موعود منجی در آیین هندو(بخش اول)
چکیده
برخی کتابهای مقدس آیین هندو، از منجی موعودی به نام «کلکی» سخن گفتهاند. کلکی، آخرین تجسم زمینی ویشنو، یکی از سه خدای بزرگ هندویی است که در آخرالزمان برای نجات دین و کمک به مومنان تجسدپیدا خواهد کرد. تجسد خدا بر زمین، در اصطلاح هندویی «اوتاره» نامیده میشود. لذا مفهوم منجی در آیین هندو با مفهوم اوتاره ارتباط پیدا کرده و این ارتباط معنایی، باعث شده که برخی از معلمان معنوی هند، خود را اوتاره و حتی منجی موعود بنامند.
بنابراین، مفهوم منجی موعود در نوشتار حاضر در دو سطح در آیین هندو بررسی میشد: نخست، در سطح متون دینی که در آن به آمدن منجی مشخصی برای احیای دین بشارت داده شده است؛ و دوم، در سطح باورهای عامیانه و رایج آیین هندو که اعتقاد دارد هر مرتاض، گورو و معلم معنوی که ادعای تجربۀ درک خدا و وحدت داشته باشد؛ اوتارۀ خداوند است. این نوشتار بر آن است تا نشان دهد در آیین هندو یک منجی موعود شخصی در آخرالزمان پیش گویی شده است که در پایان عصر کنونی که عصر تاریکی نامیده میشود؛ خواهد آمد و افرادی در این آیین خود را اوتاره نامیده و مینامند؛ معنای منجی را به سطح دین عامیانه تقلیل دادهاند.
واژگان کلیدی: منجی موعود، اوتاره، ویشنو، کلکی، راماکرشنا، سای بابا، مهربابا.
مقدمه
آیین هندو، دین اکثر مردم هند و مردم نپال است و مانند هر دین دیگرى پیروانى در سایر کشورها، از جمله اروپا و آمریکا دارد. بیش از یک میلیارد نفر هندو در جهان وجود دارد که 700 میلیون نفر آنها در شبه قارۀ هند،17 میلیون نفر در نپال و بیش از 12 میلیون نفر در بنگلادش زندگی میکنند (Flood, 2003: 2). امروزه در سرتاسر هند سه مذهب عمده هندویى دارای پیروانی است: مذهب شیوه، ویشنو و شَکتى. مذهب ویشنویى که در شمال هند پیروان بیشترى دارد، پیروانش، ویشنو را خداى متعال مىدانند و براى او، اوتاره یا تجسماتی زمینی را تصور میکنند. در نظر آنان، ویشنو ده اوتاره دارد و بنابراین، اوتارههای ویشنو، بهویژه راما و کریشنا نیز در این مذهب پرستیده میشوند. کلکی، آخرین اوتارۀ ویشنو نیز منجی موعودی است که در آخرالزمان خواهد آمد و زمین را از فساد و بی دینی پاک خواهد کرد.
پیروان یا پرستندگان ویشنو، معمولا با علامتى روى پیشانى که با رنگ، به اندازه تقریبى یک انگشت، به طور عمودى از بالا تا میان دو چشم مى کشند؛ شناخته مى شوند. در مذهب شَیْوه پرستی، شیوَه خداى متعال است. او را همراه همسرش، کالى یا دورگه در معابد و ضریحها پرستش مىکنند. در مذهب شَکْتى، الاههای به نام شاکْته پرستش میشود. مهم ترین اعتقادات هندویى شامل عقیده به تناسخ و چرخه تولدهاى مکرر (سَمْساره)، قانون عمل و تأثیر آن بر روح و سرنوشت زندگانى هاى بعدى (کَرْمَهْ) است. اعتقاد به وجودى مطلق به نام برهمن[2] که در تمام هستى موجودات، از جمله انسان، سریان دارد و نیز وجودات الوهى و نیمه الوهى و شیاطین و ارواح نیز شیوع دارد. دین هندو بنیانگذار شناخته شدهاى ندارد؛ اما شخصیتهاى اساطیرىِ به نام رشی در تدوین یا سرودن متون مقدس نقش مهمی داشتهاند (Palmer, 2004: 7).
