توطئه مسیحیت تبشیری علیه اسلام از اندلس تا ایران
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، آزادی عمل مسیحیان در دوران حکومت مسلمانان در اندلس از صفحات تقریبا برگ نخورده رابطه تاریخی بین مسلمانان و مسیحیان است؛ به طوریکه بسیاری از مردم اسپانیا پس از فتح اندلس با حفظ اعتقاد مسیحی پیشین در وطن خود ماندند وبا پذیرش حاکمیت اسلام بدون هر گونه محدودیت و دغدغهای به زندگی خود ادامه دادند.
جالب آنکه این مسیحیان زبان عربی را نیز آموختند و بسیاری از آنان به مشاغل عمومی رسیدند و در ادارات دولتی منصبهای بالایی به دست آوردند، حتی برخی از مسیحیان به موفق به فرماندهی در لشکر اموی نیز شدند.
با وجود این اما کشیشان مسیحی مهربانی و حُسن برخورد مسلمانان را قدر نشناختند و با زمینهسازی و توطئه، مسیحیان را به شورش علیه حاکمیت شوراندند و بارها حکومت مرکزی را با چالشهای تازهای مواجه کردند.
علاوه بر این مسیحیان اروپا با برنامهریزی حساب شده و تهاجم سنگین فرهنگی، جامعه اسلامی اندلس را از درون ویران کردند. در این راستا "براق بن عمار" از سرداران مسلمان اندلس مقامهای کلیسا را به جنگ فرهنگی علیه مسلمانان تشویق کرد.
از اینرو سردمداران مسیحیت تبشیری با بستن پیمانها و توافقهای دو جانبه در زمینه آزادی تبلیغات دینی، فعالیتهای آموزشی، تجاری و اقتصادی در قلب و اعتقاد مسلمانان نفوذ کردند تا جایی که با گذشت قرنها هنوز هم نامی از اسلام و مسلمانان در آن سرزمین مطرح نیست.
پس از این توافقها بود که شراب به سرزمین اسلامی اندلس سرازیر و بادهگساری عادی و فراگیر شد و جوانها به سمت شهوترانی سوق داده شدند.
حال سؤال این است که آیا این توطئه همچنان نیز در دستور کار سیاستگذاران مسیحیت تبشیری قرار داد؟ چه بخواهیم بیدرنگ به این پرسش پاسخ دهیم و چه با تحقیق به دنبال جواب باشیم حتما پاسخی به جز "بله" برای آن نمیتوانیم بگوییم.
برای نمونه در دوران قاجار و پهلویهای اول و دوم که نگاه مسیحیت بیش از پیش به کشور ایران معطوف شد، هر ناظر بیطرفی تأیید خواهد کرد که اتاق فکر مسیحیت تبشیری به جدیت به دنبال "اندلسی" کردن ایران با پوششهای فریبندهای چون: راهاندازی مدارس، بیمارستان، درمانگاه و ... بوده و در صورت فراهم شدن زمینهها امروز نیز پیگیر همان مسیر پیشین هستند.
البته باید افزود که تکاپوی مسیحیت تبشیری برای به دام انداختن مسلمانان به این موارد محصور نمیشود و آنها به روشهای غیراخلاقی فراوانی متوسل میشوند.
ازجمله سیاستهای تبشیریها، معرفی مسیحیت بهعنوان یک "رابطه" و نه یک "دین" است که به زبان ساده میتوان گفت بنا به اعتقاد این فرقه هیچ محدودیتی در مسیحیت پولسی وجود ندارد و حتی با ترویج بیبند و باری و فساد نیز میتوان به این رابطه ادعایی دست یافت و از اینرو دلهای مریض-ونه جویای حقیقت- را به سمت این فرقه فرا میخوانند.
همچنانکه عمده پیوستگان به فرقه مسیحیت صهیونیستی افرادی هستند که در سودای رهایی از هر قید و بند اخلاقی خود را به این فرقه پیوند دادهاند که شوربختانه با مرور زمان سرمایهگذاری صهیونیستها بر جذب عضو جدید از این طریق بیشتر شده و به تحقیق میتوان آینده نه چندان دوری را پیشبینی کرد که فرقه مسیحیت پولسی به محل تجمع افراد فاسد و لاابالی تبدیل شود.
گفتنی است موارد فراوانی از این واقعیت در فرقه مسیحیت تبشیری وجود دارد که مصادیقی از آن در کلیساهای غیرقانونی پروتستانی در ایران نیز از زبان برخی جداشدگان افشا شده بود که در رابطه با تعدادی از آنها پیشتر در وبلاگ رهپویان هدایت اطلاعرسانی شد.
درود بر بصیرت رهبر عزیزمون