معرفی کتاب/درسنامه الهیات مسیحی
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، اصلیترین مؤلفه فرهنگ و تمدن، دین است و با توجه بهاینکه تعامل وهمزیستی ملتها و اقوام مختلف جهان از زمانهای گذشته ضروریتر به نظر میرسد، مطالعه و شناخت ادیان بزرگ جهان نیز در این جهت اجتنابناپذیر مینماید.
از اینرو برای آشنایی فرهیختگان و پژوهشگران حوزه ادیان با الهیات مسیحی، کتاب «درسنامه الهیات مسیحی» نوشته آلیستر مک گراث از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب روانه بازار نشر شده است.
جلد اول این کتاب مشتمل بر دو بخش بوده که بخش اول در چهار عنوان به نامهای دوره آباء(حدود سالهای100-451)، قرون وسطی و رنسانس(حدود 1050-حدود 1500)، نهضت اصلاح دینی و دورههای پس از آن(حدود 1500-1700) و دوره مدرن(حدود 1750-زمان حاضر) و بخش دوم نیز در چهار قسمت با عناوین آغاز: مقدمات، منابع الهیات، شناخت خدا: طبیعی و مکاشفهای و فلسفه و الهیات؛ ارائه یک گفتوگو سامان یافته است.
مؤلف هدف اصلی نگارش کتاب را تبیین ابعاد پیش رو از الهیات مسیحی معرفی میکند: اندیشههای اصلی آن، چگونگی رشد این اندیشهها، واژههای اصلی بهویژه اصطلاحات تصصی آن، بحثهای اساسی که تفکر مسیحی را در دویست سال گذشته تحت تأثیر قرار داده است و شناخت متفکران برجستهای که الهیات مسیحی را در طی قرون و اعصار شکل دادهاند.
در نخستین فصل این کتاب چنین میخوانیم: «ریشههای مسیحیت در فلسطین بهویژه منطقه یهودیه و مخصوصا شهر اورشلیم قرار دارد. این آیین خود را ادامه آیین یهودی میداند. مسیحیت ابتدا در مناطقی شکوفا شد که از دیر زمان به آیین یهودی تعلق داشت و فلسطین از همه این مناطق مهمتر بود؛ اما به سرعت و تقریبا به یمن تلاشهای مبشران اولیه مسیحیت مانند پولس طرسوسی در مناطق همجوار رشد کرد. با پایان یافتن قرن نخست به نظر میرسید که مسیحیت در سراسر شرق مدیترانه گسترش یافته و حتی حضوری چشمگیر در شهر رم پایتخت امپراتوری روم یافته است. همزمان با قدرت یافتن روز افزون کلیسای رم، رهبران مسیحیت در رم و قسطنطنیه رفتهرفته دچار کشمکش شدند. این موضوع خبر از شقاقی میداد که بعدها میان کلیسای شرق و غرب بروز کرد و اساس آن، همین کرسیهای قدرت خاص بود».
اعتقاد به گناه نخستین و وارد شدن مرگ و بیماری به دنیا متعاقب آن، از آموزههای مسیحیان تبشیری بوده که مورد اعتراض برخی از نویسندگان غربی نیز قرار گرفته است.
مک گراث در این خصوص مینویسد: «این اندیشه که سرشت بشر تا حدی دچار کاستی شده یا به فساد کشیده شده که آموزه راست دینانه گناه اولیه بیانگر آن است، با مخالفت شدید جنبش روشنگری مواجه شد. ولتر و ژان ژاک روسو این آموزه را بدان سبب که موجب بدبینی در مورد تواناییهای بشر شده و مانع رشد اجتماعی و سیاسی بشر است و بینشهای آزاد لسه-فر[=آزادی عمل] را تشویق میکند، مورد انتقاد قرار دادند. متفکران آلمانی در جنبش روشنگری از این آموزه بر حسب ریشههای تاریخی آن در تفکر آگوستین اهل هیپو در قرن چهارم و پنجم انتقاد میکردند؛ زیرا به تصور آنان بدین گونه میتوان اعتبار و ارتباط آن[با مسیحیت] رابرای همیشه سلب کرد».