از نظر اجتماعی، مهمترین باور آیین هندو پذیرش و تسلیم در برابر نظام طبقاتی یا کاسْت میباشد. امروزه حدود صد و پنجاه میلیون نفر از مردم هند که جزو چهار طبقۀ اجتماعی نیستند، دالیت یا نجس خوانده میشوند و توسط اعضای طبقات دیگر در بدترین و محروم ترین شرایط زندگی نگاه داشته میشوند (هانس کونگ، 1385: 82). متون مقدس آیین هندو به دو بخش اصلی تقسیم میشود: شروتیها و اسمرتی ها.
شروتیها متون وحیانی و مقدسی اند که شامل وداهای چهارگانه، افزودههای آنها، از جمله برهمنهها و آرنیکهها و اوپانیشادها میباشند. اسمرتی ها، متونی با محتوای داستان ها،احکام و آداب دینی و آیینی اند که شامل اوپه وداها، درمه شاستره ها، پورانه ها، حماسههای مهابهاراتا و رامایانه و آگمهها یا متون تنتری میباشند. از میان اسمرتی ها، منظومۀ مهابهاراتا و به ویژه بخشی از مهابهاراتا به نام بهگود گیتا اهمیت خاصی دارد. متون مقدس آیین هندو سروده و نوشتههای طبقۀ روحانی و ممتاز جامعه، یعنی برهمنان اند؛ ولی در سرایش حماسهها طبقۀ جنگاوران نیز سهیم بودهاند.
موعود منجی در آیین هندو
در آیین هندو، موعودی به نام «کَلْکى» یا «کَلْکین»[3] مطرح است که به آمدن او خبر داده شده است. این واژه در لغت به معنای «نابودگر پلیدی»، «جاودانگی» و «اسب سپید» است و در اصطلاح، نام آخرین اوتارۀ ویشنو، خدای محافظ در آیین هندو است که در پایان عصر کنونی که عصر کالی نامیده میشود، خواهد آمد و در نبردی نهایی با شر، پیروز خواهد شد (Klostermaier,2003: 93). در کتابهای متعددی به زندگی و نبرد کلکی اشاره شده است، مانند بهگوته پورانه[4]، ویشنو پورانه[5] و کلکی پورانه[6] که شرح زندگی، جنگهای متعدد، ازدواج و بازگشت نهایی او به بهشت ویشنوپرستان به نام ویکونت[7] و مانند آن را نقل کردهاند. کتاب بهاویشیه پورانه نیز حوادثی را بیان میکند که قبل از آمدن کلکی اتفاق خواهد افتاد و کمتر در منابع دیگر ذکر شده است.
کلکی پورانه، مهمترین پورانه ای است که در آن کلکی ذکر میشود. این پورانه در مقایسه با بهاویشیه پورانه و ویشنو پورانه که جزو هجده پورانۀ اصلیاند، پورانه ای فرعی محسوب میگردد. پورانه به معناى «داستان باستان» و «دانش قدیم» است. پورانه ها، دومین دسته از متون اسمرتى بوده و مجموعهاى دایرهالمعارف گونه اند که در خود، شمار زیادى افسانه و داستان و نیز مباحثى دربارۀ آداب و رسوم دینى و حتّی موضوعات غیر دینى، مانند نجوم، طب و مهندسى دارند.
پورانه ها، به قدری در زندگی دینی و آیینی هندوها مهم اند که گاهی به آنها پنجمین ودا گفته میشود (Werner,2005: 183). برخى پورانهها نزد پیروان مذاهب سه گانۀ هندو همپایۀ وِداها و به عنوان یک متنِ شروتى (وحیانى) تلقى مىشوند؛ اما خود پورانهها اعتبار خویش را حتّی از وِدهها برتر مى شمارند. مردم هندو پورانهها را در مراکز و اماکن زیارتى به قصد ثواب، با صوت بلند تلاوت مى کنند که نشان از اهمیت و نفوذ این بخش از کتابهای مقدس در فرهنگ عمومی است.
