راهبرد امام جعفر صادق(ع) در مبارزه با فرقههای انحرافی
یکی از مشکلات عصر امام صادق(ع) مسئله غلات افراطی و عقاید باطل آنها بود، که آن حضرت(ع) شدیداً به مقابله و مبارزه با آنها برخواست و این رفتار باعث محدود شدن و تضعیف این فرقه شد.
انجمن رهپویان هدایت:
جهانیان از ملیت های مختلف، عموم مسلمانان، شیعیان و پیروان اهل بیت(ع)، در این روزها شاهد ظلم و ستم عده ای از مدعیان اسلام با شعار «لا اله الاّ الله» و «محمدٌ رسول الله»! با حمایت رژیم های فاسد منطقه مانند آل سعود وهابی، استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل، به مردم سوریه، عراق، لبنان و... هستند! کسانی که بویی از تعالیم نورانی دین اسلام و مبانی ناب آن نبرده اند و همّ و غمّ آنان خون ریزی و کشتن مردان، زنان و بچه های بی گناه از طوائف و مذاهب مختلف شیعه، سنی، مسیحی و ایزدی و غارت اموال آنان است. صحنه های کشتارها و جنایت هائی که دل هر انسانِ با ایمان، آزاده و با شرافتی را به درد می آورد. یکی از صدها تعالیم مکتب اسلام و شیعه اثنا عشری که امام ششم، حضرت صادق آل محمد علیهم السلام به جهان انسانیت آموخت، حفظ حرمت جان و مال و عزت همه انسان ها به ویژه مسلمانان و «اهل لا اله الا الله، محمد رسول الله» بود که می باید جهانیان آن را بشناسند و به آن عمل کنند. به امید هوشیاری و مقاومت هر چه بیشتر مردم مناطق درگیر در عراق و سوریه و نابودی گروه های تکفیری و تروریستی و پیروزی حق بر باطل، ان شاء الله!
به مناسبت بیست و پنجم شوّال المکرّم، که مصادف با سال روز شهادت مؤسّس مذهب حقّه شیعه اثنا عشری و احیاء کننده اسلام ناب محمّدی(ص)، حضرت جعفر بن محمّدٍ الصادق(ع) است، ضمن عرض تسلیت و تعزیت این شهادت جان گداز به پیشگاه منجی عالم بشریّت، حضرت حجّة بن الحسن العسکری عجّل الله فرجه الشریف، رهبر معظّم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دام ظلّه العالی، مراجع عظام تقلید، عموم مسلمانان، به خصوص شیعیان سراسر جهان و امّت شهید پرور و قهرمان ایرانِ اسلامی، توجه خوانندگان ارجمند را به مطالعه این نوشتار کوتاه، که به بررسی اجمالی حوادث دوران زندگانی ایشان و نقش آن حضرت در بنیان گذاری مکتب شیعه اثنا عشری و چگونگی مبارزه آن حضرت با انحرافات فکری و عملی جامعه مانند موضوع غُلات، افراطی گری و چگونگی پایه گذاری نهضت علمی و تدوین معارف و فقه شیعه می پردازد، جلب می نماییم. در انتها منابع مفیدی را هم معرفی خواهیم کرد.
ولادت، کمالات نفسانی و تلاش های علمی و آموزشی
حضرت امام صادق(ع) در تاریخ هفدهم ربیع الاوّل سال 83 هجری در مدینه منوّره به دنیا آمد.(1) مکنّی به «ابوعبدالله» و ملقّب به «صادق»، صابر، فاضل، کافل، قائم و منجی است. [گفته می شود لقب صادق را پیامبر اکرم(ص) به ایشان داده است]. مدت زندگانی حضرت، 65 سال و مدت زمان امامت آن حضرت، 34 سال بود. آن حضرت 12 سال در مدینه با جدّ بزرگوارش امام سجّاد(ع) و 19 سال با پدرش، امام محمد باقر(ع) زندگی کرد. در این مدّت، دشواری ها و سختی های زندگی در حکومت حاکمان ظالم بنی امیّه را شاهد بود و همراه با پدرش در راه نشر معارف اهل بیت(ع) تلاش می کرد.
