موعود گرایی یهود
یکی از مفاهیم مهم در میان یهودیان موعودگرایی است و جنبش صهیونیسم بر اساس اعتقاد به این باور و تغییراتی که در مفهوم سنتی آن ایجاد کرد موفق به تشکیل حکومت جعلی یهودی در سرزمین غصبی فلسطین شد.
بر همین اساس از ابتدای تشکیل کشوری موهوم به نام اسرائیل، مفهوم موعودگرایی در تمامی ارکان آن وارد شده و به یکی از مهم ترین اولویت ها در حوزه سیاست و فرهنگ تبدیل شد.
موعودگرایی در میان یهودیان با مفاهیمی چون انتظار، امید، قوم برگزیده، سرزمین مقدس و نجات عجین شده است. یهودیان سنتی اعتقاد داشتند که آوارگی و پراکندگی آنها در جهان عقوبتی است که از جانب خدا بر آنان واقع شده و باید تا ظهور ماشیح این دردها را تحمل نمود.
در همین راستا آنان اعتقاد داشتند که تا پیش از ظهور ماشیح تنها وظیفه یهودیان انتظار بدون اقدام است.
تا اینکه گروهی به نام" دوستداران صهیون" از میان یهودیان برخواستند و قرائت جدیدی از موعودگرایی را بیان کردند. این جنبش مفاهیم سنتی یهودیان را تغییر داد و مسئله مهاجرت به ارض موعود و تشکیل حکومت یهودی در آن، پیش از ظهور ماشیح را به عنوان یک ارزش یهودی مطرح کرد.
در فرایندی طولانی که در اواسط قرن نوزدهم به اوج خود رسید، مسیحیان انجیلی در بریتانیا دولتشان را متقاعد کردند که فلسطین در دوران پس از عثمانی از اهمیت استراتژیک برخوردار است. در تفکر آنها، فلسطین هم برای تسریع ظهور مسیح و هم بهعنوان راهی برای خلاصی اروپا از جمعیت یهودی آن، باید یهودی باشد.
در اوایل قرن بیستم، این ایدهها به یک استراتژی بدیل شدند و همراه با جنبش سیاسی جدید صهیونیسم، که تئودور هرتزل در سال 1897 بنیان گذاشت، مورد توجه قرار گرفت. هرتزل و اشرافیت یهودیان انگلیسی «بازگشت» به فلسطین را به یهودیان اروپای شرقی قالب کردند.
از سویی دیگر این مسئله همزمان با تحولات سیاسی چون پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری مسلمان عثمانی موجب حمایت گسترده دولتهای استعماری چون انگلیس از آن شد. و در پی این مسئله مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین تحت حمایت قدرتهای غربی آغاز شد.
در این بازه هدف از تشکیل دولت یهودی تامین اهداف دولتهای استعماری در منطقه و به خصوص امنیت کانال سوئز به عنوان یکی از استراتژیک ترین مناطق جهان بوده است.