کیهان شناسی هندویی
پیش از اینکه به بررسی کلکی در متون مقدس هندویی بپردازیم، لازم است دربارۀ ادوار جهانی در کیهان شناسی آیین هندو، طبق اسطوره هایی که در پورانهها آمده است توضیحی داشته باشیم تا دورۀ دقیق ظهور کلکی مشخص شود:
در منابع دینی آیین هندو، جهان به صورت دوره ای و دایره وار ترسیم شده است که هیچ پایانی ندارد. برهما، خالق این جهان است و یکی از سه خدای اصلی آیین هندو به همراه ویشنو و شیوه است. برهما یک دورۀ زندگی صد ساله دارد؛ یعنی صد بار جهان را خلق میکند که هر کدام نابود و دوباره آفریده میشود. جالب توجه است که پس از آن، خود برهما، خدای خالق، نابود میگردد و برهمای دیگری توسط برهمن، حقیقت نامرئی ساری در جهان، پدید میآید (Klostermaier,2003: 90) از سوی دیگر، هر یک روز از زندگی برهما، یک کلپه نامیده میشود که 432 میلیارد سال طول میکشد که این دوره را در اسطورههای هندویی، دورۀ تقریبی عمر زمین میدانند. هر یک روز از زندگی برهما دارای چهارده مَنو[8] یا انسان اولیه است.
مَنو در تاریخ دینی آیین هندو معادل حضرت آدم7 در ادیان ابراهیمی است و آنها یکی پس از دیگری خلق شده و این جهان را به نظم در میآورند. بنابراین، چهارده نسل از منوها در یک کلپه یا روز برهما میآیند و میروند. هر دورۀ زندگی منوها، شامل هفتاد و یک ربع دوره است. هر ربع دوره، خود شامل چهار دورۀ اصلی به نامهای ستیه، ترتا، دوپَرَه و کالی به شرح ذیل است:
1. دورۀ کرْته[9] یا عصر سَتیه یا عصر طلایى: در این عصر، «دهرمه»، یعنی آیین درست، به صورت تام و تمام حاکم است و به اجرا در مىآید. همه از یکدیگر خشنودند و به دین به درستی عمل میشود. همۀ مردم دارای فضایل و دانش درست هستند.
2. دورۀ ترِتا[10]: در این دوره، سهچهارم از دین باقی مانده است و یک چهارم آن فراموش شده است. در این دوره، وظایف دینى و عمل به دهرمه (یعنی دین) اندکی کمتر شده و مردم رو به نزاع و گناه آوردهاند.
3. دورۀ دْواپَره:[11] در این دوره، فقط به نیمى از دهرمه عمل میشود و فضیلت و نیکى نسبت به دوره اول کاهش یافته است. در این دوره ناخشنودى، ستیز و دروغ رواج دارد.
4. دورۀ کالى:[12] این دوره، نصف دورۀ سوم و 432000 سال است. در این دوره، که در میان چهار دوره، بدترین است، فضیلت رخت بر مىبندد و تنها یک چهارم دهرمه (یعنی راه و آموزۀ راست) باقی میماند. این دوره، دورۀ تباهی بشر است، از این رو گفته اند که در این دوره، فقط خدا باید به داد بشر برسد. بنابراین، به عقیدۀ هندوها خدا نیز تجسم پیدا میکند تا به داد بشر برسد و به احیای فضایل دینی و اخلاقی بپردازد (Maharishi,1967: 253).
پس، زمان ظهور کلکی اواخر عصر کالی است و کلکی با ظهور خود به کشتار شروران خواهد پرداخت. با نابودی شروران، عصر تیره و فاسد کالی، خود به خود به یک عصر نیک، یعنی عصر ستیه تبدیل خواهد شد.
ویژگیهای عصر کالی
از نظر کیهان شناسی هندویی، از تمام عصر تاریکی یا کالی (که در کل 432000 سال است)، 5115 سال گذشته است[13] و 426885 سال دیگر تا پایان این عصر زمان باقی است. در پایان همین دوره است که کلکی موعود ظهور خواهد کرد. طبق متون هندویی، شش پادشاه در عصر کالی حکومت میکنند و هر کدام دوره ای کوچک را پدید میآورد. به این پادشاهان، پادشاهان دوران ساز گفته میشود. سه نفر از این پادشاهان آمده و رفته اند و سه نفر دیگرشان خواهند آمد که کلکی آخرین آن پادشاهان دوران ساز است.
