معرفی کتاب/ عیسی پسر انسان

کتاب "عیسی پسر انسان" توسط جبران خلیل جبران به رشته تحریر درآمده و موسی بیدج آن را در 259 صفحه به فارسی برگردانده و ناشر کتاب، نشر پنجره است.

به گزارش انجمن رهپویان هدایت، جبران خلیل جبران که آثارش او را فردی "فرا دینی" معرفی می‌کند، با نگاشتن کتاب "عیسی پسر انسان"، در پی اثبات این واقعیت بوده که حضرت عیسی(ع) نیز انسانی مانند تمام انسان‌های دیگر بوده است.

در کتاب مورد اشاره، حضرت مسیح(ع) از دیدگاه هفتاد نفر توصیف شده است که برخی از این افراد با او دوست هستند و برخی نیز غیردوست؛ هر چند که عده‌ای از آن‌ها ساخته و پرداخته ذهن سرشار از خیال مؤلف هستند.

با وجود آن‌که "جبران خلیل جبران" از جانب برخی مسیحیان تکفیر شد،‌ اما او چهره‌ای متفاوت از آن‌چه به‌نام مسیحیت معرفی می‌شود را در قالب نوشته‌های کوتاه ارائه داده است.

جبران بر خلاف اعتقادات مسیحیان که حضرت عیسی(ع) را پسر خدا می‌دانند، در کتاب عیسی پسر انسان موضع خود را این‌گونه بیان می‌کند: "عیسای ناصری مانند ما به دنیا آمد و مانند ما پرورش یافت،‌ او انسان بود."

عیسایی که در کتاب به خواننده معرفی می‌شود، نه گریه می‌کرده، نه عذاب می‌کشیده و نه فردی ناتوان بوده، بلکه برعکسِ توصیف اناجیل، این پیامبر الهی فراتر از درد، عذاب، اشک و ناله و مردی مقتدر و صاحب عزم بوده است.

کتاب "عیسی پسر انسان" در هفتاد و نه بخش سامان یافته که در واقع هر کدام از آن‌ها، از زبان یک نفر ابراز شده است که با این وصف، در چند بخش یک فرد بیش از یک توصیف راجع به حضرت مسیح(ع) دارد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: "می‌خواهی که از عیسای ناصری برایت بگویم. در باره او خیلی حرف‌ها دارم، ‌اما وقت آن نرسیده است. با این حال هرچه که الان برایت بگویم عین حقیقت است و هر حرفی که مصدر آن حقیقت نباشد ارزش ندارد. به آدم‌های سرکش نگاه کن، با هر نظمی و نظامی مخالفت می‌کنند. کسی که نیازمند است با کسی که داراست، دشمنی می‌کند."

نویسنده در ادامه می‌افزاید: "آدم‌های باده‌پرست هم فقط در میان لات‌ها و آسمان‌جل‌ها راحت‌اند. عیسی نه مثل آدم‌های دیگر پول‌دار بود و نه مانند دیگران پست و مقامی داشت. برای همین با ثروت و مکنت و با مقام و دولت در افتاده بود."

گفتنی است جبران خلیل جبران در سال 1913 در نشریه" الفنون" نامه‌ای  با عنوان"نامه سرگشاده‌ای به اسلام" منتشر کرد و به‌صورت ضمنی از حقانیت اسلام سخن به میان آورده و گفته بود:"به عنوان یک مسیحی نیمی از قلب من سرشار از عیسای ناصری است و نیم دیگر سرشار از محمد[ص]."