کشت و کشتار کار بهائیان است
در حالی که عناصر فرقه ضاله بهائیت سعی در پاک کردن چهره عامل بهائی تیراندازی به دفتر یوتیوب را دارند و عنوان کردهاند که نسیم نجفی اقدم تحت تربیت بهائی نبوده چرا که در این مسلک کشت و کشتار وجود ندارد، اما تورق تاریخ نشان میدهد هر جا کشت و کشتاری شده پای بهائیت در میان است.
به گزارش انجمن رهپویان هدایت اینکه اصولا خروجی فرقهها همیشه خشونت بوده به کنار، اما رفتار وحشیانه بهائیان در طول تاریخ با مخالفان خود نمونهای کامل از سبعیتی است که در فرقهها به اعضا آموزش داده میشود و آنها را مهیای هرگونه رفتار و اعمال وحشیانهای می سازد که این آموزش در بین بهائیان به خوبی نهادینه سازی شده است.
به نوشته فریدون آدمیت، بابیها در جریان شورشهای خود در دوران ناصری، با مردم و نیروهای دولتی رفتاری سبعانه داشتند و «اسیران جنگی» را «دست و پا میبریدند و به آتش میسوختند.» قساوت و سبعیت فوقالذکر را در ماجرای قتل شهید ثالث (حاج ملا محمد تقی برغانی، 17 ذیقعده 1263ق.)، عمو و پدر همسر قرةالعین، نیز بهروشنی میتوان مشاهده کرد.
از ابتدای پیدایش فرقه ضاله بهائیت و حتی پیش از آن یعنی در زمان "علیمحمد باب" قتل و کشتار مخالفان توسط بهائیان امری ثابت بوده و آنها هرگونه صدای مخالفی را به شدت سرکوب کردهاند. این بخش از رفتار بهائیان را میتوان در پنج دسته خلاصه کرد:
اوّل، قتلهای سیاسی؛ دوّم، قتل برخی شخصیتهای مسلمان که تداوم حیات ایشان برای بهائیت مضر بود؛ سوم، قتل بابیان مخالف دستگاه میرزا حسینعلی نوری (بهطور عمده ازلیها)؛ چهارم، قتل بهائیانی که از برخی اسرار مطلع بودند یا به دلایلی تداوم حیات ایشان مصلحت نبود؛ پنجم، قتل بنا به اغراض شخصی سران فرقه بهائی.
در خصوص قتل مخالفان توسط بهائیان تاریخ گواهی میدهد که آنها در پی ترور امیرکبیر بودهاند. چنانکه فریدون آدمیت نقل میکند بهائیان «کینه امیر را در دل داشتند، کینهای که در نوشتههای هم کیشان آنان، و بهائی و بهائی زادگان در ایران و امریکا، هنوز منعکس است. بابیان توطئه کشتن شاه و امیر و امام جمعه تهران را چیدند، ولی امیر پرده از روی آن برداشت». نمونه دیگر نیز ترور نافرجام ناصرالدینشاه در 28 شوال 1268 قمری است.
واقعه جانگداز "ابرقو" بارزترین نمونه سبعیت تشکیلات بهائیت در خصوص مخالفین خود است که در تاریخ ماندگار شده است. شرح چگونگی وقوع جریان به اختصار در کتاب "فجایع بهائیت" یا "واقعه ابرقو" تألیف آقای حسین خراسانی آورده شده است.
در این حادثه به دستور مستقیم محفل بهائیت زنی شجاع به نام صغری 56 ساله که سدی در برابر تشکیلات فرقه ضاله بهائیت و فعالیتهای آنها بود به همراه اعضای خانوادهاش در در شب سیزدهم دی ماه 1328 به دست « محمد علی شیروانی » به طرز فجیعی قتل عام شدند
این قاتل بی رحم بهایی به همراه چند تن از یاران خود به خانه این زن شجاع یورش برده و ابتدا 3 دختر او را با بیل و تبر مثله کرده و سپس در جنایتی دیگر این زن را به همراه دو پسر خردسال دیگرش قطعه قطعه می کنند.
چند ماه پس از متواری شدن جنایتکاران ، دستگاه قضایی رژیم پهلوی آنها را دستگیر می کند و با توجه به اعترافات صریح شیروانی ، و علیرغم تمام تلاش تشکیلات بهایئت برای ایجاد انحراف در آن، در نهایت شیروانی در ملاء عام اعدام شد و مابقی جنایتکاران زندانی شده و با فشار تشکیلات محفل بهائیان امریکا در شهریور 1331 آزاد شدند.
قتل رجبعلی قهیر برادر زن "علیمحمد باب" را نیز می توان در نوع چهارم جای داد. به گزارش "ادوارد براون" فردی بهنام نصیر بغدادی معروف به مشهدی عباس (ساکن بیروت) آدمکش حرفهای و مزدور میرزا حسینعلی بهاء و عباس افندی بود و بهدستور ایشان چند نفر را کشت از جمله ملا رجبعلی قهیر، برادرزن علیمحمد باب، را که از برخی اسرار پیدایش بابیگری مطلع بود.
به این ترتیب تاریخ به خوبی نشان میدهد که قتل و کشتار در بهائیت ریشه دیرینهای دارد و در یک کلام بهائیت مساوی است با تروریسم، این یک ادعا نیست یک واقعیت تاریخی است. این فرقه سرسپرده که مقر اصلی آن در اراضی اشغالی است از ابتدای ایجاد تاکنون با ریختن خون های زیادی ریشه دوانیده و حالا بازماندگان این فرقه ضاله سعی دارند با کتمان حقیقت چهره پاکی از خود ارائه کنند!!!