تاریخ زندگی هر یک از این پادشاهان، به صورتی خیالی و با اعداد و ارقامی عجیب و غریب در متون هندویی آمده است که با تاریخ واقعی هند مطابق نیست (90 Mittal, 2006:). به هر روی، کلکی در پایان عصر کالی خواهد آمد و آن را به عصر ستیه یا حقیقت تبدیل خواهد کرد. این اوتارۀ الوهی، سوار بر اسب سفید در شهر کلیپور در ایالت مهاراشترا در هند امروزی حکومت خواهد کرد. او در سال 428078 پس از میلاد حکومت خود را در هند آغاز کرده و پس از 821 سال حکومت، پادشاهی را به کسی دیگر خواهد سپرد (Aadoni,2011: 13-15 ).
وایوپورانه، ویژگى هاى دورۀ کالی را خشونت، حسادت، دروغ، فریبکارى و کشتار پرهیزکاران میداند. در بهگوته پورانه نیز آمده است:
در کالى یوگه[14] پادشاهان رفتارى همچون راهزنان خواهند داشت و اَگنى پورانه میگوید: ناشریفان (غیرآریایى ها) در ظاهرِ پادشاهان، مردانى را که مرام راستى در بردارند، نابود مى کنند و به امور ناراست و نادرست علاقه دارند. (Klostermaier, 2007:495).
همچنین، بنابر گزارش ویشنوپورانه:
فساد بر همه چیز حکمفرما خواهد شد، دولت و ثروت تنها معیار ارزش گشته؛ شهوت یگانه پیوند میان زن و مرد شده و دروغ تنها راه موفقیت در کار دنیا محسوب مى شود. نظام طبقاتى متلاشى خواهد شد و دستورات و احکام وده اى را کسى مراعات نخواهد کرد. برهمنها و کشتریهها (طبقۀ شاهزادگان و جنگجویان) از مقام خود سقوط خواهند کرد و پست ترین طبقه، شودرهها (نوکران) حاکم زمین خواهند شد (Vshnu Purana: IV,23).
طبق این آموزه، ما اکنون در عصر کالی زندگى مى کنیم. در کتاب بهگود گیتا آمده است:
در اواخر کالی یوگه، خدا، حتی در منازل مقدسان و نجیب زادگان مورد احترام طبقات برتر نیز پرستش نخواهد شد و در آن زمان قدرت به دست افرادی از طبقۀ پست، یعنی شودرهها و یا کسانی پست تر از آنها میافتد و در آن زمان آداب قربانی کردن فراموش خواهد شد، در آن زمان آن سرور بسان پرهیزگاری بزرگ ظهور خواهد کرد (1967، ج2، فصل 7: 38).
ویژگیهای عصر طلایی
اما ویژگیهای عصر طلایی یا عصر حقیقت (ستیه) که به دنبال عصر کالی میآید، چنین است که در آن زمان، دین به طور کامل ظاهر خواهد شد که به آن، پدیدۀ ساناتان دهرمه گفته میشود. اگر پدر و مادر کودکی درگذشتند، آن کودک از بین نمی رود. همۀ خدایان و شیاطین و دیگر موجوداتی که در دشمنی با یکدیگرند، نفرت و دشمنی را کنار خواهند گذاشت و با صلح و دوستی زندگی خواهند کرد؛ وداهای چهارگانه از هم جدا نخواهند شد؛ به کشاورزی نیازی نخواهد بود و اصولاً به انجام دادن هیچ کاری نیاز نیست و همۀ احتیاجات بشر فقط با اراده مهیا خواهد شد؛ هیچ کس بیمار نخواهد شد. هیچ کس تقصیر و بی لیاقتی دیگری را به رخ او نخواهد کشید؛ منیت، اندوه، خشونت، حسد، نفرت، غیبت، ترس، رخوت و مانند آن وجود نخواهد داشت (Chaturvedi, 2004: 71).
توجه کنید که این ویژگیها در واقع، ویژگیهای آرمان شهر هندویی در دورۀ آخرالزمان بوده و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر در الاهیات آیین هندو آرمان شهری طبق ویژگیهایی که در پورانهها آمده، به تصویر کشیده شود؛ با توجه به پیشگویی جنگ هایی که کلکی خواهد داشت، برای پیروان سایر ادیان جایی وجود نخواهد داشت.