مالک بن انس در مورد شخصیت و مقام علمی و عملی امام صادق(ع) می گوید: «و لقد کنت أتی جعفر بن محمّد(ع) و کان کثیر المزاح و التبسّم، فاذا ذُکر عنده النبیّ(ص) اخضرّ و اصفرّ و لقد اختلف الیه زماناً و ما کانت اراه الاّ علی ثلاث خصالٍ: امّا مصلیاٌ و امّا صائماٌ و امّا یقراٌ القرآن و ما رأیته قطّ یُحدث عن رسول اللّه(ص) الاّ علی الطهارة و لایتکلّم فی ما لایعنیه و کان من العلماء الزهّاد الذین یخشون الله و ما رأیته قطّ الاّ خرج الوسادة من تحته و یجعلها تحتی؛ مدتی خدمت جعفر بن محمّد(ع) مشرف می شدم. آن حضرت اهل مزاح و تبسّم بود. هنگامی که در محضر ایشان نامی از پیامبر(ص) برده می شد، رنگش به سبزی و سپس به زردی می گرائید. در مدت رفت و آمد به منزل ایشان، او را از سه حالت خارج ندیدم؛ یا نماز می خواند و یا روزه بود و یا به قرائت قرآن مشغول بود و هرگز بدون وضو از حضرت رسول(ص) حدیث نقل نمی فرمود و سخنی که به درد من نخورد، بر زبان جاری نمی ساخت. ایشان از علمای زاهدی بود که ترس از خدا سراسر وجودش را فرا گرفته بود. هرگز به خدمت او شرفیاب نشدم، جز اینکه زیرانداز خود را برای نشستن من اختصاص می داد.»(2)
جاحظ(از علمای قرن سوم) نیز می گوید: «جعفر بن محمّد(ع) الذی ملأ الدنیا علمه و فقهه و یقال انّ ابا حنیفة من تلامذته و کذلک سفیان الثوری و حسبک بهما فی هذا الباب؛ جعفر بن محمّد(ع) کسی بود که علم و فقهش عالم را فرا گرفته بود و گفته می شود ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بودند و شاگردی این دو در عظمت علمی او کافیست.»(3)
حسن بن علیّ الوشاء(از اصحاب امام رضا(ع)) می گوید: «در مسجد کوفه 900 نفر را دیدم که "حدّثنی جعفر بن محمّد(ع)" می گفتند.»(4)
شیخ مفید(ره) می فرماید: «و لم ینقل العلماء عن احدٍ من اهل بیته ما نقل عنه(ع)؛ علمای اسلام آن قدر حدیث که از امام صادق(ع) نقل کرده اند، از هیچ کدام ائمه(ع) دیگر نقل نکرده اند.»(5)
امام صادق(ع) با توجه به موقعیت و اوضاع سیاسی جامعه، فرصتی به دست آوردند تا احادیث و معارف اسلام را در زمینه های تفسیر قرآن، فقه و احکام و عقاید توسط شاگردان خود در سینه تاریخ ثبت و برای همیشه اسلام را بیمه نمایند. آن حضرت، نهضت علمی و انقلاب فرهنگی امام باقر(ع) را توسعه داد و در رشته های علوم عقلی، فقهی و نقلی شاگردان برجسته ای همانند هشام بن حکَم، محمّد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مومن الطاق، مفضّل بن عمر، جابر بن حیّان و... تربیت کرد؛ به طوری که تعداد آنان را بالغ بر 4000 نفر ذکر کرده اند. بزرگان اهل سنت مانند ابوحنیفه، مالک بن انس، سُفیان ثوری، سفیان بن عُیینه، ابن جریح، ایوب سجستانی و... از کرسی درس آن حضرت کسب علم کرده اند. با این وصف، متأسفانه بخاری در کتاب خود(الصحیح) حتی یک روایت هم از امام صادق(ع) نقل نکرده است!
پیرامون عظمت و شخصیت علمی و سائر کمالات معنوی امام صادق(ع) عبارات و سخنان فراوانی نقل شده که در کتاب الإمام الصادق(ع) و المذاهب الأربعة تالیف مرحوم شیخ اسد حیدر(ره) و دیگر منابع گردآوری شده است.(6)
اوضاع اجتماعی – فرهنگی جامعه و نقش امام صادق(ع)
یکی از مسائلی که در عصر امام صادق(ع) از اهمیت والائی برخوردار بود، مسئله استماع حدیث از ناحیه عده ای از افرادی است که در میان آنها هم شیعه و طرفدار واقعی و هم دشمن و معاند اسلام دیده می شود؛ زیرا تمامی شاگردان حضرت نمی توانستند تفکر و اندیشه خود را در یک زاویه صحیح قرار داده و همه معارف دینی خود را همانند محمّد بن مسلم و زراره اخذ نمایند و حتی در صف شاگردان امام صادق(ع) کسانی که طرفداران سرسخت خلافت بنی امیه و بنی عباس بودند حاضر می شدند و پراکنده شدن این عده در اطراف جامعه اسلامی باعث تفسیر و توجیه عقاید مختلف با بینش های گوناگون می شد و جریان های سیاسی موجود در جامعه نیز به اختلاف عقاید و برداشت ها تاثیر می گذاشتند. در نتیجه یکی از حوادث عمیق این عصر، فراوانی شاگردان با اختلاف وسیع فکری و عقیدتی در گوشه کنار جامعه اسلامی بود.
