عامل بهائی که علیه ملی شدن صنعت نفت فعالیت داشت
یوسف مازندی را پیش از آنکه خبرنگار دانست باید به عنوان عامل فرقه بهائیت در ضربه زدن به جنبش ملی شدن نفت به شمار اورد که برای ضربه زدن به این جنبش از هیچ کاری فروگذار نکرد.
به گزارش انجمن رهپویان هدایت: 29 اسفند درتاریخ این مرز و بوم با نام روز ملی شدن صنعت نفت ایران شناخته میشود روزی که دست بسیاری از اجانب را از ذخایر این کشور کوتاه کرد هر چند دوامی نداشت و سرانجام به سرنوشتی تلخ دچار شد.
در این مطلب به دنبال واکاوی دلایل این شکست نیستیم بلکه مقصود از نگارش مطلب حاضر شناساندن فردی است که کمتر در تاریخ ایران بدان پرداخته شده فردی که با حرکات و دسیسه های خود عاملی جهت شکست جنبش ایرانیان برای ملی کردن صنعت نفتشان شد.
این فرد کسی نیست جز یوسف مازندی که در بیشتر منابع از او به عنوان خبرنگار یاد میشود اما در واقع وی عامل فرقه ضاله بهائیها برای ضربه زدن به ملی شدن نفت بود و در جهت خوش خدمتی به بریتانیا و امریکا هر چه از دستش برآمد انجام داد.
یوسف مازندی فرزند سید علی مازندرانی است، پدرش یوسف را به سان سایر فرزندانش به منظور ادامه تحصیل رهسپار خارج از کشور میکند. یوسف در خارج، در یک مدرسه بسیار خشک دینی کاتولیک درس می خواند. در پی خاتمه تحصیل به ایران باز میگردد و پیش از این که به خدمت نظام برود، سه سال در شرکت نفت منطقه مسجد سلیمان مشغول به کار میشود. با خاتمه خدمت سربازی، از مازندی برای کمک در انتشار یک روزنامه انگلیسی به نام دیلی نیوز در تهران دعوت به عمل میآید. بنابه اظهار مازندی، « همان زمان، خبرگزاری یونایتدپرس در جستجوی یک نفر ایرانی بود که زبان انگلیسی را درست بداند تا به عنوان خبرنگار استخدام کند. من برای این کار انتخاب شدم و از همان هنگام شروع به مخابره خبر و تفسیر از وقایع تاریخی ایران کردم. چندی نگذشت که به عنوان خبرنگار بینالمللی شناخته شدم». در حول و حوش سالهای 1328 و 1329 و جریانات جنبش ملی شدن صنعت نفت، یان فلمینگ، خالق اثر سرشناس و جنجالی جیمز باند، به عنوان دبیر سرویس بینالملل روزنامه ساندی تایمز لندن، از مازندی به منظور همکاری با روزنامه به عنوان خبرنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی، دعوت به همکاری کرد. این همکاری سالها تداوم یافت، حتی تا زمانی که فلمینگ به کانادا رفت و مدیر « اتحادیه مطبوعات آمریکای شمالی شد»، رابطه این دو گسسته نشد.
آغاز این همکاری در آن مقطع، به خصوص در وقایع پر التهاب آن زمانه که چندی بعد به کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 32 انجامید و رسانههای نوشتاری در چم و خم این گذار، نقشآفرینی ویژهای داشتند، حائز بسی اهمیت است.
دیری نپایید که پس از کودتا، در 1955م/ 1334ش مجله معروف ریدرز دایجست که گفته میشود در شمارگان سی و پنج میلیون نسخه منتشر میشد در شماره سپتامبر خود، مازندی را « نویسنده و مفسر فوقالعاده مطلع» به خوانندگانش معرفی کرد. گفته میشود « آنچه مازندی به صورت خبر و تفسیر مینوشت، حتی از رادیو برازاویل آن زمان (کنگوی فرانسه در آفریقا) با عنوان ” یوسف مازندی از ایران گزارش میدهد“ انتشار مییافت.»
مازندی چندی بعد به عنوان رئیس خبرگزاری یونایتدپرس، همچنین خبرنگار و مفسر سیاسی چندین روزنامه، رادیو و تلویزیون معتبر دنیا در ایران کار خود را دنبال کرد. با این وجود به روایتی، یوسف مازندی با خبرگزاری هاوس نیز معاضدت داشت. این خبرگزاری پیش از خبرگزاری رویتر در تهران فعال بود و نماینده آن شخصی نامبردار به فنزی بود. دفتر این خبرگزاری در نزدیکی دروازه دولت قرار داشت.
آگهیهای شرکت نفت از طریق فنزی در اختیار مطبوعات قرار میگرفت و از این راه درآمد سرشاری تحصیل میشد. به نظر میرسد نخستین دستگاه خبرگیری برای همین دفتر تهیه و تدارک دیده شد. فنزی به مثابه مدیر بازرگانی و سفارشگیرنده آگهیهای تجاری نیز عمل میکرد. وی با مازندی پیوندی نزدیک و رفاقتی مطبوعاتی داشت.
به باور بسیاری از پژوهشگران، مازندی در آن برهه حساس به گونهای سرگرم اطلاعرسانی و «خبرسازی» بود که خوشایند بنگاههای خبری و سخنپراکنی آن زمانه شد. تکاپوی وی بر آن بود تا اوضاع کشور را به ویژه در دوره دولت ملی، تیره، متشنج، بحرانی، پر از درگیری و اضطراب و تظاهرات و آشوب و عصیان و هرج و مرج و اعتصاب، و شرایط را وخیم و بسیار خطرناک جلوه دهد، و چرا ندهد، مگر توقع دیگری از مازندی داریم.
پروژه نشان دادن اوضاع داخلی به مانند بیماری که نفس تنگی دارد و در شرایط زیست گلخانهای قرار گرفته است کارساز افتاد. مازندیها به منظور ترسیم و پردازش چنین فضایی دست به کار شدند و بر عمق و دامنه اختلافات فیمابین نیروهای ملی و مذهبی افزودند. در آن ایام انجام مصاحبههای مشکوک با برخی سران طیفهای تصمیمساز که آرایش اصلی سیاسی آن زمانه را برعهده داشتند به همین منظور صورت میگرفت.
قلم به مزدان خبری با ارائه سؤالات خاص، منظورهای ویژهای را تعقیب میکردند. اهدافی که چندی بعد در جریان کودتای 28 مرداد خود را نشان داد و همه متوجه شدند قصد برخی مطبوعاتیها از طرح پرسشها و سوالاتی که موجب تضعیف بدنه حاکمیت ملی (نیروهای ملی و مذهبی) چه بوده است.