بهائیان دین خود را منسوخ اعلام کردند
بهائیت با ادعای بیپایه ناکارمدی دستورات اسلام، آن را منسوخ دانسته و معتقد است عصر حاضر، دینی میطلبد که تمام دستوراتش قابل اجرا باشد و این ادعا را بهانهای برای جا زدن بهائیت به عنوان دینی نوین دانسته که همواره بر آن مانور میدهند.
سردمداران فرقه برای موجه جلوه دادن ادعای خود، دستوراتی به عنوان احکام صادر کردند که در کتاب "گنجینه حدود و احکام" توسط "اشراق خاوری" گردآوری شده. نگاهی اجمالی بر احکام ناقص و پراکنده بهائی، به سرعت خط بطلانی بر ادعای آنها در عملی و منطقی بودن بهائیت در دنیای امروز است.
اما در این میان یکی از دستوراتی که بهائیت با تکیه بر آن، سعی در توجیه رفتار خود داشته «ممنوعیت دخالت در امور سیاسی» است، به نوعی که در مظلومنماییهای بینالمللی در مقابل نگرانی کشورهای در معرض خطری چون ایران، همواره از این دستاویز استفاده کرده و خود را مبری از هر نوع اظهار نظر یا دخالت سیاسی معرفی میکند.
همانطور که در این کتاب به اصطلاح احکامشان آمده است: «احبا نباید کلمهای از امور سیاسی بر زبان رانند زیرا تعلق به ایشان ندارد»(1) یا «هر نفسی بخواهد در نزد احبا ذکری از امور حکومت و دولت نماید که فلان چنین گفته و فلان چنین کرده، آن شخص که از احبای الهی است باید در جواب گوید، ما را تعلق به این امور نه؛ ما رعیت شهریاری هستیم و تحت حمایت...صلاح و مصلحت خویش خسروان دانند... به نص قاطع الهی ممنوع از مداخله و محاوره در حکومتیم.»(2)
این در حالی است که اخیراً
بهائیت در تکاپوی فعالیتهای سیاسی که هدف نهاییش در آن خلاصه میشود، تلاش زیادی
میکند تا سهمی برای خود قائل شود. مثلاً: «جامعه بهائی در طول زمان با رشد و
شکوفاییاش، عرصههای جدیدی از فعالیت، مشارکت و تاثیرگذاری را پیش روی خود خواهد
داشت؛ عرصههایی که هر کدام میبایستی نسبت به اصول بهائی بازتعریف و بازتنظیم
گردند. عرصه سیاست هم از این امر مستثنی نیست.»
این جمله خلاف نص صریح بهائی و اعتراف به منسوخ بودن این باور بیپایه، آن هم از جانب خود بهائیان است./روشنگر
1- خاوری، اشراق، گنجینه حدود و احکام، ص335.
2- همان.
عالی بود