اوتارههای ویشنو
از آنجا که کلکی آخرین اوتارۀ ویشنو است، باید دربارۀ اوتارهها توضیحی داده شود. در متون مقدس آیین هندو از میان سه خدای برتر، یعنی ویشنو، برهما و شیوه که به ترتیب، خدای محافظ، خدای خالق (موجودات غیر روحانی) و خدای ویرانگر هستند؛ ویشنو مهمترین است. ویشنو میتواند در جهان مادی ظاهر شده و تجسم پیدا کند. این تجسم را اوتاره یا تنزل مینامند. تعداد اوتارههای ویشنو در پورانههای مختلف، متفاوت ذکر شده است؛ اما ده اوتاره، معروف ترین آنها است که به ترتیب عبارتند از:
1. مَتْسیه[15] (ماهى)
در ابتدای جهان که نخستین بشر به نام مانو در معرض غرق شدن قرار داشت، ویشنو به صورت ماهی ظاهر شده و نخستین انسان روی زمین را از طوفان عظیم نجات داد. این طوفان با داستان طوفان نوح7 در ادیان ابراهیمی قابل مقایسه است.
2. کوورْمه[16] (لاکپشت)
هنگامی که اهوراها و دئوهها اقیانوس شیر را به تلاطم در آورده بودند تا به اکسیر حیات بخش برسند، کوهی که حیات بر روی آن قرار داشت در معرض غرق شدن قرار گرفت و ویشنو بار دیگر مجبور شد ظاهر شود و کوه را به دوش کشیده و حیات روی آن را نجات دهد.
3. وَراهه[17] (گراز)
ویشنو ظاهر شد تا دیوی را که زمین را به دست گرفته و به اعماق اقیانوس برده بود، شکست دهد و زمین را به روی آب آورد.
4. نارا سیمها[18] (انسان ـ شیر)
شخص شروری از برهما قدرتی را دریافت کرد که او را قادر میساخت تا جاویدان بماند. از آنجا که او موجود شروری بود، ویشنو در هیکل انسان، اما با سر شیر ظاهر شد و او را کشت.
5. وامَنه[19] (کوتوله)
ویشنو در قالب یک انسان کوتوله تجسد یافت تا با نشان دادن معجزه شاه زمان خویش را پند دهد.
6. پاراشو راما[20] (رامای تبر به دست)
یکی از تجسدات ویشنو که انتقام پدر خود را از شاهی ستمگر میستاند.
7. راما
شاهزاده ای که داستان زندگی او در کتاب رامایانه آمده و یکی از محبوب ترین داستانهای حماسی هندوان است. راما اوتاره ای است که پرستش آن بسیار شیوع دارد و پهلوان آرمانی فرهنگ هند است.
8. کریشنا[21]
کریشنا، معروفترین اوتارۀ ویشنو است که در کتاب مهابهاراته، ارابه ران شاهی به نام ارجونه است. بهگود گیتا گزیدۀ کتاب مهابهاراته است که به طور خلاصه گفتوگوی اصلی کریشنا و ارجونه را آورده است.
9. بودا[22]
بودا در 2500 سال پیش روش برهمنان هند را نقد کرد و به نفی حجیت وداها و طبقۀ اجتماعی و حتی وجود آتمن (روح) و برهمن (خدا) پرداخت. او فقط اصل تناسخ و اصل کرمه (قانون عمل ونتیجۀ عمل) را از آیین هندو پذیرفت با این حال، آیین بودا به عنوان یک بدعت در آیین هندو قلمداد میشود. بعدها که عالمان هندو مشاهده کردند آموزههای بودا در حال گسترش است، برای اینکه بودا را نیز مال خود کنند، گفتند بودا نیز یکی از اوتارههای ویشنو بود و آمده بود با آیینی تازه تا ایمان مومنان را آزمایش کند و ببیند چه کسی دست از وداها و آیین هندو بر میدارد؛ یعنی اوتاره ای در نقش منفی بوده است (Wuaku, 2013: 148).
10. کَلْکى یا کَلْکین[23]
آخرین اوتارۀ ویشنو که در پایان عصر تاریکی خواهد آمد.
ظاهر این ده اوتاره از صورتى کاملا حیوانى آغاز مى شود و به مرور که تمدن بشری پیشرفت میکند به صورتى کاملا انسانى مى رسد؛ چنانکه اوتاره هاى اول تا سوم کاملاً صورتى حیوانى دارند، و اوتاره هاى چهارم و پنجم نیمهانسان و یا انسان غیر متکاملاند، و تنزّلات بعدى شکل و صورتى کاملاً انسانى بهخود مى گیرند.
