خواب و رؤیا دستآویز فرقهها در جذب عضو
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، دست یازیدن به شواهد و مستمسکهایی که اثبات آن برای دیگران محال-ودستکم بسیار دشوار- است، در ردیف اصول اولیه فرقهها برای جذب عضو قرار دارد.
از جمله روشهای فرقهها برای بزرگنمایی خود و فریب افراد، ادعای رسیدن به محکمات و توجیهات برای پیوستن به فرقه در "خواب و رؤیا" است.
در این زنجیره ابتدا اعضای فرقهها ادعا میکنند، گذشته تاریک و سختی داشتهاند و اکنون بهترین مکان برای زندگی(فرقه)را یافتهاند و به دیگران نیز توصیه میکنند به فرقه آنها بپیوندند.
این ادعاها در حالی برای افراد غیرعضو فرقهها بهصورت مرتب تکرار میشود که گذشته و حال آنها، اینگونه که خودشان تعریف میکنند نیست و هر دو صحنه با اغراق زیاد و انحرافی بسیار با واقعیت توصیف میشوند.
در این خصوص مارگارت تالر سینگر در کتاب فرقهها در میان ما نوشته: "یک عملکرد گسترده در فرقهها این است که اعضای باسابقه خود را وادار میکنند تا داستان زندگی خود را بگویند؛ دیگری تألیف داستان کثیف خودتان نامیده میشد که منظور این بود که تاریخچه زندگی خودتان را به بدترین شکل ممکن بسازید. چنین بازبینی از تاریخچه فرد هم در فرقههای درونگرا و هم در فرقههای برونگرا مورد استفاده قرار میگیرد و منظور عمومی فرقهها از این عملکرد این است که بگذارند تا اعضا ببینند که چرا بودن با ما بهترین جا برای ماندن است."[1]
پس از آنکه فضاسازی لازم برای تبلیغ فرقه فراهم شد، این افراد چنین ادعا میکنند که به آنها در "خواب و رؤیا" الهام شده که به فرقه بپیوندند یا فلان کار را برای فرقه کنند و یا قطب فرقه را فردی دارای کرامات معرفی میکنند که دیگران از آن بهرهای ندارند.
بر اساس گزارش رهپویان هدایت، با توجه به آنکه رؤیا در بین عموم و حتی برخی از تحصیلکردگان زودباور نیز تأثیرگذار است، از اینرو عضویابان و اعضای فرقهها از آن بهعنون حربهای برای جذب اعضای جدید استفاده میکنند.
در فرقه مسیحیت صهیونیستی نیز از این شیوه بسیار استفاده میشود و با احتمالی نزدیک به یقین میتوان گفت، همه کسانی که فریب تبلیغات رنگ و لعابدار این فرقه را میخورند، مدعی دیدن حضرت عیسی(ع) در خواب هستند.
افرادی از این فرقه در شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی چنین ادعای غیر قابل اثباتی را مطرح کردهاند که از جمله آنها میتوان از "رضا صفا"، "الناتان باغستانی" و "رسول حیدری" نام برد.
پرواضح است کسانی که چنین ادعایی را مطرح میکنند، نه نیازی به اثبات آن دارند و نه چنین ادعایی اصولا قابل تجربه و راستیآزمایی از جانب دیگران بوده و به همین دلیل هم راه فرار از اثبات آن بسیار فراهم است.
از طرفی افراد زودباوری که بیرون از فرقه هستند، به گمان اینکه این ادعاها درست بوده و حتما مانعی وجود داشته که چنین رؤیاهایی برای آنها اتفاق نیافتاده، در دام فریبکاریهای فرقه گرفتار شده و داستانی همچون افراد پیشگفته، ساخته و پرداخته میکنند.
نکته جالب توجه آنکه با توجه به واقعیت نداشتن چنین خوابها و رؤیاهایی، فرقهای مانند: مسیحیت صهیونیستی مجموعهای از افراد را به دور خود جمع کرده که تنها دلیل آنها برای پیوستن به فرقه، "رؤیایی بوده که اصولا وجود نداشته است."
شاید چنین نتیجهگیری چندان از واقعیت دور نباشد که این خواب ادعایی، "حدِّ فاصل وضعیت سیاه گذشته ادعایی و اوضاع سفید فِعلی" را تشکیل میدهد؛ همان خوابی که هیچگاه قابل آزمایش نبوده و با وجود این در فرقهها بهعنوان "امری جزمی و غیرقابل خدشه" بر روی آن حساب باز میشود.
[1] تالرسینگر، مارگارت، فرقهها در میان ما، ص 207