تمسخر مسیح و تناقضگوییهای کتاب مقدس
یکی از دو انجیل معتبر لوقا و مرقس در تناقض آشکاری، معتقد است که آن دو دزد و جنایتکار، عیسی مسیح را مسخره کرده و به وی ناسزا گفتند و دیگری معتقد است آن دو این کار زشت را نکرده بلکه یکی از آنان به ستایش عیسی مسیح پرداخته است.
به گزارش رهپویان هدایت به نقل از ادیان نت: یکی از ادیان بزرگ الهی و ابراهیمی است؛ ولی با وجود اینکه آورندهی آن پیامبر بزرگ الهی بود و دین بینقص و کاملی در آن روزگار، به مردم ارائه داد، اما برخی از مدعیان، این دین را از اساس تحریف کردند. یکی از تحریفاتی که در مسیحیت رخداده، افسانهی به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح است. داستان به صلیب کشیده شدن مسیح طبق آیه صریح قرآن [1] و برخی شواهد موجود در کتاب مقدس مردود بوده که یکی از این شواهد موجود در کتاب مقدس، تناقضگویی نویسندگان این کتاب در مورد داستان ساختگی تصلیب است.
مرقس در انجیل خود به نقل داستان به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح پرداخت و عنوان میکند زمانی که عیسی مسیح بر روی صلیب در حال جان دادن بود، همهی کسانی که از آنجا رد میشدند او را به سخره گرفته و با حالت استهزا به وی طعنه و کنایه میزدند: «دو دزد را نیز در همان وقت در دو طرف او به صلیب کشیدند. بهاینترتیب، پیشگویی کتاب آسمانی به انجام رسید که میفرماید: او جزو بدکاران محسوب خواهد شد. کسانی که ازآنجا رد میشدند، او را دشنام میدادند و سر خود را تکان داده، با تمسخر میگفتند: تو که میخواستی خانه خدا را خراب کنی و در عرض سه روز باز بسازی، چرا خودت را نجات نمیدهی و از صلیب پایین نمیآیی؟ کاهنان اعظم و رهبران دینی نیز که در آنجا حضور داشتند، مسخره کنان میگفتند: دیگران را خوب نجات میداد، اما نمیتواند خودش را نجات دهد! ای مسیح، پادشاه اسرائیل، از صلیب پایین بیا تا ما هم به تو ایمان بیاوریم! حتی آن دو دزد نیز در حال مرگ، او را ناسزا میگفتند.»[2] اگرچه معلوم نیست منظور نویسندهی انجیل از پیشگویی کتاب آسمانی مبنی بر جز بدکاران محسوب شدن عیسی مسیح چیست، اما هر آنچه هست بالاخره به روایت مرقس که شاید خود نظارهگر ماجرا بوده و یا از شخصی شنیده، عیسی مسیح به صلیب کشیده شد و همگان حتی دو دزدی که به همراه مسیح، آنان را به صلیب کشیده بودند، به مسخره کردن و ناسزا گفتن به عیسی مسیح پرداختند.
لوقا یکی دیگر از انجیل نویسان، اگرچه داستانی شبیه داستان مرقس را روایت کرده است اما در برخی از موارد مطلبی برخلاف روایت مرقس نقل کرده است. برخلاف مرقس، لوقا معتقد است که آن دو دزد و جنایتکاری که به همراه مسیح به صلیب کشیده شده بودند نهتنها هر دو به ناسزاگویی و مسخره کردن عیسی مسیح نپرداخته بلکه یکی از آنان که شاید بهاشتباه طعنهای به مسیح زده باشد، بهتندی با سرزنش دوست خود مواجه شده و از حرف نامربوطی به عیسی مسیح زده بر حذر میشود: «دو جنایتکار را بردند تا با او اعدام کنند. نام محل اعدام، جلجتا (کاسه سر) بود. در آنجا هر سه را به صلیب میخکوب کردند، عیسی در وسط و آن دو جنایتکار در دو طرف او... یکی از آن دو جنایتکار که در کنار عیسی مصلوب شده بود، بهطعنه به او گفت: اگر تو مسیح هستی، چرا خودت و ما را نجات نمیدهی؟ اما آن دیگری، او را سرزنش کرد و گفت: حتی در حال مرگ هم از خدا نمیترسی؟ ما حقمان است که بمیریم، چون گناهکاریم؛ اما از این شخص، یک خطا هم سر نزده است. سپس رو به عیسی کرد وگفت: ای عیسی، وقتی ملکوت خود را آغاز کردی، مرا هم به یاد آور! عیسی جواب داد: خاطر جمع باش که تو همین امروز با من در بهشت خواهی بود!»[3]
یکی از دو انجیل معتبر لوقا و مرقس در تناقض آشکاری، معتقد است که آن دو دزد و جنایتکار، عیسی مسیح را مسخره کرده و به وی ناسزا گفتند و دیگری معتقد است آن دو این کار زشت را نکرده بلکه یکی از آنان به ستایش عیسی مسیح پرداخته است. آیا این نوع تناقضگوییها، شاهدی بر ساختگی بودن اصل داستان نمیتواند باشد؟ چطور ممکن است در مورد حادثهی به این مهمی اگر واقعیت داشته باشد، دو حواری بزرگ مسیح چنین اشتباهی انجام دهند. آیا آنان همراه پیامبر خود نبودند؟ آیا او را تنها گذاشته و حفظ جان خود را بر جان عیسی مسیح ترجیح دادند؟ بهراستی آیا آنها از واقعیتهای رخداده خبر داشته یا انجیل خود را بر اساس شنیدهها نوشتند نه واقعیتها؟
پینوشت: