آیا انجیل وحی الهی است؟
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، در بخشی از دیدار مقام معظم رهبری از خانواده شهید روبرت لازار از شهدای آشوری دفاع مقدس، حضرت آقا میگویند: "ما به مسلمانها قرآن هدیه میدهیم. اگر میتوانستم یک انجیل خوب پیدا کنم، میآوردم. این انجیلهای الان، عموماً روایت هستند نه کلام وحی."
ایشان همچین ادامه دادند: "در اسلام هرکس عصمت حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم را منکر شود، از اسلام خارج است. احترام ما به مسیحیت اینگونه است. انجیل هم مثل قرآن و تورات از آسمان آمده. اما انجیلهای فعلی، اینهایی که من خواندم، روایت است نه آن چیزی که از آسمان نازل شده. اگر آن را گیر میآوردیم، روی چشممان میگذاشتیم."
مستند به اعتقاد مسیحیان و همچنین شواهد و قرائنی که وجود دارد، آنچه امروزه در بین مسیحیان با عنوان "عهد جدید" شناخته شده، کلامی نیست که بتوان بر روی آن عنوان "وحی" اطلاق کرد و در واقع روایت و سیره حضرت عیسی(ع) است. این وجیزه نیز بهصورت مختصر به اثبات فرضیه روایت بودن انجیل میپردازد.
در ابتدای گفتار لازم به یادآوزی است که در تاریخ هیچ اثری از انجیلی که به دست حضرت عیسی(ع) نوشته شده باشد، نیست و مسیحیان نیز هیچ ادعایی در این زمینه ندارند؛ بلکه برعکس هیچ کتابی برای آن حضرت قائل نیستند.
خداوند در قرآن کریم، چهار بار تعابیری مانند «وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ» و «وَلَمَّا جَاء عِیسَى بِالْبَیِّنَاتِ»(بقره: 87و253، مائده: 110و زخرف: 63) و در آیه 46 سوره مائده و آیه 27 سوره حدید تعبیر «وَآتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ» دربارة انجیل و حضرت عیسی(ع) بهکار برده است.
تعبیر بینات، به معجزات آن حضرت اشاره دارد، ولی تعبیر «آتَیْنَا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْکِتَابَ» در هیچ آیهای وجود ندارد. بهطور خلاصه میتوان گفت حضرت عیسی(ع) کتابی مدون که به دست مردم رسیده باشد نداشته، ولی انجیل به وی عطا شده که فقط در اختیار خودش بوده است و شاگردانش از محتوای آن با خبر شدند و پس از وی بخشهایی از آن مضامین را نوشتند.
اینکه گروهی از جِنّیان نیز پس از شنیدن تلاوت قرآن، بیان میکنند که این کتاب پس از کتاب حضرت موسی(ع) نازل شده است و از کتاب حضرت عیسی(ع) و کتاب حضرت داود(ع) سخنی به میان نمیآید، به احتمال زیاد به همین مطلب دلالت دارد که کتاب حضرت عیسی(ع) و داود(ع) به مثابه کتاب آسمانی، مُدوّن نشد و در میان مردم رواج پیدا نکرد.
در حقیقت آنچه انجیل نامیده شده، حکمتی بود که در سینة حضرت عیسی(ع) وجود داشته و ایشان بیان کرده است و افرادی غیر از خود آن حضرت، آن را-همچون زبور داود که از زبان حضرت داود(ع) بوده و دیگران آن را نوشتهاند-، به رشته تحریر درآوردهاند.
آیة 14 سورة مائده مبنی بر فراموشی بخشی از پیام الهی توسط مسیحیان ممکن است به این نکته اشاره داشته باشد که آنچه مسیحیان با عنوان "عهد جدید" گرد آوردهاند، مشتمل بر تمام مطالب وحی شده در دین مسیح نیست.
هرچند تعبیر انجیل عیسی(ع) در قرآن بهکار رفته اما منظور قرآن از آن، کتاب نازل شده بهصورت نوشتار نیست و بلکه چنین برداشت میشود که مراد قرآن "مجموعه عهد جدید" بوده و حتی در قرآن هیچ اشارهای نشده که این وحی در زمان عیسی(ع) بهصورت نوشتاری بوده است.
در عهد جدیدِ کتاب مقدس نیز هیچگاه به تعبیر "اناجیل" برخورد نمیشود؛ چنانکه پولس در باب 1 جملات 6 و 7 از نامه به غلاطیان نوشته است:"در شگفتم که شما بدین زودی از آن که شما را به واسطه فیض مسیح فرا خوانده است، رویگردان شده، به سوی «انجیلی» دیگر میروید. البته انجیلی دیگر وجود ندارد، اما کسانی هستند که فکر شما را مغشوش میسازند و بر آنند که «انجیل مسیح» را تحریف کنند."
با وجود آنکه وجودِ انجیل واقعی به صورت کتابی نوشتاری، هیچگاه در تاریخ گزارش نشده، اما میتوان مجموعه کتابهای مسیحیان با عنوان "عهد جدید" را حاوی بخشی از آن انجیل دانست؛ ولی انجیل همان مجموعه نوشتههایی است که سخنان حضرت عیسی(ع) را در خود گنجاندهاند که حتی فراتر از عهد جدید است؛ یعنی تمام کتابهای رسمی و غیررسمی که سخنان حضرت عیسی(ع) را منعکس کردهاند.
نتیجه آنکه انجیل حضرت عیسی(ع)، هیچگاه تدوین نشد و آنچه میان مردم رواج پیدا کرد، بازتابی از آموزههای انجیل وی بود که حواریون و شاگردان آنها به مرور زمان آن را نوشتند و در حقیقت، روایت و سیرة حضرت عیسی(ع) –و نه کلام وحی-است.