رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان
جمعه فروردين ۱۳ ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ب.ظ

محققان آمریکایی: بی‌خدایان مشکل روانی دارند

 انجمن رهپویان هدایت: دیلی میل [۱] گزارشی از یک تحقیق جدید راجع به دین، دین‌داران و بی‌خدایان ارائه داده است که به مطالعه و بررسی آن می‌پردازیم:
آیا شما بی‌خدا هستید؟ پس احتمالاً‌ شما بیمار روانی هستید.
طبق تحقیقات، بی‌خدایان فاقد حس همدلی هستند و دین‌داران از هوشمندی کمتری برخوردار هستند.
محققان بین اعتقاد به خدا و داشتن تفکر انتقادی مطالعه کرده‌اند.
تحقیقات نشان می‌دهد که بی‌خدایان به احتمال زیاد روانی هستند و دین‌داران هوشمندی کمتری دارند.
تحقیقات همچنین نشان می‌دهد که تقابل علم و دین، ریشه در ساختار مغز دارد.
اگر شما به خدا یا یک روح جهانی اعتقاد ندارید، طبق تحقیقات جدید به احتمال زیاد بی‌عاطفه و غیرعادی هستید.
بی‌خدایان خصیصه‌هایی از خود بروز می‌دهند که در بیماران روانی بیشتر دیده می‌شود و این خصایص در دین‌داران کمتر دیده می‌شود؛ اما بااین‌حال، دین‌داران دیدگاه انتقادی کمتری دارند ازاین‌رو کمتر هوشمند هستند.
افراد مذهبی نسبت به همنوعان خود دلسوزترند. محققان بر این باورند که یافته‌های آن‌ها کمک می‌کند تا توضیح دهند چرا زنان که دلسوزی بیشتری دارند، مذهبی‌تر نیز هستند.
محققان دانشگاه کیس وسترن رزرو (Case Western Reserve University) یکی از دانشگاه‌های ایالات‌متحده آمریکا در کلیولند اوهایو و دانشگاه باسون (Babson College) در ماساچوست آمریکا، معتقدند که تقابل بین علم و دین ممکن است ریشه‌های آن در ساختار مغز باشد.
اسکن مغز و آزمایش‌ها نشان می‌دهد که مغز دو شبکه فعال دارد که بخشی از آن تحلیلی و انتقادی است و بخش دیگر اجتماعی و عاطفی.
به گفته دانشمندان مردم برای باور به خدای مافوق طبیعت یا روح جهانی، بخش تحلیلی و انتقادی مغز را سرکوب کرده و بخش عاطفی مغز را فعال می‌کنند.
در یک سری از آزمایش‌های هشت‌گانه که بین ۱۵۹ تا ۵۲۷ نفر بزرگ‌سال انجام شد، محققان ارتباط بین اعتقاد به خدا یا روح با میزان تفکر انتقادی و دغدغه‌های اخلاقی را مطالعه کردند.
در تمام این هشت آزمایش، مشخص شد که افراد مذهبی دغدغه‌های اخلاقی بیشتری دارند.
چرا زنان بیشتر مذهبی هستند؟
زنان بیشتر از مردان مذهبی هستند و بیشتر از مردان در روز دعا می‌کنند و شاید این‌گونه به دنیا آمده‌اند.
یک مطالعه نشان می‌دهد که زنان ۹ درصد بیشتر از مردان، در روز به شکرگزاری خداوند می‌پردازند.
زنان ۵ درصد بیشتر از مردان هر هفته به کلیسا می‌روند و دین برای آن‌ها امری بسیار مهم است.
محققان مدعی هستند که شواهد قوی‌ای وجود دارد که زنان بیشتر مذهبی به دنیا می‌آیند.
دانشمندان هنوز به کشف «ِژن خدا» پی‌نبرده‌اند اما معتقدند که تفاوت سطح ژنتیک، نقش مهمی در اعتقاد به خدا دارد.
نتایج فوق بخشی از گزارشی با عنوان «شکاف جنسیتی در دین» (The Gender Gap in Religion) از موسسه پیو (PEW) در آمریکاست.

پژوهشگران کشف کرده‌اند که اعتقادات معنوی و دغدغه‌های همدلانه، قطعاً با تکرار دعا (نماز)، مراقبه و دیگران اعمال معنوی و دینی مرتبط هستند.
یافته‌های اصلی توضیح جدیدی برای تحقیقات گذشته ارائه می‌دهند که نشان می‌داد زنان گرایش جهان‌بینی معنوی و دینی بیشتری نسبت به مردان دارند. طبق تحقیقات جدید، این اختلاف می‌تواند به دلیل وجود روحیه همدلانه بیشتر در زنان باشد.
