دکتر لینستاد در سال ۱۹۸۷ مجلهای ویژهی مسلمانان در نروژ راهاندازی کرد. او همچنین نخستین مدرسهی رایگان کودکان مسلمان در نروژ را پایه نهاد. تروند علی لینستاد و همسرش کارین لینستاد، هر دو از فعالان صلح حامی حقوق مردم فلسطین هستند و سفرهایی به سرزمینهای اشغالی داشتهاند.
به گزارش رهپویان هدایت: دکتر
تروند علی لینستاد، پزشک مسلمان نروژی و فعال سرشناس صلح است. او در حال حاضر یکی
از چهرههای شناختهشدهی جامعهی مسلمانان نروژ به شمار میرود. لینستاد در
سال ۱۹۷۰ از طریق بیروت به اردن سفر کرد و به عنوان یک پزشک داوطلب به فعالیت در
کمپهای آوارگان پرداخت تا مصدومان و آسیبدیدگان جنگ داخلی در اردن را مداوا کند.
او در ابتدا عقاید مارکسیستی و کمونیستی داشت، اما پس از آشنایی با مسلمانان
فلسطینی و مطالعهی قرآن کریم، به دین اسلام گروید و یکی از مروجان این دین در
شمال اروپا شد. وی همچنین نام اسلامی علی را برای خود برگزید. او پس از آشنایی با
انقلاب اسلامی ایران، به یکی از طرفداران و حامیان امام خمینی (ره) تبدیل شد و به
ایران سفر کرد.
دکتر لینستاد در سال ۱۹۸۷ مجلهای ویژهی مسلمانان در نروژ راهاندازی
کرد. او همچنین نخستین مدرسهی رایگان کودکان مسلمان در نروژ را پایه نهاد. تروند
علی لینستاد و همسرش کارین لینستاد، هر دو از فعالان صلح حامی حقوق مردم فلسطین
هستند و سفرهایی به سرزمینهای اشغالی داشتهاند.
در سال ۲۰۱۲، خاندان سلطنتی نروژ تصمیم گرفت مدال نقرهی لیاقت و خدمت
را به پاس تلاشهایی که دکتر لینستاد برای کمک به خردسالان و کودکان نروژی انجام
داده بود، به وی اعطا کند، اما پس از مدتی، بر اثر فشارهای فراوان لابی صهیونیستی
که از فعالیتهای اجتماعی و رسانهای دکتر لینستاد ضربهی سختی دیده بود، تصمیم خود
را تغییر داد و مدال را پس گرفت.
نام دکتر تروند علی لینستاد به عنوان یکی از رکوردداران معنوی به دلیل
راهاندازی نخستین کودکستان و مدرسهی مسلمانان، در فهرست“رکوردهای
جهانی الخیرات” ثبت شده
است. به مناسبت ثبت نام این مسلمان برجستهی نروژی در فهرست رکوردهای الخیرات، گفتوگویی
با وی ترتیب دادیم که متن آن در ادامه میآید.
آقای دکتر لینستاد، لطفاً به ما بگویید که چرا به اسلام روی آوردید؟
من در جایی خواندم که شما قرآن کریم را سه بار ختم کردهاید و سپس به اسلام روی
آوردهاید. چه چیزی در این دین وجود دارد که شما را مجذوب خود کرده است؟ آیا اسلام
این ظرفیت را دارد که به دین اول جهان تبدیل شود و به عمق جوامع اروپایی نفوذ کند؟
چرا به اسلام روی آوردم؟ خوب، من کم و بیش یک جوان نروژی معمولی بودم
که بیشتر عقاید سکولار داشتم و درگیر مسائل بینالمللی مثل جنگ در ویتنام و سایر
نقاط جهان بودم. مدرک پزشکیام را از دانشگاه اُسلو گرفتم و سپس به انگلستان رفتم
تا مدرک دیپلم پزشکی حارهای و بهداشتم را در آنجا بگیرم. بعد از آن هم به عنوان پزشک
داوطلب در اردوگاههای فلسطینی در اردن مشغول به کار شدم.
همهی دوستان و بیماران من عرب و مسلمان بودند. ما با هم بحثهای زیادی
دربارهی سیاست و دین انجام میدادیم. همین باعث شد که من دربارهی اسلام بیشتر
مطالعه و تحقیق کنم.
