مسیحیت و فقدان پارادایم خانواده موفق
در اسلام برای هر فرد و خانواده، الگویی ترسیم شده تا آن ها در موقعیت های مختلف نسبت خود با خدا را به درستی تحلیل کنند. به عبارت دیگر، مثال های متعدد و الگوهای متکثر قرآن کریم از زندگی انبیاء علیهم السلام به حدی است که هر فرد می تواند خود را در قالب آن بگنجاند و تکلیف خود را استنباط نماید.
زمانی از نوح سلام الله علیه و خانواده ایشان سخن می گوید که برخی شان به حق ایمان نیاوردند و زمانی به سرگذشت فرعون می پردازد که زنی مومنه چون آسیه داشت. علی رغم این مثال ها، قرآن کریم در سوره روم آیه 21 می فرماید: وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ، و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند.
پس رویکرد قرآن کریم با توجه به مثال هایی که آورده یک الگو و پارادایم کامل برای زندگی خانوادگی است درحالی که این موضوع خلاء جدی در مسیحیت است. اگر مسیحیان بخواهند حضرت عیسی علیه السلام را الگو قرار دهند از آنجا که ایشان در تجرد زندگی کرده اند هیچگاه نمی توانند به وظیفه و تکالیف خود پی ببرند.
اینکه امروزه جوامع مسیحیت پروتستان در موضوع زندگی خانودگی و مشترک دچار چالش هستند به این سبب است که پارادایم و الگوهای کافی در این زمینه را ندارند و این نقص خود را در زندگی مشترک آشکار می کند.