در مقابل، محققان می‌گویند: «شباهت‌هایی بین بی‌خدایان و بیماران روانی در این است که هر دو فاقد حس همدلی برای دیگران هستند». معمول بیماران روانی فاقد پاسخ عاطفی به درد و رنج دیگران هستند و این مطلب در بی‌خدایان نیز ثابت شده است.
محققان بر این باروند که داشتن روحیه همدلی لزوماً به معنای داشتن عقاید غیرعلمی نیست. ممکن است بین توانایی‌های شخص برای پرورش بینش‌های اجتماعی و اخلاقی سازگاری وجود داشته باشد.
بااین‌حال تحقیقات نشان می‌دهد که ۹۰ درصد برندگان جایزه علمی نوبل بین سال‌های ۱۹۰۱ تا ۲۰۰۰، همه مذهبی بوده‌اند و ۱۰ درصد بقیه، بی‌خدایان، عارفان بی‌خدا و بی‌دینان بوده‌اند.
تقابل علم و دین به چه علت است؟‌
دکتر بویاتزیس (Boyatzis) می‌گوید: «چون دو شبکه مغز یعنی تحلیلی و احساسی، یکدیگر را سرکوب می‌کنند، ممکن است دو افراط را ایجاد کنند. با تشخیص نحوه عملکرد مغز، ممکن است در مباحث علم و دین به برهان و تعادل بیشتری برسیم».
محققان می‌گویند که انسان خلق شده است تا هر دو شبکه مغز را بکاود و به کار گیرد.
دکتر جک (Jack) معتقد است: «به‌دوراز نزاع‌های همیشگی علم و دین، ممکن است در شرایط مناسب، باورهای دینی به ترویج بینش و خلاقیت علمی بپردازند». بسیاری از چهره‌های سرشناس علمی اهل معنویت یا دین بوده‌اند. این نشان می‌دهد که بین دین و علم ناسازگاری وجود ندارد. دکتر جک می‌گوید: «شما می‌توانید مذهبی باشید و درعین‌حال یک دانشمند خوب باشید». محققان با بی‌خدایان جدید در این مطلب اتفاق‌نظر دارند که کنار گذاشتن تفکر تحلیلی ممکن است خطرناک باشد و در طول تاریخ اختلاف‌های مذهبی باعث درگیری‌ها و جنگ و جدال‌های زیادی شده است، اما بااین‌حال می‌گویند که اتخاذ یک باور دینی معقول، راهی مؤثر برای ترویج بینش عاطفی است.
این تحقیقات اضافه می‌کند که طبق شواهد، باورهای دینی با شفقت بیشتر، شمول اجتماعی بیشتر و انگیزه بیشتری برای شرکت در فعالیت‌های اجتماعی ارتباط مستقیم دارد.
چند مطلب:
اینکه محققان ابراز می‌دارند افراد متدین از تفکر تحلیلی کمتری برخوردار هستند، به نظر می‌رسد شامل همه دین‌داران نمی‌شود. همان‌طور که در متن بالا آمده است، مطالعات بیشتر روی مسیحیان انجام شده است چراکه در جایی آورده است: «زنان ۵ درصد بیشتر از مردان هر هفته به کلیسا می‌روند و دین برای آن‌ها امری بسیار مهم است». خوب این تحقیق در مسیحیت درست است چراکه در مسیحیت امور زیادی است که مخالف حکم صریح عقل است ولی مسیحیان آن را پذیرفته‌اند و اجازه تفکر در آن را نمی‌دهند و معتقدند چون در کتاب مقدس آمده است ولو با حکم صریح عقل مخالف است، باید پذیرفت. در حقیقت ایمان مقدم بر عقل است؛ برای ﻧﻤﻮﻧﻪ ﭘﻮﻟﺲ در رﺳﺎﻟﻪ ﺧﻮد ﺑﻪ ﻗﺮﻧﺘﯿﺎن می‌گوید: «ﭼﻮن برحسب ﺣﮑﻤﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ، ﺟﮫﺎن از ﺣﮑﻤﺖ ﺧﻮد ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ رﺿﺎﯾﺖ داد ﮐﻪ به‌وسیلۀ جهالت ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻣﺎ، ﻣﺆﻣﻨﺎن را ﻧﺠﺎت دھﺪ...؛ زﯾﺮا جهالت ﺧﺪاوﻧﺪ از ﺣﮑﻤﺖ اﻧﺴﺎن حکیمانه‌تر اﺳﺖ». (رﺳﺎﻟﻪ ﭘﻮﻟﺲ ﺑﻪ ﻗﺮﻧﺘﯿﺎن، ﺑﺎب اول: ۲۱-۲۵)
اما در اسلام اولین کلمه وحی الهی بر پیامبر خاتم (ص) اقرا؛ بخوان (علق/۱) هست. قرآن کریم انسان‌ها را به شنیدن اقوال مختلف و برگزیدن احسن اقوال دعوت می‌کند: «کسانى که سخنان را مى‏شنوند و از نیکوترین آن‌ها پیروى مى‏کنند؛ آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده و آن‌ها خردمندانند» (زمر/ ۱۸).