در طول دو سه سال بعدی، من در اردوگاههای مختلف پناهندگان فلسطینی در
لبنان کار کردم. اسرائیل این مناطق را چندین بار بمباران کرد. مسلمانان در مقابله
با آنها بسیار قوی و مصمم بودند. در نتیجه من هم علاقهمند شدم که دربارهی دین
آنها بیشتر بدانم.
پس از آن هم بعد از انقلاب اسلامی به ایران دعوت شدم. من وقتی به
ایران رفتم که صدام حسین به آنجا حمله کرده بود و تلاشهای مردم در طول جنگ را
دیدم. آنجا بود که دوباره تحت تاثیر قرار گرفتم و در اسلام دقیقتر شدم.
قرآن کریم را خواندم و نکات جالبی در آن یافتم. دوباره آن را خواندم و
علاقهمندتر شدم. برای بار سوم قرآن را ختم کردم و ناگهان پی بردم که این حقیقت
است: قرآن کریم حقیقت هستی، زندگی در جهان، قوانین حاکم بر جهان هستی، و خداوند یا
خالق جهان را آشکار میکند. این به درک من و دینم تبدیل شد. شکی نیست که شاید برای
سایر غربی ها هم این طور باشد.
ارزیابی شما از توجه اروپایی ها از جمله مردم نروژ به اسلام چیست؟ چه
طور میتوان شهروندان غربی را با واقعیتهای اسلام آشنا کرد؟ تصویری که رسانههای
جریان اصلی از اسلام ارائه دادهاند، تصویر یک دین خشن، پرخاشگر و بیرحم است که
کشتار مردم بیگناه را مجاز میداند و و خونریزی را ترویج میکند اما همهی ما میدانیم
که این حقیقت ندارد. نظر شما چیست؟
غربی ها دربارهی اسلام خیلی کم میدانند. آنها چیزهایی را میخوانند
که در روزنامهها و رسانههای دیگر گفته میشود. اما روزنامهنگاران و کسانی که
دربارهی اسلام مینویسند و صحبت میکنند، خودشان چیز زیادی از آن نمیدانند. و
یقیناً آنها مسلمان نیستند. بنابراین مسلم است که آنچه میگویند و مینویسند حقیقت
ندارد.
علاوه بر این، در غرب روزنامهنگاران، سیاستمداران و کسانی هستند که
میخواهند جایگاه ایدئولوژیک غرب را حفظ کنند و به نظر میرسند منافع آنها در این
است که ارزشها و تفکر اسلامی را بیاعتبار کنند. میتوان گفت که این بخشی از یک
کشمکش ایدئولوژیک و سیاسی برای حفظ تسلط منطقهای و بینالمللی است.
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ چه تاثیری روی مسلمانان جهان داشت؟
من میدانم که شما از انقلاب ایران و رهبر انقلابی فقید آن، امام خمینی (ره)،
الهام گرفتهاید. لطفاً دربارهی تاثیر ایران بر جهان اسلام و اینکه چه نقشی در
گسترش تفکر اسلامی در سراسر جهان ایفا کرد، صحبت کنید؟
انقلاب اسلامی ایران تاثیر بسیار زیادی روی من داشت و به من کمک کرد
که مسلمان شوم. امام خمینی (ره) راهنمای بزرگ من در جهت گیری دینی و بینالمللی
بود. او الگویی را ارائه داد که چه طور یک انقلاب حقیقی باید پیروز شود؛ درسی که
برای تمام خاورمیانه تا به امروز جاودان مانده است. اکنون آیتالله خامنهای
راهنما و رهبر است، انشاءالله خداوند راهنمای او باشد و به او طول عمر عنایت کند.
شما به دلیل خدماتتان برای پیشرفت جامعهی نروژ، نشان نقرهی لیاقت را
از طرف هِرالد پنجم، پادشاه نروژ دریافت کردید؛ اما متاسفانه خاندادن سلطنتی تحت
فشار لابی اسرائیلی مدال را پس گرفت. میتوانید به طور خلاصه داستان مدالی را که
دریافت کردید و این که چه طور از شما پس گرفته شد، بیان کنید؟
بله. به دلیل خدمات اجتماعی و فرهنگی، بیش از همه برای مهاجران ساکن
در نروژ که تعداد زیادی از آنها مسلمان بودند، نشان افتخار پادشاه را دریافت کردم.
