انسان کامل آموزهای فراموش شده در عرفانهای دروغین
رهپویان هدایت: بزرگان عرفانهای بدلی با معرفی خود به عنوان انسان کامل درصدد اغفال اقشار مختلف هستند. آنچه که باعث شده اینان خود را انسان کامل بدانند ویژگیهای منحصر به فرد انسان کامل است که برای نمونه میتوان به؛انسان کامل، آن است که با او اتصال اول به آخر و مراتب عالم باطن و ظاهر کامل میگردد.
انسان کامل، آن است که با نظر به او میتوان به حق معرفت پیدا کرد.
انسان کامل، مرکز رفت و آمد ملائکه و چشم سار حکمت است. انسان کامل، آن است که هم صحبتی با آنها نزدیکی با خدا و دوری از آنها دوری از حق است.
و... (انسان کامل در عرفان و نهج البلاغه، مطهری خواه) حاصل این که خداوند متعال با خلق انسان کامل درهای هدایت را به سوی بندگانش میگشاید. این مهم باعث سوءاستفاده عرفانهای کاذب از واژه انسان کامل برای سرکردههای خود شده است. در واقع مدعیان دروغین برای بزرگ جلوه دادن خود از هیچ کاری چشم پوشی نمیکنند.
نکته جالب مدعیان دروغین در بحث انسان کامل، ارائه تفکرات التقاطی به مریدان و پیروان خود است که خوشبختانه اگر دقیق مطالعه و بررسی شود همین موضوع باعث اثبات بطلان روش آنان میشود.
مجموعهای از نظریات که از گرایشهای متفاوت و گاه متناقض برگرفته شده، در کنار هم گرد آمده است و بنیانها و زیرساختهای این گرایشها و نظریات، ناهمگون و یا در مقابل هماند.
به عنوان نمونه، برخی برخاسته از مکاتب انسان محور یا اومانیسم میباشند، و برخی دیگر برخاسته از مکاتب خدامحور، برخی برگرفته از گرایش مبتنی بر اصالت فرد و برخی برگرفته از گرایشهای مبتنی بر اصالت جمع، پارهای برآمده از لیبرالیسم و سکولاریسم، و پارهای دیگر مبتنی بر دین محوری هستند، دارندگان تفکّر التقاطی بعضاً به ورطه پلورالیسم و نظریّه همه صدقی ادیان و اندیشهها در افتادهاند.
(حضرت آیت الله مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ج 4، ص126)
متاسفانه التقاطی بودن تفکرات مدعیان دروغینی که ادعای انسان کامل بودن دارند، باعث ایجاد بدعتهای میشود که نتیجه اجتهاد به رأی و برداشت التقاطی از منابع دینی است زیرا این تفسیر به رایها دخالت دادن پیشینههای ذهنی و نظریات از پیش پذیرفته شده،در برداشت از دین است که مدعیان دروغین به نام دین به مریدان خود ارائه میکنند.