستیزگر با ظالمان و استعمارگران را فلج و بی حرکت کردند و در مواردی مرز بین عرفان اسلامی که جایگاه بلندی دارد و تصوف را به هم زدند و خود را عارف قلمداد کردند.
و بالاخره زخمهای فراوانی ازاین فرقه در پیکر اسلام وجود دارد و یکی از آن ها این است که جباران و ستمگرانی مانند هارون الرشید و برخی از سلاطین صفویه برای اینها خانقاه می ساختند و در شخصیت سازی برای آنها کوشیدند، آنوقت به دیدن آنها می آمدند و در برابر اینها خضوع می کردند و از اینها موعظه می شنیدند و اشک تمساح می ریختند و این قطبهای صوفی نیز چون همیشه دین را از سیاست جدا می دانند این سلاطین را اولوالامر می خواندند و می ستودند و این فرمانروایان ستمگر که درفرهنگ اسلام و اهلبیت (ع) جبارانی هستند که جهاد و مبارزه مسلمین با آنها لازم است با این ترفندها و عوام فریبی ها خود را درمیان مردم مسلمان و متعهد قلمداد می کردند و با تکیه به این اقطاب به سلطنت و حکومت خود رامشروعیت و مقبولیت می بخشیدند.
به طور خلاصه یکی از گرفتاریهای جوامع اسلامی درطول تاریخ همین صوفیها بوده اند و علمای بزرگ اسلام مانند علامه حلی و مقدس اردبیلی و شیخ بهایی و مجلسی ها و صدرالمتالهین شیرازی و وحید بهبهانی و سید بحرالعلوم و میرزاری قمی و و آقا محمد علی کرمانشاهی (ره) با این فرقه مبارزه کردند و درراه قلع و قمع آنها گامهایی برداشته اند و در بیداری مسلمین برای شناختن آنها کوشیده اند.
ما فکر می کنیم امروز که الحمد الله چهره اسلام ناب در عرصه زندگی مسلمانان در نتیجه نهضت امام خمینی (ره) نمودار و حاکم گردیده است، دیگر جایی برای اینگونه فرقه ها باقی نمانده است.
افتراق عرفان و تصوف از نظر مراجع تقلید
آیت الله بهجت:
برای شما توصیه میکنم عمل به دستورات آسمانی عرفان واقعی را برای انسان می نمایاند,عرفان حقیقی از التزام کامل به تمامی دستورات شرع مقدس که اهم دستورات آن ترک معصیت در اعتقاد و عمل است حاصل می گردد و منحصر به شخص مخصوصی نیست بلکه برای همه می باشد و این التزام به عقیده و عمل باید در همه باشد تا نتیجه دهد آنهم به مراتب.
آیت الله مکارم شیرازی:
عرفان همان شناخت خداوند و صفات جمال و جلال اوست و هر کسی به مقدار توان خود و صفای قلبش میتواند از آن بهره ای داشته باشد.
آیت الله حسین نوری همدانی:
عرفان و عارف بر حسب اخبار اهلبیت(علیهم السلام) اختصاص به شیعیان کامل دارد و هر کس که ولایت اهلبیت را دارد عارف و دارای عرفان است هرچند معرفت مراتبی دارد.
آیت الله جواد تبریزی:
هرکس میتواند عارف شود و راه رسیدن به عرفان صحیح تحصیل عقائد صحیح و عمل به وظائف شرعیه و حفظ حضور قلب در عبادت است و کسی که به این مرتبه برسد در هر حال متذکر خداوند متعال باشد و در حال عبادت از غیر خدا غافل باشد او عارف حقیقی است .