گروههای صهیونیستی در نروژ و خارج از کشور اعتراض کردند و مدعی شدند که من علیه
یهودیها اظهاراتی کردهام که البته این ادعا کاملاً نادرست بود. من مخالف صهیونیسم
و دولت صهیونیستی اسرائیل بوده و هستم. صهیونیستها از این موضوع عصبانی بودند و میخواستند
با ادعای این که من “ضد یهود” هستم، جلوی مرا بگیرند. این سلاحی است که آنها اغلب
علیه دشمنان سیاسی خود از آن استفاده میکنند.
یک سازمان صهیونیستی بینالمللی به نام Simon Wiesenthal Center حتی نام مرا در ردیف هشتم فهرست ده نفرهی بدنامترین چهرههای “ضد
یهود” جهان در سال ۲۰۱۲ قرار داد. (در این فهرست نام تعدادی از رهبران ایرانی نیز
بود)
با این حال، یک موسسهی بینالمللی یهودیان ضد صهیونسیم به نام Neturei Karta International که چندین
سال است آن را میشناسم، از پس گرفتن مدال پادشاه و تلاشهای یهودیان صهیونسیت برای
تحت فشار قرار دادن خانوادهی سلطنتی عصبانی شد و تصمیم گرفت نشان افتخار یهودیان
را به من اعطا کند . این جایزه در واقع برای من ارزش و افتخار بیشتری داشت. قبل از
آن هم به دلیل کار با فلسطینیها، نشان افتخار فلسطینی را دریافت کرده بود.
چه طور شد که به فکر تاسیس کودکستان برای کودکان مسلمان و ایجاد باغ
کودکان در نروژ افتادید؟ در حال حاضر چند کودک در کودکستان شما هستند و چه ملیت
هایی دارند؟ نظر خانوادههای این کودکان دربارهی موسسهی شما چیست؟
ما در حال حاضر پنج کودکستان و پیشدبستانی را اینجا در اسلو، پایتخت
نروژ، اداره میکنیم. علاوه بر آن بیشتر بچهها از مزرعهی کودکان نیز دیدن میکنند.
کودکان بین یک تا پنج سال سن دارند و هر روز ۲۸۰ کودک به موسسههای ما مراجعه میکنند.
کودکانی که به این موسسههای مراجعه میکنند از ملیتهای مختلف هستند:
پاکستانی، عراقی، لبنانی، سومالیایی، ترکیهای، مراکشی، نروژی، افغانی و غیره.
بیشتر این کودکان از خانوادههای مسلمان هستند اما چند کودک غیر مسلمان و نروژی
نیز داریم که به دلیل کیفیت خوب این موسسهها در اینجا آموزش میبینند.
موسسههای ما به اسلام در نروژ “چهرهی” مناسبی داده است. مسلمانان
ثابت میکنند که میتوانند مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی را بر عهده بگیرند،
نهادهایی تاسیس کنند و از کودکان و جوانان در جامعه مراقبت نمایند. مردم میدانند
که مسلمانان کجا هستند و در نتیجه میتوانند به ما مراجعه کنند تا دربارهی اسلام
اطلاعات بیشتری بگیرند. ما تلاش میکنیم که کودکان دربارهی دین و صبغهی فرهنگی
خود آموزش ببینند و به آن افتخار کنند. ما به والدین کمک میکنیم که به خوبی از
کودکان خود مراقبت کنند و آنها را درست و مثبت تربیت نمایند. ما همچنین آنها را از
خصوصیات جامعهی نروژی آگاه میکنیم و تلاشمان بر این است که این کودکان را برای
مراحل بعدی مدرسه آماده کنیم تا در تحصیلات خود باهوش و موفق باشند. بدین صورت به
آنها کمک میکنیم تا با جامعهی نروژ سازگار شوند و در عین حال هویت خودشان را با
توجه به فرهنگ و دین خود و والدینشان حفظ کنند و ارتقا دهند. والدین بچهها واقعاً
از کاری که در اینجا انجام میشود، راضی هستند.