زمان تجسد ویشنو
در فصل چهارم (بخشهای 8 و 9) از کتاب بهگود گیتا از زبان ویشنو چنین نقل شده است:
هرگاه و هر کجا که دین (دهرمه) به تباهی دچار شود و بی دینی حکمفرما گردد؛ در آن زمان به منظور نجات پرهیزکاران و نابودی بی ایمانان ظهور میکنم و همچنین برای برقراری مجدد اصول دین در هر عصر شخصا ظاهر خواهم شد (بهگود گیتا: 211و 213).
این مطالب نشان میدهد که اصل عقیده به تجسد ویشنو و ظهور یک اوتاره، عقیده ای کلی و بدون قید و شرط است و به اوتارههای مذکور در کتابهای مقدس آیین هندو اختصاص ندارد. ترویج همین فراز از کتاب مقدسِ بهگود گیتا باعث شد تا تعداد زیادی از گوروها، یعنی معلمان معنوی هند خود را خدا بنامند.
اما محققی به نام پرابهوپادا که کتابی در تفسیر بهگود گیتا دارد، چنین برداشت عامی را نمیپذیرد. او ضمن اینکه بودا را یکی از تجلیات ویشنو میشمارد؛ این عقیده را که هر کسی در هر زمانی به دلخواه خود مدعی اوتارگی شود، نپذیرفته و طبق بهگود گیتا مردود میداند. او مینویسد:
ما از کتاب بهگود گیتا در مییابیم که بودا یکی از ظهورات کریشنا است. او هنگامی ظاهر گردید که مادی گرایی شایع و حکمفرما شده بود و دنیاپرستان، مرجعیت وداها را آلت دست خود قرار داده بودند. با اینکه در وداها راجع به قربانی حیوانات که به منظور اهداف خاصی صورت میگیرد، قوانین محدود کنندۀ معینی وجود دارد؛ در آن زمان افراد ناصالح که تمایلات شریرانه داشتند، حیوانات را بدون مراعات اصول ودایی قربانی میکردند. خداوند در قالب بودا ظهور کرد تا نقطۀ پایانی بر این کار عبث بگذارد و اصول ودایی مربوط به عدم اعمال خشونت را وضع نماید.
بنابراین، هر یک از ظهورات یا هر اوتاره، واجد رسالت خاصی است که همۀ آنان در کتابهای مقدس وصف شده است. در نتیجه، هیچکس را نباید به عنوان اوتاره پذیرفت؛ مگر اینکه در کتابهای آسمانی به او اشاره شده باشد. این نکته حقیقت ندارد که خداوند تنها در خاک هندوستان ظهور میکند؛ یگانۀ متعال قادر است در هر کجا و هر گاه که اراده کند، خود را ظاهر سازد…. گاهی خداوند از ملکوت اعلای خویش شخصا برای این منظور هبوط میکند و گاهی نمایندۀ معتبر خود را در قالب خادم یا فرزند خود میفرستد و یا شخصا به صورت ناشناخته میآید (1967: 212).
بنابراین، مشاهده میشود که مدعیان گوروهای معاصر هندی، همانند سای بابا که بدون دلیل روشن و متقنی خود را اوتاره مینامند؛ سخنی گزاف و بر خلاف نظر بسیاری از مفسران بهگود گیتا و محققان آیین هندو است. در واقع تفسیر نادرست از متون مقدس آیین هندو، باعث شد معلمان کوچک و بزرگ مکاتب هندی جرات پیدا کرده و به بهانه ای اندک، خود را اوتارۀ خدا بنامند. اندیشۀ موعود منجی در آیین هندو به مرور زمان، ابزاری برای معلمان معنوی معاصر هند، مانند سای بابا و مهر بابا شد تا خود را اوتاره و منجی زمان و تجسد خدا بنامند.
عارف، مرتاض، گورو
بیشتر کسانی که در هند به عنوان عارف (mystic) معروفاند، در واقع، عارف به معنای سالک راه خدا نیستند؛ بلکه درست تر آن است که آنها را «مرتاض» بنامیم. منظور از مرتاض در اینجا کسی است که از راه تمرینهای مشکل و مداوم توانسته است بر بخشی از نفْس خود تسلط پیدا کند و از برخی خواص آن در انجام دادن کارهای خارق العاده بهره ببرد. بر اساس سنتها و قوانین ثابت الاهی، هر کس تمرین و ریاضت داشته باشد، به برخی از نیروهای درونی دست پیدا میکند. تفاوت عارف مسلمان و مرتاض هندی در این است که هدف عارف از ریاضتهای شرعی (قرب نوافل)، عبادت خداوند است و خداوند به لطف خود و به خواست خود، درهای دانش را به روی او میگشاید؛ اما هدف مرتاض (مانند یوگاکار)، رسیدن به نیروهای باطنی یا آرامش درونی و مانند آن است و هرگز دغدغۀ توحید و معرفت الله را ندارد (Krishna, 1996: 2-5).
