دارالفنون رضوی ایده مبارزه با پرسبیتریان ها در مشهد(بخش پایانی)
ائجمن رهپویان هدایت: در قسمت قبل زمینه تاسیس دارالفنون رضوی و دلایل طرح این ایده مرور شد. در مطلب حاضر هسته اصلی پیشنهاد تاسیس دارالفنون رضوی و حمایت هایی که از آن به عمل آمد بررسی خواهد شد.
پیشنهاد تـأسیس دار الفـنون رضوی
امیر اعلم در واکنش به ساخت بیمارستان و مـدرسه تـوسط مسیونرهای آمـریکایی در4جـمادی الاولی 1342 قـ923/ م طی نامهای به تـولیت آستانه رضوی پیشنهاد تأسیس دار الفنون رضوی را طرح کرد. در نامه وی آمده است به طوری که میدانید دعـات مـسیحی آمریکایی چندی است مشغول بنای مدرسه و مـریض خـانه هـستند. اگرچه اقـدام آنـها منحصر به مـشهدنیست، ولی مـشهد اهمیت فوق العاده دارد و با احوال کنونی معارف و صحه خراسان به سهولت میتوان پیشبینی کرد به مـحض اتـمام مریضخانه و مدرسه، اغلب مریضها و جوانان ایرانی برای معالجه و تحصیل به آنجا خواهند شتافت و یک لطمه مهم به این مرکز اسلامی واردخواهد شد. وی تنها وسیله جلوگیری از آینده تاریک خراسان را پیروی و عملی کـردن عقیدهای دانـست که 5 سال قبل به عرض عموم رسانیده بود و آن را تأسیس یک دار الفنون درباغ عنبر بیان کرد که شامل سه شعبه طبی، ادبی و فلاحتی میشد. امیر اعلم نـوشت در صـورتی که تولیت و امنای آستانه عرایض وی را تـصدیق میکنند و راضی نمیشوند اطفال مسلمانان در دامان بیگانگان تربیت شود، باغ عنبر را برای بنای دار الفنون رضوی اختصاص دهند و به هیئت مرکزی شیر و خورشید سرخ واگذار نمایند. وی بـه اقـدامات عملی خود در این زمـینه نـیز اشاره کرد که نقشه بنا را با اسلوب جدید از فرنگستان خواسته و در صدد تهیه وجوه مخارج آن نیز برآمده تا پس از عید اولین پایه دار الفنون را که محض تبرک،دار الفنون رضوی نامیده خواهدشد، گذاشته شود.
دکتر امیر اعلم مـتذکر شـده بود که اگر تولیت و امنای آستانه باغ عنبر را واگذار نمایند ودار العلم مذکور شکل بگیرد ممالک اسلامی همجوار شاگردان خود را به مدارس اروپا نخواهند فرستاد و مشهد مقدس مرکز حقیقی ترقیات اسلامی خواهد شـد. وی پیـشنهاد داده بود، اگر نـظر امنای آستانه به دویست تومان اجاره سالیانه باغ عنبر باشد، هیئت مرکزی شیر و خورشید سرخخ راسان میتواند آن را بپردازد.
روزنامه مهر منیر سه روز پس از نامه امیر اعلم در 7 جمادی الاولی 1342 مـقالهای دربـاره ضرورت تأسیس مدارس عالیه و تحصیل علوم و معارف به نگارش درآورد و تأکید کرد که چه بسا اشخاصی یافت میشدند که از هـرجهت اسـتعداد تحصیل علوم عالیه را داشتند، ولی وسایل آن فراهم نبود و اول بار تأسیس آن از زبان فردی خیرخواه سـردار امـیر اعـلم خارج و در فضای خراسان طنین انداخته و مـورد توجه ترقی خواهان قـرار گـرفت. مهر منیر در این زمینه دونامه از شخصیتهای منطقه قاینات منتشر کرد.نامه مصباح السلطنه وکیل دوره پنجم سیستان و نوشته حجه الاسلام حاج شیخ محمد هادی هادوی از علمای بیرجند.
حاج شیخ هادی هادوی از مهمترین علمای موافق با پیشنهاد دار الفنون رضوی بود. وی ازروحانیون بزرگ بیرجند بود که در نجف نزد شیخ مرضتی انصاری تحصیل کرده و پس ازانقلاب مشروطه ریاست انجمن ولایـتی حـقانیت بیرجند را برعهده گرفته بود. وی نزدیک به دو دهه فعالیت مدرسه شوکتیه و اثرات مثبت آن را از نزدیک مشاهده کرده بود. او ضمن تأیید پیشنهاد امیر اعلم نامهای در 7 جمادی الاولی 1342 درباره ضرورت تأسیس دار الفنون رضوی بـه امـیر اعـلم نوشت:
پیشنهاد جنابعالی راجع به دار الفنون رضـوی پس از خـرابی بـصره و خفقان پرچم دیانت و دعوت دعات مسیحی در اطراف قبه رضویه مرا مشغول به خود کرده و پیشنهادی بـا پنـج شـرط تقدیم میشود:1.خلوص نیت و مقصد اصلی نشر دعوت اسلام باشد نه بوالهوسی و خودنمایی.2.شاه از بیست هزار تـومانی کـه بـابت متولیگری موقوفات میگیرند صرف نظر کرده وبه مصارف دار الفنون رضوی تخصیص دهد.3.امثال ذکاء المـلک که بـه تفوق دانش، حسن عقیده تجربه امتحان کامل داده از طرف تولیت آستانه به مدیریت دار الفنون رضـوی منصوب شـود.4.یکی از عـلما طراز اول مشهد که آشنا به مقتضای وقفی و بصیر به فلسفه اسلام باشد بر مدرسه نظارت کـند.5.پس از تـعیین تشکیلات دار الفنون رضوی، دولت فرستادن شاگردان به اروپا را متوقف کند و اگر لازم باشد برای این مـنظور مـعلمانی از اروپا اسـتخدام شوند.
در کنار هادوی باید از آیت اللّه شیخ مهدی کاظمی خالصیاز علمای برجسته شیعه در عتبات عالیات نیز یاد کرد که در 23جمادی الاولی 1342 ق1923/ م به مـشهد وارد شـد، وی از دیـگر حامیان امیر اعلم در طرح دار الفنون رضوی بود. وی از مخالفان سرسخت بریتانیا بود و در جریان جـنگ جـهانی اول نیز علیه آنان فتوای جهاد صادر کرد. وی کتابی به نام«السیف البتّار فی جهاد الکفار»،(شمشیر برّان در پیکاربا کـافران) برای تـشویق مردم در برابر بریتانیا نوشت و در سـال 332 قـ1914/ م در جـنگ جنوب عراق حضوری فـعال داشـت. او پس از اشغال عراق توسط بـریتانیا، به مـخالفت با ملک فیصل حاکم دست نشانده بریتانیا برخاست. در پی آن در 13 ذی قعده 1341 ق1922/ م به عدن و سپس ایران تبعید شـد. وی از بـوشهر به قم و سپس مشهد کرد. دکتر امـیر علم خان از این فرصت برای کسب مشورعیت ایده خود بهره گرفت و در 9 جمادی الثانی 342 ق طی نامهای دربـاره دار الفـنون رضوی به خالصی نوشت: «مفتخرم که اطـلاعات اخـبار سـرحدات دیـنی و عـقاید اسلامی را به حـضور بـرسانم تا مستحضر شوید که چگونه معاندان اسلام از حدود خود تجاوز و به مسلمانهای عالم و به خصوص ایران تـهاجم کـردهاند .به طـوری که در هرجای عالم میبینیم ملت اسلام بـدون سـرپرست و بـیصاحب مـانده و دشـمنان دیـن پیوسته به وسیله مدارس، مجالس،کنفرانسها، تئاترها، مریضخانهها و مطبوعات مثل باز مسلمانان را شکار و از راه باز میدارند. زیارت امام رضا(ع)دار الشفای حقیقی است، ولی اهالی مشهد با این همه مکارم اخلاق مبتلا به سوء عواقب شدند و مـسلمانان به خاطر بیعلمی و احتیاج اطفال خود را به مدارس اجانب میگذارند و برنامه آنان را یادمیگیرند و فوج فوج داخل عقاید و ادیان آنان میگردند. دامنه تبلیغ و تعلیمات گمراهی به مشهد هم کشیده شده و آن امراض مزمن چـون طـاعون به اهالی مشهد سرایت کرد و اگر غافل بنشینیم خیانتی بزرگ به دیانت کردهایم، لذا در مقام مجاهدت برآمده تا مرض مسری مسلمانان را از راه خودش جلوگیری نمایید و با همان تیرهای خودشان نشانه زند و تصمیم گـرفته کـه در کنار بقعه مبارکه و معبد میلیونها مسلمان مدرسهای تأسیس نمایید که برای تمام احتیاجات مسلمانان کافی باشد و آن مدرسه را به نام امام رضا(ع)مدرسه دار الفنون رضوی نـامگذاری کـرده است. خالصی نیز روز 10 جمادی الثـانی 1342 طـی نامهای به دکتر امیر اعلم پاسخ داد و نوشت: "بزرگت ترین راههایی که امروز میتوان با آن مجاهدت کرد تأسیس مدارس اسلامی است تا سلمانان با آن احتیاجات خود را رفـع و مـستغنی از ورود اجانب باشند. پیوسته در این فـکر بودم تـا آنکه به مشهد مقدس آمدم و دیدم سردار امیر اعلم قبلا با من در این عقیده متحد بوده و درصدد تأسیس مدرسه دار الفنون رضوی برآمده است.خدا را شکر نمودم و امیدوارم برادران دینی در این امر مـشروع مـساعدت کنند"
آیت اللّه خالصی از بین علمای مقیم مشهد علاقمندی بیشتری به این موضوع نشان داد ودر 25 جمادی الثانی 1342 ق نامهای راجع به دارالفنون رضوی نوشت و متذکر شد: "روزگار، عمر دوباره به انسان نمیدهد که یک عمر به تـجربه صـرف کند و یـک عمر به عمل. روزگار به سرعت برق میگذرد و در طی حرکت هر بدی و خوبی را به انسان نمایش میدهد تا هرکه هوشیار بـاشد درس عبرت بگیرد و به اصلاح خود بپردازد. هیچ قومی در وسط مملکتش دچارحملات دشـمن نـشد مـگر آنکه ذلیل گشت. باید از حومه اسلام دفاع کرد و اینک از سدار اسلامی امیر اعلم موعظه بگیرید که این پرفسور مـسلمان حـقیقی، وطنپرست، دین شعار چگونه میدان جنگ و طریق مجاهدت را یافته و درصدد چاره جوئی برآمده است. همان طور کـه وی در تـشخیص امـراض جسمانی متخصص است در تشخیص امراض روحی ایرانی هم مطالعه کرده و کانون امراض را جهل عـمومی و نداشتن مدارس کافی دانسته است که از راه احتیاج اطفال مسلمان فوج فوج به مدارس خـارج گسیل میشوند. اکنون میدان جنگ را مـعلوم سـاخته که مدارس دارالفنون است و درصدد تأسیس مدرسه به نام مقدس دار الفنون رضوی برآمده است."
مکاتبات دکتر امیر اعلم با رئیس الوزراء درباره دار الفنون رضوی
دکتر امیر علم پس از جلب نظر علما و تائید جنبه نظری آن با مقامات حـکومتی نیز وارد مکاتبه شد و پیشنهاد خود را به صورت تلگرافی در 18 جمادی الثانی 1342 ق برای ریاست الوزراء(رضا خان)فرستاد و نوشت: "برای اینکه در دوره زمامداری شما بزرگترین یادگارهای تاریخی در خراسان گذاشته شود و مشهد مقدس مرکز ترقیات عالم اسلام گردد،چندی است مصمم شـده ام دارالفـنونی دارای شعباتی طبی، داروسازی، فلاحتی و ادبی به وسیله اعاناتی که شیر و خورشید سرخ می تواند برای این مقصود از افراد مملکت تحصیل نماید، تأسیس کنم. این دارالفنون که دار الفنون رضوی نامیده خواهد شد در شعبه ادبی مانند الازهر مـصر عـلومدینی و فقه تدریس و مبلغین اسلامی پرورش خواهد یافت و برنامه تحصیل شعبات دیگر به گونهای در نظر گرفته شده که فارغ التحصیلان محتاج به مدارس عالیه نشوند و برای محل آن باغ عنبر متعلق به آسـتانه مـقدسه که دارای سی و پنج هزار ذرع زمین و قنات مخصوص دروسط شهر واقع شده در نظر گرفتهام. این باغ تاکنون در سال 200-300 تومان اجاره داده میشد و ممکن است شیر و خورشید همان مبلغ را بپردازد و برای مخارج بـنایی و اثـاثیه200000 تـومان پیشبینی شده و این خدمت بـزرگ کـه شـاید از محالات به نظر آید، باتوجههای حضرت ثامن الائمه(ع) و مراحم حضرت اشرف در ظرف اندک مدتی شروع خواهد شد و به تدریج مشهد مقدس مـرکز تـرقیات عـالم اسلامی خواهد شد. این فکر را عموم اهالی و علماء اعـلام نـیز استقبال کردهاند و جراید ملی به طور مشروح نوشته و تایید کردهاند و یقین است شما نیز موضوع دارالفنون و محل آن را تصویب خواهدید کرد."
رئیس الوزراء در تـلگراف نـمره 558 مـورخ 18 جمادی الثانی 1342 در جواب، تأسیس دارالفنون را از بهترین نیاتی دانست که می تـواند قلب وی را خشنود کند و نوشت آینده ایران باید درسایه علم و عمل از مشکلاتی که پیشینیان تدارک دیدهاند رهایی یابد و با مـلل دیـگر برابری کـند. وی اظهار خوشحالی کرد که امیر اعلم در آستانه قدس رضوی به ایـن فـکر افتاده و اظهار امیدواری کرد با جدیت و کوششی که شایسته اجرای این فرمان است زودتر وارد مراحل عـملی شـود و نـتیجه آن به طوری که انتظار می رود ظاهر گردد.
فضل الله بدایع نگار از فقها و علمای مشهد کـه مـدیر مـجله اسلامی الکمال و مدیر کتابخانه آستان قدس و از طرفداران اتحاد جهان اسلام بود نیز از مهمترین موافقان ایـن ایـده بـود و سال 1342 ق برخی از مکاتبات مربوط به دارالفنون رضوی را در مجله الکـمال چـاپ کرد. وی در 25 جمادی الثانی 1342 خطاب به تولیت آستان قدس نوشت: "ما پس از این مدارک شرعی و اسـناد دولتـی کـه بر لزوم مدرسه دارالفنون رضوی انتشار یافته است، از تولیت راجع به محل مدرسه انتظار داریم که هـرچه سـریعتر وسایل اجاره باغ عنبر را فراهم نمایید که از طرف آستان قدس تعویقی در پیشرفت آن رخ نـدهد و به خاطر تقدس محل مدرسه به نام امام رضا(ع) از تمام مستدمین و معلمین، ناظمین و متعلمین آن مدرسه قـبل از ورود بـه خـدمت عهد وپیمان گرفته شود که با پاکی نیت و خلوص در پیروزی اسلام و حـفظ شـریعت وارد شوند."
بنابراین چنانکه مشاهده شد، نوعی اجماع عمومی نزد اغلب دستاندرکاران وقت درمشهد و حتی پایتخت بر سر تأسیس دارالفنون رضـوی وجـود داشته، اما متأسفانه این ایده هیچگاه جامه عمل به خود نپوشید، زیرا دکتر امـیر اعـلم به عنوان نماینده مجلس شورای ملی مـشهد انتخاب و عـازم تـهران گردید و نتوانست این ایده را عملی کند. ظاهرا پس از وی نـیز در مـشهد تلاش چندانی برای پیگیری این طرح صورت نگرفت.
با وجود واکنشهایی که در برابر فعالیتهای مسیون امـریکایی بـروز کرد، زمینهای وسیعی در محله پاچنار مـشهد در اخـتیار مسیون آمـریکایی قـرار گـرفت و بنای جدید با کمک مالی انجمن مـذهبی ایـالت ایوا آمریکا ساخته شد و مریضخانه به محل جدید بیمارستان انتقال یافت و سـپس بـه نام بیمارستان مسیحی-آمریکائی نام گرفت کـه یکی از بیمارستانهای مهم مـشهد دردوره پهـلوی بود. ایده دارالفنون رضوی نیز اگـرچه بـا وجود همه حمایتها ناتمام ماند، تأثیری مثبت برطرحهای بزرگ علمی در آستان قدس گذاشت. آستان قدس کـه از دوره پهلوی اول و نیابت تولیت محمد ولی اسـدی وضـعیت اقـتصای بهتری یافت، در بـخشهای آمـوزشی وپزشکی گامها اساسی بـرداشت. ابتدا دبـستان و سپس دبیرستان شاهرضا تأسیس شد که از مدارس مهم مشهد محسوب مـیشد و برای استفاده از علوم جدید از معلمان خارجی نیزاستفاده شد و توانست کمبود مراکز آموزشی مشهد تا حـدی جـبران کند. سپس بیمارستان شاهرضا (امام رضا(ع)کنونی) آغاز به کار کـرد کـه در نـوع خـود مـهمترین بیمارستان در ایران محسوب مـیشد و آن را میتوان واکنشی در برابر فعالیت پزشکی غیر مسلمانان نظیرآمریکاییها، انگلیسیها و روسها و نیازهای پزشکی مشهد دانست.