امام صادق(ع) هم با توجه به این مسئله، از ناقلان صحیح احادیث شدیداً حمایت می کرد؛ چنانچه در جمله ای فرمودند: «رحم الله زرارة بن أعین، لولا زرارة و نظراوه لاندرست احادیث أبی؛ خداوند زراره را رحمت کند، به درستی اگر او و امثال او نبودند، احادیث پدرم از میان می رفت.»(7)
مشکل غُلات و افراطی ها
یکی از مشکلات عصر امام صادق(ع) مسئله غلات افراطی و عقاید باطل آنها بود، که آن حضرت(ع) شدیداً به مقابله و مبارزه با آنها برخواست و این رفتار باعث محدود شدن و تضعیف این فرقه گردید.
مسئله ای که باید مورد توجه قرار داد، این است که شیعه واقعی و حقیقی، جدا از غلات و عقاید آنها است؛ به طوری که بسیاری از تاریخ نویسان و مستشرفان قادر به فهم و درک این مسئله نبوده و نیستند. اینک به گوشه هایی از تدبیر امام صادق(ع) در برابر انحرافات این فرقه اشاره می شود:
الف- پرهیز دادن شیعیان واقعی از معاشرت با آنان
امام صادق(ع) در حدیثی به مفضّل(یکی از یاران) فرمود: «یا مفضّل، لاتُقاعدوهم و لاتُواکلوهم و لاتُشاربوهم و لاتُصافحوهم و لاتُواثروهم؛ ای مفضّل، با غلات نشست و برخواست نداشته باشید و با آنها غذا نخورید و دست دوستی به سوی آنها دراز نکنید و به مبادله علمی با آنان نپردازید.»(8)
ب- تکذیب عقاید و افکار افراطی غُلات
در روایتی، عیسی جرجانی می گوید: به جعفر بن محمّد(ع) عرض کردم، آیا آنچه از این جماعت(غلات) شنیده ام به شما عرض بکنم؟ امام(ع) فرمود: بگو! گفتم: «فانّ طائفة عبدوک و اتخذوک الهاً من دون الله و طائفة اُخری والولک بالنبوّة…» قال: «فبکی حتی ابتلّت لحیته» ثم قال: «ان امکننی الله من هولاء فلم أسفک دمائهم سفک الله دم ولدی علی یدیّ»؛ گروهی از غلات شما را به جای خدا عبادت می کنند و تعدادی دیگر نسبت پیامبری به شما می دهند. راوی می گوید، امام صادق(ع) با شنیدن این مطلب چندان گریه کردند که صورت مبارکشان از اشک چشمش خیس شد، سپس فرمود: اگر خداوند آنان را در دسترس من قرار دهد و من خون آنان را نریزم، خداوند خون فرزندانم را به دست من بریزد.
و در روایتی که مرحوم شیخ کلینی نقل نموده، آمده است که امام صادق(ع) به مسلمانان و عموم مردم توصیه می فرمایند تا به سنت پیامبر و آثار ایشان(اهل بیت و امامان معصوم) تمسک نموده و از آنها پیروی کنند تا هدایت شوند... .(9)
پایه گذاری نهضت علمی و تدوین فقه اهل بیت(ع)
این پاره ای از وضعیت اجتماعی، فکری جامعه اسلامی بود که ذکر شد؛ اما غالب حرکت جامعه که می توان به آن ارزش فراوان قائل شد، مسئله نقل احادیث و پایه گذاری نهضت عظیم علمی توسط امام صادق(ع) است که به طور خلاصه ذکر می شود.
زمینه های گسترش این نهضت بزرگ از عصر امام باقر(ع) شروع شد. زیرا در آن عصر حرکت ها و جنبش های سیاسی بر علیه دستگاه خلافت اُموی از طرف شیعیان و مخالفان آغاز گردید و درست در آغاز امامت امام صادق(ع) این درگیری ها به اوج خود رسید و می رفت که قیام بنی عباس بر علیه بنی امیه، باعث اضمحلال و نابودی بنی امیه گردد. حضرت در این زمان با تدبیر خاص و تیز هوشی فراوان از فرصت استفاده کردند و تصمیم به نشر معارف و احادیث نبوی(ص) و پدران بزرگوارش گرفتند که مسئله باعث تدوین فقه مترقی و بنیادین شیعه اثنا عشری گردید.