به عبارت دیگر، عارف مسلمان در همه حال، بنده است و از خود چیزی ندارد و هرگز مانند عارفان هندی ادعا نمیکند که اوتاره یا تجسد خدا در روی زمین شده است. عارف مسلمان، از طریق بندگی محض به مقامات معنوی میرسد و هرگز با خدا یکی نمیشود.
اما گورو، در زبان سنسکریت به معنای استاد است و از آن مفهومی همانند مراد در فرهنگ تصوف اراده میشود. یک گورو لزوماً مرتاض نیست و اکثر گوروها بهرغم ادعاهای فراوانی که دارند فاقد هرگونه نیروی فوق طبیعی هستند. طیف وسیعی از گوروها وجود دارد که بسیاری از آنها معلمان ساده تمرینات یوگا و مدیتیشن اند و برخی نیز به مقام مهاگورو (استاد اعظم) میرسند که معادل اوتاره است.
جایگاه گورو در عرفان هندو بسیار مهم است؛ زیرا تشرف به طریقت معنوی، به آیین تشرف (دیکشه) نیازمند است که باید به دست گورو انجام شود. آیین تشرف به این معناست که گورو، آن نو آیین را پذیرفته و سعادت معنوی او را تضمین میکند. یکی از نکاتی که غربیان را مجذوب آموزههای هندویی کرد، رابطه مرید و مرادی گورو با پیروانش بوده است. این نکته در سخنی از کریستوفر ایشرووُد به روشنی بیان شده است. او پس از وصف شاگردی خود در محضر گوروهای مختلف و استفادۀ معنوی از آنها مینویسد: شاگرد گورو بودن، معنای عمیقی به باورها و تمرینات انسان میدهد. (Isherwood, 1969: 184). البته باید توجه داشت که جذب شدن اینگونه افراد به آیین هندو، به دلیل فقر معنوی جوامع غربی است و اینکه با عرفان اسلامی آشنایی چندانی ندارند. همچنین یکی از تفاوتهای عمیق عارف با گورو این است که عارف مردم را به سوی خدا میخواند و گورو به سوی خود دعوت میکند.
البته آنانداموی، یکی از شاگردان یوگاننده، نویسندۀ کتاب معروف زندگینامۀ یک گورو، میگوید که یک گوروی واقعی، شاگرد را به سوی خودش فرا نمیخواند؛ بلکه به سوی خدا فرا میخواند! (همان).
این سخن بسیار عجیب است؛ زیرا تقریباً همه گوروهای هندو، مردم را به سوی خود فرا میخوانند. به طور مثال، مهر بابا که خود را اوتاره میداند، به مریدان خود چنین توصیه میکند:
من یکتای قدیم هستم. من درون شما و با شما هستم. مرا در یاد داشته باشید و من شما را یاری خواهم داد. از شما میخواهم که مرا همراه همیشگی خود سازید. بیش از آنکه به خود فکر کنید، به من بیندیشید. هر چه بیشتر به من بیندیشید، بیشتر به میزان عشقم به خود پی خواهید برد. وظیفه شما این است که حضور مرا همیشه در افکار، گفتار و کارهایتان حفظ کنید.[24]
سای بابا، دیگر گوروی معروف هندی نیز میگفت:
در خلوتهای خودتان به من فکر کنید و هر چه میتوانید در آشرام (= معبد) من حضور به هم رسانید.[25]
در آموزههای ساتیا سای بابا سه نوع عبادت وجود داشت: مدی تیشن، آوازهای مذهبی و حضور در مجالس سای بابا. سای بابا میگفت اگر به من دسترسی ندارید مدتها به عکس من خیره شوید تا به مرور زمان نسبت به من محبت پیدا کنید (همان).