نظر شما دربارهی ضرورت گفتگوی میان پیروان ادیان الهی چیست؟ چه طور
میتوان مسلمانان، مسیحیان و یهودیان را گرد هم آورد و به آنها کمک کرد تا
سوءتفاهمها را از بین ببرند و به یک توافق پایدار و صلحآمیز برسند؟
این سوال بسیار مهم و سختی است. در نروژ، مسیحیان سابقاً اکثریت غالب
را تشکیل میدادند هرچند که امروزه سکولارها قوی تر هستند. اکثر مسیحیان نسبت به
مسلمانان شکاک هستند و کم و بیش میخواهند که آنها از دین خود جدا شوند. یهودیان
در نروژ نیز اکثراً صهیونیست هستند و اگر هم خواهان گفت و گو باشند، بیشتر میخواهند
موضع صهیونیستی آنها پذیرفته شود. در نتیجه اگر گفت و گویی صورت گیرد، هر گروه
مشخصاً منافع خود را دنبال میکند و ضرورتاً به دنبال ترویج گفتگوی جدی و درک متقابلِ
محترمانه نیست.
این یعنی مسلمانان باید تلاش کنند تا قویتر شوند. مسلمانان با قوی تر
شدن از لحاظ اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و ایدئولوژیکی میتوانند مورد احترام قرار
بگیرند و نقش مهمی را در یک گفتگوی سازنده ایفا کنند. این یکی از وظایف اصلی
مسلمانان است.
شما یکی از منتقدان صریح رژیم اسرائیل هستید. اما در یک کشور اروپایی
مثل نروژ به آسانی نمیتوان با اسرائیل و سیاستهای آن مخالف بود و زندگی بی دردسر
و راحتی داشت. آیا برای شما همین طور است؟
کیست که فقط زندگی راحت و بی دردسر بخواهد؟ ما به عنوان مسلمان طبق
آنچه که در قرآن کریم گفته شده، باید برای حق مبارزه کنیم و جلوی باطل بایستیم.
این چیزی است که از ما انتظار میرود.
بله، رژیم اسرائیل یک دولت نامشروع است. دولت اسرائیل در سرزمین
فلسطینیان تاسیس شده است. مردم فلسطین از سرزمین مادری خود رانده شدهاند تا جا
برای شهرکنشینان اسرائیلی باز شود. از طرف دیگر، فلسطینیانی که در سرزمین خود
ماندهاند از حقوق برابر با شهرکنشینان اسرائیلی برخوردار نیستند. اسرائیل
یک دولت آپارتاید مثل آفریقای جنوبی سابق است.
علاوه بر این، اسرائیل به عنوان یک دولت نژادی و همیشه در حال گسترش،
تهدید بزرگی برای صلح در منطقه و حتی بیشتر از آن تهدیدی برای صلح جهانی به حساب
میآید. لابی اسرائیلی تجاوزگری و جنگ را در نقاط مختلف دنیا ترویج میدهد تا
توجهات را از اسرائیل منحرف کند و این رژیم را قدرتمندتر سازد. اکنون لابی اسرائیل
تلاش میکند تا اسرائیل و آمریکا را مجاب سازد که با حمایت اروپا به ایران حمله
کنند.
صهیونیستها در نروژ نیز قدرتمند هستند و اگر با شخصیت واقعی صهیونیسم
و رژیم اسرائیل مخالفت کنی، برچسب “ضد یهود” به تو میزنند. آنها با این روش
مخالفان خود را ساکت میکنند. البته این اصلاً درست نیست و من در واقع بسیار
مفتخرم که جایزهی Jewish Award of Jews را از
یهودیان ضد صهیونیست دریافت کردهام! من از بابت این موضوع بسیار خرسند و
سپاسگزارم.
اسرائیلیها یا وابستگان آنها در نروژ چه مشکلاتی را برای شما ایجاد کردند؟
چرا لابی اسرائیل تا این حد در غرب پرنفوذ و قدرتمند است؟ آنها به راحتی هرگونه
انتقاد از اسرائیل را ضد یهودیت قلمداد میکنند. چطور میتوان با این لابی مقابله
کرد؟
افراد و گروههای حامی صهیونیست پادشاه را تحت فشار قرار دادند تا او
را مجبور کنند نشان افتخاری را که به من اعطا کرده بود پس بگیرد و به هدف خودشان
هم رسیدند. اما من از این موضوع زیاد ناراحت نیستم. مدال افتخار فلسطینی و نشان
افتخار یهودی قطعاً این مسئله را جبران کردند. آنچه که بیش از هر چیز اهمیت دارد
این است که آنها تلاش میکنند تا به مخالفانی مثل من برچسب ضد یهودی بودن بزنند.
