ایدئولوژی عجیب مسیحیت تبشیری: اسرائیل برتر از کلیسا(3)
افراط در حمایت از رژیم صهیونیستی میان مسیحیان تبشیری تا به آن حد است که این رژیم به معنای سیاسی آن در نهایت جایگزین کلیسا خواهد شد و هیچ کس حق مخالفت با این جایگزینی را ندارد.
انجمن رهپویان هدایت: چنان که در دو قسمت قبل بیان شد یکی از وجوه ایدئولوژی مسیحیت تبشیری برتری اسرائیل نسبت به کلیسا است. این در حالی است که کلیسا به عنوان نهاد اصلی دینی در مسیحیت محسوب میشود و باید از جایگاه و کارکرد مناسبی هم برخوردار باشد در حالی که بر اساس ایدئولوژی پیش گفته شده جایگاه نازلی دارد. این رویکرد افراط گرایانه تا بدانجا پیش میرود که در نگاه مسیحیان تبشیری و مسیحیان صهیونیست اسرائیل جایگزین کلیسا میشود. در یادداشت حاضر این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
در در حالی که صهیونیستهای مسیحی عموما جایگاهی ویژه برای اسرائیل قائلند، تدبیرگرایان نیز معتقدند اسرائیل جایگزین کلیسا خواهد شد. بنابراین عجیب و غریب است که آنان عهدگرایان را متهم میکنند که برای جایگزینی کلیسا به جای اسرائیل، به «الهیات جایگزینی» دستیازی میکنند. هال لیندزی گامی فراتر بر میدارد و ردکنندگان نظریه تدبیرگرایی را متهم میکند که برای نفی نقش کشور اسرائیل در اهداف آیندهی خدا، یهودستیزی را تشویق میکنند. وی ادعا می کند الهیات عهدگرا شالوده ای است برای «همان اشتباه که میراث خفت را برای یهود بنیاد نهاد و در نهایت به هلوکاست آلمان نازی منجر شد.»
با این حال، میتوان گفت که تدبیرگرایانی هستند که از الهیات جایگزینی جانبداری میکنند، از این حیث که مدعیاند کلیسا صرفا پرانتزی در اهداف مستمر خدا برای قوم اسرائیل است. بسیاری از تدبیرگرایان معتقدند که با تأسیس کشور اسرائیل در 1984 و پیوستهسازی دوباره بیت المقدس در 1967 تحت کنترل انحصاری اسرائیل، «عصر کلیسا» یا «مرحله فیض» رو به اتمام است. آنان معتقدند مسیحیان به زودی به طور پنهانی به آسمان عروج خواهند کرد و ملت یهود در طی هزار سال محور حکومت الهی در دنیا خواهد شد. پیش از آن به ادعای آنان، هدف کلیسا خدمت کردن و «برکت گرفتن از اسرائیل» است.
مسیحیان از طریق اسرائیل مبارک میشوند
یکی از قطعههایی که مکررا در ادبیات صهیونیست مسیحی نقل میشود، سِفر پیدایش، باب 12 است، که در آیه 3 از آن، خدا به ابراهیم وعده داد،«من کسانی را که تورا دعای خیر کنند، متبرک خواهم کرد و کسانی را که تورا لعنت کنند، ملعون خواهم کرد.» اگرچه سیاق عبارت حاکی از آن نیست که این وعده شامل نسلهای آینده میشود، با این حال اسکوفیلد ادعا میکند که امتهای دیگر امروزه به استناد آن در ارتباط با اسرائیل مبارک میشوند.
تدبیرگرایان پس از آن تأکید کردهاند که خدا وعده داده است که کسانی که قوم زمینی اورا دعای خیر کنند، خود مبارک خواهند شد. اما آنان که یهودیان را طرد میکنند ملعون خواهند شد.
«سرنوشت ملتهایی که اسرائیل را اذیت کردند، هشدار هولناکی است که خدا هرگز از وعدههایش باز نمیگردد. از هامان تا هیتلر، تاریخ نشان داده است که دشمنی با قوم برگزیده او چقدر مخاطرهآمیز است». جان هاگی یکی از افراطیترین کشیشهای اوانجلیکال و بنیان گذار سازمان "مسیحیان متحد برای اسرائیل".با وی هم عقیده است:«شخص یا ملتی که صدایی یا دستی بر علیه اسرائیل بلند کند، خشم خدا را بر میانگیزاند». وی در توضیح این سخن خاطرنشان میکند که از آنجا که بریتانیای کبیر در سال 1948 بر علیه تأسیس کشور اسرائیل رأی داد و افسران انگلیسی، ارتشهای عرب را که به اسرائیل حمله کردند، رهبری کردند، از این رو بریتانیا اینک کشوری سلطنتی بسیار کوچکی است».
هاگی درباره این واقعیت که در 1948 دولت ایالات متحده دقیقا همانطور مخالف بود، توضیحی نمیدهد.
با این حال، بازیلیا اشلینک نسبت به کسانی که برنامه توسعهطلبانهی اسرائیل را زیر سئوال میبرند، مذمتهای مشابهی را بیان میدارد: «هرکسی که حق اسرائیل را نسبت به سرزمین کنعان مورد مناقشه قرار دهد، در واقع با خدا و میثاق مقدس او با مشایخ مخالفت کرده است. او بر علیه کلام و وعدههای مقدس و محترم خدا، که او سوگند به حفظ آن خورده است، کوشش میکند».
نگاهی به کتاب مقدس نشان میدهد این رویکرد حتی بر خلاف مباحث کتاب مقدس است. در متن سِفر تکوین، باب12 نشانهای دال بر این معنا وجود ندارد که این وعده برکت و هشدار لعنت شامل غیر از ابراهیم هم میشود. وعده مزبور وقتی مربوط به فرزندان ابراهیم باشد، سخن از این میگوید که خدا آنان را مبارک ساخت، نه در اینباره که ملتهای دیگر یهودیان را مبارک ساختند، چه رسد به کشور اسرائیل، به علاوه در غلاطیان، مسیح «ذرّیه» ابراهیم تصویر میشود، و وعده به غیر یهودیان بر این اساس نیست که آنان تا چه حد با یهودیان خوب رفتار میکنند بلکه بر این پایه است که آیا آنان عیسی مسیحی را میپذیرد یا خیر.
به رغم این موضوع اما تاکید مسیحیان تبشیری بر این که اسرائیل از رابطه و جایگاهی خاص در نزد خدا برخوردار است در حمایت مسیحی از بازگشت گرایی و رژیم غاصب صهیونیست منعکس شده است. این امر در فعالیت های سازمانهایی چون پلهای صلح، دوستان مسیحی اسرائیل و سفارت بینالمللی مسیحیان در اورشلیم که وظیفه خود را حمایت عملی از رژیم غاصب صهیونیست و دفاع سیاسی از آن میخوانند، دیده میشود. در مباحث بعدی این سازمانها بیشتر معرفی خواهند شد.