دو ستاره از آسمان عرفان ناب(بخش دوم)
رهپویان هدایت: برای آنان که خواهان عرفان ناب و معنویتی حقیقی هستند در شماره قبل و به مناسبت ایام شهادت سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی و فرمانده دلاور و با بصیرت ارتش شهید امیر صیاد شیرازی، اول بار قطره ای از دریای معرفت شهید آوینی را ذکر نمودیم. حال در سالروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، گوشه ای از معرفت بارزترین نمونه اخلاقی و عرفانی آن یعنی شهید صیاد شیرازی را ذکر می کنیم.
تمایز عرفان های دروغینی که مفتون شیطان است و در نهایت اهل خود را به روش های شیطانی می کشانند با عرفان ناب و با عرفانی که در مسیر اراده حق قرار گرفته و واله و شیدای حق است را می توان در مدل رفتاری پیروان آن مشاهده کرد.
سیره عملی شهید صیاد شیرازی او را چنان واله و شیدای خداوند نشان می دهد که در خاطرات ایشان آمده است: زمان جنگ سوار بر هلی کوپتر داشتیم به کردستان می رفتیم. نگاهم به صیاد (شهید صیاد شیرازی) افتاد. دیدم دارد به ساعتش نگاه می کند و دلواپس است. فوری به خلبان اشاره کرد: همین جا فرود بیا!! گفتم: این منطقه زیاد امن نیست، اجازه بدهید به مقصد برویم.
شهید صیاد گفت: اشکالی ندارد. الان وقت نماز است و ما باید در همین منطقه نماز اول وقت مان را بخوانیم.
و یا در خاطره ای دیگر درباره مناجات های همیشگی و شبانه سپهبد شهید، علی صیاد شیرازی، آمده است که؛ غروب یکی از روزهای سرد زمستان، شهید صیاد برای بازدید به قرارگاه بیرجند آمد تا صبح زود به اتفاق سردار شهید ابوالفتحی از مرز بازدید کنند... بازدید که تمام شد، هر دو بسیار خسته بودند و نیاز به استراحت داشتند و من انها را به سمت اتاق محل استراحتشان راهنمایی کردم. ساعت حدود یک نیمه شب بود که صوت حزینی مرا متوجه خود کرد. اری! در ان نیمه های شب، لذت مناجات با خدا، خواب را از چشم عشاق می گیرد و شهید علی صیاد شیرازی از جمله ان عشاق بود.
شهید صیاد شیرازی از نمونه های عرفان نابی است که با اساتید و بزرگانی همچون آیت الله بهالدینی (ره) و آیت الله تهرانی (ره) دائما در ارتباط بوده است. این شهید بزرگوار در مناجات های یادگار خود می گوید: تو خود این معرفت را به من عنایت کردی که آسانی های بعد از سختی ها را در ظرف دورة فانی زندگی خود در دنیا نپندارم، بلکه برای رسیدن به موهبت بزرگ تو که همانا «آرامش در سکینت قلبی» است، این گونه تصور کنم که دنیای فانی حادثه و ماجرایی است سخت و طاقت فرسا و ما انسانهای ناتوان بایستی مهیای گذشتن و عبور کردن از این ورطة هولناک باشیم... اینکه گاهی اوقات به صورت مقطعی پس از سختی، آسانی ظاهر می گردد، از یک طرف آزمایشی است که خداوند از ما می کند تا معلوم گردد مدعیان دین و آیین خدا چه کسان اند. «... و لما یعلم الله الذین جاهدوا...» و از طرفی، لطف و مرحمت خداست بر اینکه در حرکت در راهش نبریم...
شهید صیاد شیرازی و شهید آوینی هیچ گاه مدعی عرفان نبوده اند اما بالاترین عارفان زمان خود بودند. کاش افرادی که به دنبال معنویت و عرفانند ابتدا گوشه ای از زندگی این بزرگوران را مطالعه کنند.
شهید آوینی انگار برای این روزها نوشته است که: آیا انصاف است که باز اجازه دهیم تا اولیای شیطان با شیطنت، ساحت مقدس عارف و عرفان را به لوث این خزعبلات دروغین و رجس آن فتنه گری ها و نفس پرستی ها بیالایند؟... پس این کدام عرفان است که در این بازار جلوه فروشی ها و شهرت طلبی ها و نفس پرستی ها از آن سخن می رود؟!
پ.ن: از دلنوشته های امیر شهید صیاد شیرازی؛ مجله امتداد، بهمن 1384، شماره 2