البته نشان افتخار یهودی که به من داده شد، با این کار آنها مقابله کرد.
آنها همچنین تلاش میکنند که انتشار مطالبم در روزنامهها، شرکت در
برنامههای رادیویی و تلویزیونی و دیگر فعالیتهای مرا محدود کنند. متاسفانه رسانهها
تا حدود زیادی تابع اقدامات آنها هستند و حق آزادی بیان من را محدود میکنند و این
یک مسئلهی واقعاً جدی است.
با این حال، من به نوشتن مقاله و شرکت در برنامههای رادیویی و
کانالهای تلویزیونی خصوصی ادامه میدهم و حتی یک وبسایت شخصی (www.koranen.no) برای
خودم ایجاد کردهام؛ علاوه بر آن گاهی اوقات جلسات و تظاهراتی را هم
سازماندهی میکنیم. امیدوارم که این اقدامات بتوانند تاثیرگذار باشند.
تصویر سایت شخصی دکتر لینستاد
در سالهای اخیر، رسانههای غربی آشکارا عقاید دینی مسلمانان را مورد
اهانت قرار داده و به اعتقادات آنها به خصوص شخصیت مقدس حضرت محمد (ص) بیحرمتی
کردهاند. آنها یک تصویر نادرست و تحریفشده از حضرت محمد (ص) و دین او ارائه دادهاند.
مسلمانان چه طور میتوانند با این توهینها و اهانتها مقابله کنند و از دین خود
دفاع نمایند؟
مسلمانان باید از جانب دین خود سخن بگویند و وقتی مورد حمله قرار میگیرد
از آن دفاع کنند، باید دین خود را به عنوان یک دین مقدس حفظ نمایند و اجازه ندهند
که مورد اهانت توهین قرار گیرد. البته این کار برای خدا نیست چون او همهچیز را
همانطور که اراده کند مقرر میدارد. و شاید در اصل حتی برای حضرت محمد (ص) نیز
نباشد. ما باید به خاطر خودمان به عنوان انسان و همچنین برای منفعت جامعهیمان
جلوی اهانتها و توهین به مقدسات بایستیم. این کار به نفع خودمان است.
ما به سخن پروردگار و هدایت قدسی او در زندگیمان نیاز داریم.
بنابراین به خاطر انسانها و جامعهیمان نباید به کسی اجازه بدهیم که مقدسات ما را
تحقیر کند، آنها را مورد استهزاء و اهانت قرار دهد یا اعتقاداتمان را تضعیف نماید.
توهین به مقدسات ادیان کار بسیار خطرناکی است. کسانی که بر این کار اصرار میورزند،
ادعا میکنند که این دفاع از حق “آزادی بیان” است. اما توهین و اهانت به عقاید
دیگران “آزادی بیان” نیست. آنها در واقع میخواهند جامعه را سکولاریزه و مردم را
از دین خود دور کنند. بنابراین باید به شدت مقابل آنها ایستاد.
و در پایان این که، ما در ایران پروژهای به نام “الخیرات” راهاندازی
کردهایم که قصد دارد با کتاب رکوردهای جهانی گینس رقابت کند. به جای ثبت رکوردهای
بیفایده و بیهوده مثل “درازترین ناخن” یا “بیشترین تعداد افرادی که به طور همزمان
روی یک پا میایستند”، میخواهیم رکوردهای معنوی، فرهنگی و سودمند مثل “بیشترین
کتابی که توسط یک نویسنده نوشته شده است”، “بیشترین تعداد جوایزی که به یک دانشمند
مسلمان تعلق گرفته است”، “ارزشمندترین کمک به خیریه”، “اولین ترجمههای قرآن
کریم”، “جوانترین نویسنده” و غیره را ثبت نماییم و فضیلتها و مکارم اخلاقی را ترویج
دهیم. نظر شما دربارهی این پروژه چیست؟ برای کسانی که این پروژه را راهاندازی
کردهاند و کسانی که نامشان در این کتاب ثبت خواهد شد، چه پیامی دارید؟
این پروژه کار بسیار مهمی است. مسلم است که تلاشهای معنوی، اجتماعی و
فکری بسیار ارزشمندتر از موضوعات تشریفاتی و بیفایده هستند و باید آنها را ستود./ رهیافته