مارکسیست های درویش پیشه
فرقه های صوفیه در عصر حاضر به بستری مساعد برای فعالیت های سیاسی افراد معاند مبدل شده است. امروزه شاهد آن هستیم که حتی افرادی با گرایشات مارکسیستی به کسوت درویشی درآمده و از حمایت های سران فرقه نیز بی نصیب نمی مانند.
رهپویان هدایت: این که چرا افرادی با گرایشات مارکسیستی می توانند براحتی جذب فرقه های دراویش شوند و این بستر برای آنان فراهم شده مسئله ای است که به آن می پردازیم. بسیار ساده انگارانه است که فرض کنیم مارکسیست های درویش شده عقبه خود را کنار گذاشته و رویکرد خود را تغییر داده اند درحالی که فعالیت آنان پس از پیوستن به جرگه فقری بیش از پیش افزایش می یابد.
در حقیقت فرقه های صوفیه مانند نعمت اللهیه گنابادی پشتوانه ای برای این افراد محسوب می شود چراکه با استفاده از حمایت های سران فرقه و دراویش بی اطلاع می توانند اهداف مخرب سیاسی خود را دنبال کنند. جالب اینجاست که بین نوع نگرش مارکسیستی و فرقه های صوفیه اشتراکات زیادی وجود دارد که از این جهت چپ گراها و مارکسیست ها سعی در استفاده ابزاری از آن را دارند.
اینک به بررسی علت حضور مارکسیست ها در کسوت درویشی می پردازیم:
1-فقدان انگیزه های الهی و باورهای متافیزیکی در مارکسیزم موجب شده تا آنان برای انجام اقدامات خود دچار خلا شوند و انگیزه قوی برای فعالیت های خویش نداشته باشند. مارکسیست ها با حضور در فرقه های صوفیه سعی می کنند تا با کمال سوء استفاده از باورهای متافیزیکی مقاصد خود را دنبال کنند.
2- ساختار دیکتاتور گونه صوفیه که در آن اقطاب و مشایخ تعیین کننده تمام حدود می باشند مشابه نظام های مارکسیستی است و از این جهت بستری مناسب برای مهره های مارکسیزم محسوب می شود.
3- در شرایط اجتماعی و عرفی ایران که افراد بی دین، ملحد و مارکسیزم به شدت مطرود و منفور می باشند بسیاری از چپ گراها و مارکسیست ها به این فکر افتادند تا با پیوستن به جرگه دراویش، خویش را باورمند نشان دهند. از آنجا که در نوع نگاه چپ هدف وسیله را توجیه می کند کسوت درویشی وسیله ای مناسب برای فریب عوام و شان سازی برای آن ها محسوب می گردد.
4- در تصوف، شریعت، چندان اهمیتی ندارد و دین با قرائت هایی همراه است که تمایزی با با بی دینی ندارد که این ویژگی با مشی افرادی که دارای گرایشات مارکسیستی می باشند بسیار مساعد می باشد.
5- از انجا که فعالیت های مارکسیستی در ایران با ممنوعیت های قانونی و یا بی اقبالی عموم همراه می باشد، فرقه های درویشی پوششی مناسب برای این طیف می باشد که آراء و افکار باطل خود را به نام فقر و درویشی تبلیغ کنند.
6 -بسیاری از افرادی که در گذشته به گروه های مارکسیستی پیوسته بودند، بعد از شکست ایدئولوژیک خود در ایران سرخورده شده و مشی صوفیگری پیشه کردند. اصولا تصوف و باطنی گری، مشربی است که افراد سرخورده و مطرود از اجتماع اکثریت آن را تشکیل می دهند.
7- برخی از فرقه های صوفیه که اقطاب و مشایخ آن در عناد با نظام جمهوری اسلامی هستند این فرصت را به مارکسیست ها می دهند تا با حضور در کسوت درویشی فعالیت های مخرب سیاسی خود را دنبال کنند.
در پایان باید خاطر نشان کرد که مارکسیست های درویش شده که امروزه با عنوان دراویش افراطی شناخته می شوند از هر بستری که به توانند به اسلام و نظام اسلامی لطمه ای وارد کنند استفاده می نمایند.