ابان بن تغلب(یکی از شاگردان امام) می گوید: «الشیعة، الذین اذا اختلف الناس عن رسول الله(ص) أخذوا بقول علّیٍ(ع) و اذا اختلف الناس عن قول علیٍّ(ع) أخذوا بقول جعفر بن محمّد(ع)؛ شیعیان کسانی هستند که وقتی مردم در قول و سخن پیامبر(ص) اختلاف کردند، سخن امیر المؤمنین علیّ(ع) را بپذیرند و وقتی در سخن او هم اختلاف شد، سخن جعفر بن محمّدٍ الصادق(ع) را می گیرند.»(10)
فشار حُکام جور و قیام های آزادی خواه
یکی از مسائل دیگری که در اواخر این عصر به وقوع می پیوندد، فشار سیاسی از ناحیه حکومت ظالم و غاصب اُموی بر شیعیان، به طوری که امام صادق(ع) بر مسئله تقیّه اصرار می ورزد و اگر کوچک ترین اتهامی شبیه "رفض" به کسی وارد می شود، کافی بود که احترام جانی و مالی او از بین رفته و گرفتار شکنجه و نابودی شود.
از جمله قیام ها و حرکت های مردمی که توسط عده ای در زمان امام صادق(ع) بر علیه ظلم و ستم حاکمان آغاز گردیده، می توان به قیام های علویان و عباسیان اشاره نمود؛ به طوری که به دنبال قیام عباسیان، بنی امیه سقوط کردند. عباسان که با شعارهای عدالت خواهانه و... روی کار آمده بودند، خودشان در عمل به دشمنان و مخالفان سرسخت اهل بیت و آل محمّد(ع) مبدل گشتند.
امام صادق(ع) که نیرنگ و دنیا خواهی و ترویز عباسیان را به وضوح دریافته بود، به هیچ وجه آنها را تائید نفرمود؛ ولی کم و بیش از قیام عدالت خواه زید بن علیّ(ع) حمایت می کرد. چنان چه نقل شده است که امام صادق(ع) فرمود: «رحمه الله، امّا انّه کان مؤمناً و کان عالماً و کان صدوقا،ً امّا انّه لو ظفر لوفی، أمّا انّه لو ملک یعرف کیف یضعها؛ خداوند او(زید) را رحمت کند، مرد مؤمن و عالم و راست گویی بود که اگر پیروز می شد، با وفا باقی می ماند و اگر زمام دار می گشت، می دانست آن را به دست چه کسی بسپارد.»(11)
از جمله قیام های دیگر، شورش و قیام "ابوسلمه خلاّل و ابومسلم خراسانی" بود که امام(ع) به آنها روی خوش نشان نداد. امام صادق(ع) به درستی می دانست که آنان در شورش خودشان راست گو نیستند. در منابع تاریخی آمده است که ابومسلم خراسانی در راه استقرار حکومت ستم گر عباسیان، جمعیت بی شماری را کشت! برخی از مورّخان مانند ابن اثیر و طبری می نویسند: کشته های او بالغ بر 6000 نفر بود! / تبیین
پی نوشت ها:
1. کلینی(ره)، اصول الکافی ج1 ص472؛ مفید(ره)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد ج2ص179؛ طبرسی(ره)، اعلام الوری بأعلام الهدی ص266.
2. ابن حجر، تهدیب التهذیب ج 1 ص 88؛ أسد حیدر(ره)، الإمام الصادق(ع) و المذاهب الأربعة ج2 ص53؛ گروه نویسندگان، اعلام الهدایة: الإمام جعفر بن محمّد"الصادق" [ج 8 ]، ص 42.
3. جاحظ، رسائل جاحظ ص106.
4. أسد حیدر(ره)، الإمام الصادق(ع) و المذاهب الأربعة ج1 ص51 الی 62.
5. اربلّی(ره)، کشف الغمّة فی معرفة الائمة(ع) ج2 ص166؛ پیشوائی، سیره پیشوایان...ص 352.
6. مفید(ره)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد ج 2 ص 179.
7. طوسی(ره)، اختیار معرفة الرجال ص136.
8. همان ج2 ص586.
9. کلینی، روضة الکافی ج 8 ص 2؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ج1 ص260.
10. نجاشی(ره)، رجال النجاشی ص9.
11. طوسی(ره)، اختیار معرفة الرجال ص385؛ کریمیان، سیره و قیام زید بن علیّ(ع) ص49.