چندهمسری؛ واجب در کتاب مقدس و نظام مند در اسلام(بخش دهم)
به گزارش انجمن رهپویان هدایت: بنا بر ادعای مخالفین چندهمسری، آمارگیرى هائى که در قرون متمادى، از امت ها شده، نشان مى دهد که همواره عدد مرد و زن برابر بوده و یا مختصر اختلافى داشته است.
از این رو، طبیعت براى یک مرد، یک زن تهیه کرده، پس اگر خلاف این تجویز شود، بر خلاف وضع طبیعت رفتار شده است.
امر ازدواج، تنها متکى به مساله آمار نیست؛ تا کسى بگوید باید زن هم جیره بندى شود و گرنه اگر مردى چهار زن بگیرد، سه نفر مرد دیگر بى زن مى ماند.
در این میان، عوامل و شرایط دیگرى وجود دارد که یکى از آنها رشد فکرى است، که زنان زودتر از مردان رشد یافته و آماده ازدواج پیدا مى شوند. سن زنان مخصوصا در مناطق گرمسیر وقتى از نه سالگى بگذرد صلاحیت ازدواج پیدا مى کنند.
این در حالی است که بسیارى از مردان، قبل از شانزده سالگى به این رشد و این آمادگى نمى رسند و این معیار همان است که اسلام در مساله نکاح معتبر شمرده است.
گذشته از آن، آمار ادعایی، خود بیانگر این معنا است که زنان عمرشان از مردان بیشتر است و لازمه آن، این است که در سال مرگ همین پسران و دخترانى که فرض شده است، عده اى پیر زن وجود داشته باشد که در برابر آنها پیرمردانى وجود نداشته باشند.
ا زاین رو، این نتیجه به دست مى آید، که طبیعت و خلقت به مردان اجازه داده تا از ازدواج با یک زن فراتر رود و بیش از یکى داشته باشد.
علاوه بر اینکه حوادثى که افراد جامعه را نابود مى سازد، یعنى جنگها و نزاعها و جنایات، مردان را بیشتر از زنان تهدید مى کند؛ به طورى که نابود شوندگان از مردان، قابل مقایسه با نابود شوندگان از زنان نیست.
جمعیت زنان بى شوهر در آلمان، نگرانى خود را از نداشتن شوهر طى شکایتى به دولت اظهار نموده بودند.
آنها تقاضا کردند که براى علاج این درد، مساله تعدد زوجات در اسلام را قانونى ساخته، به مردان آلمان اجازه دهد تا هر تعداد که خواستند زن بگیرند ولی کلیسا متاسفانه جلوی آن را گرفت.
کلیسا راضى شد زنا و فساد نسل شایع شود؛ ولى راضى نشد، تعدد زوجات اسلام در آلمان رسمیت پیدا کند.
ادعای برابر بودن تعداد زن و مرد، صرفنظر از خدشه هائى که دارد، زمانى استدلال درستى است که تمامى مردان چهار زن بگیرند و یا حداقل بیش از یک زن اختیار کنند.
این در حالی است که چنین نبوده و بعد از این نیز چنین نخواهد شد. براى اینکه طبیعت چنین موقعیتى را در اختیار همگان قرار نداده و طبعا بیش از یک زن داشتن، جز براى بعضى از مردان فراهم نمى شود.
اسلام که همه دستوراتش مطابق با فطرت و طبیعت است، چهار زن داشتن را بر همه مردان واجب نکرده، بلکه تنها براى کسانى که توانائى دارند جایز دانسته (نه واجب )؛ آن هم در صورتى که بتوانند بین دو زن و بیشتر به عدالت رفتار کنند.
این استدلال، صرفنظر از خدشه هائى که داشت، در صورتى درست بوده و بر حکم تعدد زوجات وارد است که حکم تعدد زوجات، اصلاح نشده و با شروطی، مقید و تعدیل نشود.
اسلام همین کار را کرده و بر مردانى که مى خواهند زنانى متعدد داشته باشند، شرط کرده که در معاشرت با آنان رعایت عدالت را بکنند و بستر زناشوئى را بین آنان بالسویه تقسیم کنند.
و بر مردان واجب کرده که نفقه آنان و اولادشان را بدهند و معلوم است که رعایت عدالت در انفاق و پرداخت هزینه زندگى چهار زن و اولاد آنها و نیز رعایت مساوات در معاشرت با آنان، جز براى بعضى از مردان فهمیده و ثروتمند فراهم نمى شود.
علاوه بر این، در این میان راههاى دینى و مشروع دیگرى است که با به کار بستن آن، زن مى تواند شوهر خود را ملزم سازد که زن دیگرى نگیرد و تنها به او اکتفا کند.
ادامه دارد...