پس، میتوان چنین نتیجه گرفت که گوروها در هند و طبق آیین هندو مردم را به نفس خود دعوت میکنند؛ اما گوروهایی مانند یوگاننده و آنانداموی که در غرب به تبلیغ مردم میپرداختند، تحت تاثیر ادیان الاهی، ادعا میکردند که گورو باید مردم را به سوی خدا دعوت کند؛ اما خود این سخن، ترفندی برای جذب مسیحیان به آیین هندو بود و از نظر آیین هندو صحت و اصالت ندارد.
پی نوشت:
[2]. برهمن در زبان هندی مشترک لفظی است؛ هم به معنای روحانی آیین هندو و هم به معنای حقیقت مطلق ساری در عالم هستی است.
[3]. Kalki- Kalkin
[4]. Bhagavata Purana
[5]. Vishno Purana
[6]. Kalki Purana
[7]. vaikunth
[8] – Mano
[9]. Krta Yuga
3 .Tretā Yuga
[11]. Dwāpara Yuga
[12]. Kali Yuga
[13]. این تاریخ تا امسال که 1392 هجری شمسی است، محاسبه شده است.
[14]. یوگه در سنسکریت به معنای عصر و دورۀ زمانی است.
[15]. Matsya
[16]. Kūrma
[17]. Varāha
[18]. Nara-symha
[19]. Vāmana
[20]. Parasu Rāma
[21]. Krşna
[22]. Buddhā
[23]. Kalki-Kalkin
[24]. www.meherestan.com
[25]. http://www.time.com/time/magazine/article/0,9171,2068080,00.html
منابع
1. پرابهوپادا،آ. چ (1383). بهاکتی ودانتا سوامی، بهاگاواد – گیتا همان گونه که هست، ترجمه فرهاد سیاه پوش و دیگران، دانش جاودان.
2. گیتا (بهگودگیتا) (1374). سرود خدایان، ترجمه محمدعلی موحد، تهران، خوارزمى.
3. هانس کونگ (1385). ساحتهای معنوی ادیان جهان، قنبری، حسن، دانشگاه ادیان و مذاهب.
4. English Sources:
5. Adoni, Aaron G.L. (2011)The Gnosis of Kali Yuga, Kondle.
6. Arfaj, Naji, (2012). Have You Discovered It’s Real Beauty, Peace Vision.
7. Chaturvedi, B. K, (2004). Narada Purana, Diamond Pocket Books.
8. Flood, Gavin D, (2003). The Blackwell companion to Hinduism, Malden, MA: Blackwell Pub.
9. Klostermaier, Klaus K. (2003). A Concise Encyclopedia of Hinduism, Oxford: Oneworld.
10. Krishna, Gopi, (1996). The Purpose of Yoga, New Delhi.
11. Isherwood, Christopher, (1969). Ramakrishna and His Disciples, Simon and Schuster, New York.
12. Maharishi, Mahesh Yogi, (1967). Bhagavad Gita: Translation and Commentari, Arkana.
13. Mittal, J. P.,(2006). History of Ancient India, Vol1, Atlantic Publisher.
14. Partridge, Cristopher (Ed.)؛(2003). Mysticim East and West, Paternoster Press, USA.
15. Palmer, Martin, (2004). World Religions, Times Books, London.
16. Reat, Noble Ross, Buddhism, A Short History, (1994). Delhi: Motilal Banarsidass.
17. Davis, Jimmy R, The Shia Imami Ismaili Muslims: (2007) A Short Introduction, Lulu.com Publisher.
18. Sanyal, J.M, tr (2000). The Srimad-Bhagavatam, New Delhi: Munshiram. Manoharlal.
19. Vikas The Mahabharata, (1995). 2vol, New Delhi: Vikas Publishing House Pvt Ltd.
20. Werner, Karel, (2005). A Popular Dictionary of Hinduism, Cozon.
21. Wuaku, Albert, (2013). Hindu Gods in West Africa: Ghanaian Devotees of Shva and Krishna, Brill.
internet sources:
22. http://www.meherbabairani.com/Sundries%20Page/Who%20is%20Avatar/
23. http://www.meherbabairani.com/Farsi%20Books/Meherbaba%20Invitation/
24. http://www.meherbabairani.com/life/whoismeherbaba11.htm
ابوالقاسم جعفری: عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گرایش دین شناسی
مجله انتظار موعود شماره 43.
ادامه دارد...