قرآن کریم می‌فرماید: «کسانی که در قیامت پشیمان شده‌اند می‌گویند اگر گوش داده بودیم و یا تفکر کرده بودیم اهل جهنم نمی‌شدیم» (ملک/ ۱۰).
 در اسلام تقلید در اصول دین پذیرفتنی نیست و بر هر مسلمانی است که اصول عقاید را با عقل خود ثابت کند. نتیجه اینکه اسلام انسان‌ها را به اندیشیدن دعوت می‌کند و از انسان‌ها می‌خواهد که اصول عقاید خود را از طریق براهین عقلی ثابت‌ کنند چراکه عقل در اسلام از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است.
پروفسور لگن‌هاوزن از ره‌یافتگان به اسلام می‌گوید: «چیزی که در اسلام بیش از همه، برای من جاذبه داشت، این بود که چقدر این دین از پرسش‌های انسان استقبال می‌کند و همواره دعوت به تحقیقات بیشتر در تعالیم دین می‌کند»[۲]. وی در ادامه می‌گوید: «وقتی از کشیش‌ها می‌پرسیدم که من نمی‌فهمم چه طور خدا یکی است و سه شخص است؟ در اکثر موارد جواب می‌گفتند که ما نمی‌توانیم به درک این آموزه برسیم. تنها خدا می‌داند که حقیقت این امر چیست. این رمزی است که فقط خدا آن را می‌داند و عقل در اینجا به بن‌بست می‌رسد! ازجمله چیزهایی که برای بنده خیلی جالب بود، این بود که در اسلام نگفته‌اند اصول دین را چشم و گوش بسته بپذیر؛ بلکه دعوت کرده‌اند که بپرس. مخصوصاً این خصلت در میان شیعیان خیلی بیشتر است»[۳].
خانم مارگریت مارکوس (مریم جمیله) نیز در این زمینه می‌نویسد: «پس از آن‌که عقاید همه کیش‌های بزرگ را موردبررسی قراردادم، به این نتیجه رسیدم که به‌طورکلی مذهب‌های بزرگ یکی بودند؛ ولی به‌مرور زمان فاسد شده‌اند. بت‌پرستی، فکر تناسخ و اصول طبقه‌بندی در کیش هندویی سرایت کرد. صلح‌جویی مطلق و انزوا از مشخصات کیش بودائی شد. پرستش آبا و اجداد جزء عقاید کنفوسیوسی، عقیده اصالت گناه و تثلیث و درنتیجه آن مفهوم خدایی مسیح و شفاعت به استناد مرگ ادعایی عیسی بر روی دار در مسیحیت، انحصارطلبی ملت برگزیده یهود و... نتیجه این انحرافات است. هیچ‌یک از این اندیشه‌هایی که من را منزجر ساخته بود، در اسلام پیدا نمی‌شد؛ بلکه به‌صورت روزافزونی احساس می‌کردم که تنها اسلام آن مذهب اصیلی است که طهارت خودش را حفظ کرده است. سایر مذهب‌ها فقط و فقط بعضی اجزای آن، مقرون با حقیقت است؛ ولی فقط اسلام است که تمام حقیقت را حفظ کرده است»[۴].

پی‌نوشت‌:
[۱]. این مقاله در ۲۳ مارس ۲۰۱۶ تحت عنوان زیر منتشر شده است:
Are you an atheist?‎ Then you're probably a PSYCHOPATH: Non-believers 'lack empathy' while religious people are less intelligent, claims study
[۲]. محمد لگنهاوزن، با پرسش زنده‌ام، پرسمان (ماهنامه)، پیش‌شماره اول، خرداد ۸۰، ص ۵.
[۳]. همان، ص ۶
[۴]. مارگریت، مارکوس، نقش اسلام در برابر غرب، ترجمه: غلامرضا سعیدی، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۴۸، ص ۹. / ادیان نت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۳
انجمن رهپویان هدایت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی