کلیسای خانگی؛ پنطیکاستها و حمایت از رژیم صهیونیستی
پنطیکاستها در قالب کلیساهای خانگی و زیرزمینی در کشورهایی مانند ایران در پی سست کردن اعتقادات مردم و جایگزینی اندیشههای آخر الزمانی خود با اندیشه مهدویت و انتظار اسلامی است.
انجمن رهپویان هدایت: جنبش پنطیکاستی از جمله جریانهای مسیحی پروتستانی به شمار میرود که رشدی سریع و جهانی داشته است.
جنبش پنطیکاستی طیف وسیعی از فرقهها را دربر میگیرد. نقطه افتراق این جنبش با دیگر گروههای مسیحیت سنتی تأکید بر تجربه فردی تعمید در روحالقدس و عطایای روحانی و تکلم به زبانها است.
خاستگاه جنبش پنطیکاستی
با وجود تشتت آرایی که در زمینه خاستگاه این جنبش وجود دارد، تعیین یک جنبش، فرقه یا شخصیت مشخص به عنوان پدیدآورنده آن بسیار مشکل است و نمیتوان به طور متقن و صریح در مورد آن سخن گفت. دو شخصیت محوری در جنبش پنظیکاستی مطرح هستند. ویلیام جوزف سیمور _ بنیانگذار این جنبش شناخته شده _ و چارلز پرهام کسی بود که جنبش را در سطح جهانی معرفی کرد و آن را گسترش داد.
چارلز پرهام، یکی از عوامل تاثیرگزار پنطیکاستی
جنبش پنطیکاستی و اسرائیل
به زعم باورمندان جنبش پنطیکاستی و بر اساس نگاه پیشاهزارهگرایی آنان، سرزمین فلسطین محل استقرار قوم اسرائیل است واین نشانه بازگشت قریب الوقوع عیسی مسیح (ع) به شمار میآید. پنطیکاستیها گسترش صهیونیسم را با عصرحضور روحالقدس مرتبط میدانند. این امر، نوعی حس خویشاوندی در آنها نسبت به اسرائیل ایجاد میکند.
آنان استقرار حکومت اسرائیل در سرزمین فلسطین در سال ۱۹۴۸ و تسخیر سرزمین اورشلیم را در سال ۱۹۶۷زمان پایان دوره غیر یهودیان تفسیر میکنند. آنها هدف اصلی را آزاد کردن سرزمین مقدس از دست ترکها میدانند.
جنگ ۱۹۶۷ اسرائیل انتقادهای بسیاری میان مسیحیان در پی داشت. اما پنطیکاستیها به شدت از اسرائیل حمایت میکردند، به طوری که رالف ام ریگز _ سرپرست جماعت ربانی، بزرگترین فرقه پنطیکاستی _ تأکید کرد جنگ ۱۹۶۷نشانه این است که خداوند فلسطین را به یهودیان داده است. اسرائیلیها نیز از حمایتهای پیشاهزارهگراها برای تأثیر بر اذهان عمومی به نفع خود استفاده میکنند. مثلاً از اورال رابرتس دعوت شد به سرزمین مقدس سفر کند و در آنجا با تشریفات رسمی از وی استقبال شد. حمایت از اسرائیل در جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳، حمله به عراق در سال ۱۹۸۱ و و حمله به لبنان در سال ۱۹۸۲ ادامه پیدا کرد.
جریان پنطیکاستی بر این باور است که باید پشت اسرائیل بایستند و از آن حمایت کنند و معتقدند عربها هرگز قادر به از بین بردن اسرائیل نیستند. آنها معتقدند یهودیان قوم برگزیده خدا هستند و خداوند کسانی که آنها را تکریم کنند جلال میدهد. حمایتها به جایی رسید که پنطیکاستیها به جمعآوری پول و فرستادن آن برای لابیگری با امریکا پرداختند تا سفارت خود را در اسرائیل مستقر کند و ادعای اسرائیل را در مورد قلمرو فتح شده در جنگ به رسمیت بشناسد.
برگزاری تور در سرزمینهای اشغالی توسط رسانههای پنطیکاستی(1)
در مقابل، جنبش پنطیکاستی نسبت به مسلمانان و ترکها حس قرابتی ندارد، در حالی که معتقدند با یهودیان و مسیحیان در تمدن غربی اشتراکات فراوان دارند. آنها نسبت به بومیان فلسطین بیتفاوتاند و حتی از تخریب اماکن مقدس مسلمانان ابراز خرسندی میکنند. با اینکه برخی اقدامات یهودیان علیه مسلمانان را نادرست میدانند، اما معتقدند طبق پیشگوییها، به هر حال یهودیان به ارض موعود برمیگردند و اعراب به سرزمینهای خدادادی یهودیان دستدرازی کرده اند؛ بنابراین مستوجب این مکافات هستند.
جریان پنطیکاستی نسبت به روسیه هم حس خصومت دارد. علت این خصومت را ویژگی ضدیهودی بودن روسیه و مصداق پیشگوییهای مربوط به آرماگدون در حزقیال و مکاشفه میدانند. این باور پنطیکاستی موجب شده است فعالیتهای تبشیری گستردهای در منطقه خاورمیانه و ممالک اسلامی آغاز شود.
پنطیکاستها نیز مانند دیگر گروههای مسیحی به امر تبشیر، اهمیتی ویژه میدهند. هاروی کاکس در کتاب آتش از آسمان معتقد است این جریان قدرت انعطافپذیری بالا و توان تطبیق با فرهنگ جامعۀ هدف و بهکارگیری زنان و اقشار حاشیهای جوامع را دارد. این ویژگیهای جنبش، به رشد سریع آن در جوامع مختلف کمک کرده است. از روشهای کارآمد این گروهها ایجاد مدارس و امکانات رفاهی در مناطق فقیرنشین مسلمان برای جذب آنان به مسیحیت است. در این مدارس مبانی مسیحی و انجیل آموزش داده میشود.
تصویری دیگر از برگزاری تور در سرزمینهای اشغالی توسط رسانههای پنطیکاستی(2)
یک مبشر مسیحی میگوید: باید کودکان را پیش از اینکه به بلوغ برسند به سمت مسیحیت کشاند و پیش از آنکه اسلام با روح اطفال درآمیزد، باید روح آنان را تسخیر کرد. این جریان در قالب کلیساهای خانگی و زیرزمینی در کشورهایی مانند ایران در پی سست کردن اعتقادات مردم و جایگزینی اندیشههای آخر الزمانی خود با اندیشه مهدویت و انتظار اسلامی است.
آنان مسلمانان _ بهویژه ایرانیان _ را مصداق ضدمسیح توصیف شده در کتاب مقدس میدانند و معتقدند تشیع ملتزم به ولایت فقیه بزرگترین دشمن است و مصاف با آن وظیفه دینی آنهاست.
نتیجه
به این ترتیب باید گفت یکی از جریانهای مدافع اهداف صهیونیستها جریان پنتیکاستی است. جنبش پنتیکاستی در حال حاضر بزرگترین گروه مسیحی بعد از کلیسای کاتولیک است. این جنبش بین دهههای ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۰ توانست به حدود نیممیلیون عضو دست پیدا کند و در حال حاضر یکچهارم جمعیت مسیحیت را به خود اختصاص داده است.
از محوریترین باورهای پنتیکاستی، هزارهگرایی و باور به بازگشت قریبالوقوع عیسی مسیح (ع) بعد از استقرار حکومت یهودی در سرزمین مقدس اورشلیم است. کشمکشها، جنگ، انحطاط اخلاقی امریکاییان و افزایش تعداد یهودیانی که به اسراییل برمیگردند، همه نشانگر رو به اتمام بودن دوره حاضر تاریخ بشر به شمار میروند.
آنها معتقدند با بازگشت هر یهودی به فلسطین، یک قدم به آمدن مسیح (ع) نزدیکتر میشویم. این باور الهیاتی پنتیکاستی منشأ حمایتهای همهجانبه این جریان وسیع مسیحی از سیاستهای صهیونیستی است. پنتیکاستها با تکیه بر تبشیر به عنوان زمینهساز بازگشت مسیح (ع) تمام قدرت خود را به کار گرفتهاند که با ایجاد کلیساهای خانگی در خاورمیانه و مقابله با اندیشه مهدوی و مفهوم ولایت، اندیشه آخرالزمانی خود را حاکم کنند.