ارتش نجات؛ یک سازمان فرافرقهای تبشیری
انقلاب صنعتی اروپا موجب رشد و شکوفایی اقتصاد کشورهای این قاره گردید اما در کنار این پیشرفتها، فقر و تهیدستی و استثمار طبقات فرودست جامعه را نیز به دنبال داشت.
رهپویان هدایت: مردم فقیر و تنگدست، با کمترین حقوق در کارخانهها فعالیت میکردند و روز به روز بر اختلاف طبقاتی جامعه افزوده میشد.این وضعیت برخی اصلاحگران را بر آن داشت تا بر علیه نظام سرمایهداری قد علم کنند.
از جمله این افراد میتوان به ویلیام بوت (1829 – 1912 ) اشاره کرد. وی همانند اصلاحگر معاصر خویش فردریک ماریس از پیشگامان نهضت سوسیالیسم مسیحی بر این عقیده بود که درد و رنج انسان، ناشی از انقلاب صنعتی است.
آنها کلیسا را در این مسأله مقصر میدانستند. سکوت کلیسا در قبال ظلم و ستم به افراد ضعیف، آنان را به ستوه در آورده بود. از نگاه آنان، کلیسا میبایست در این برهه زمانی حساس، وظیفه خویش را که مبارزه با استثمار و بهره کشی بود انجام دهد در حالی که کلیسا نسبت به این موضوع، کاملا بیتفاوت بود.
همین مسأله سبب شد تا "بوت" از کلیسا دل بریده و به فعالیت در میان مردم تهیدست و فقیر بپردازد.بعدها دغدغه تبشیر مسیحیت، وی را بر آن داشت که افزون بر فعالیتهای اجتماعی به تشکیل سازمانی تبشیری دست یازد؛ سازمانی که بعدها به "ارتش نجات"معروف گردید.
چهار سال پس از جدایی از کلیسای متدیست، بوت به همراه فرزندش "ویلیام برامول بوت" ارتش نجات را بر اساس الگوی نظامی و با استفاده از ساختار ارتش انگلستان پدید آوردند.
در این ارتش که وی ژنرال آن بود مانند یک حاکم مطلق، حکمفرمایی میکرد .گفته شده که او همانند قدیس فرانسیس، مفسر انجیل و مانند ناپلئون، دیکتاتور بود.
نبوغ ذاتی بوت در سازماندهی و همچنین موهبت خدادادی وی در پیشبرد فعالیتهای مالی، موجب موفقیت بینظیر وی گردید.
تشکیلاتی اقتصادی او از طریق پولهای جزئی مردم تنگدست و کمکهای شاهزادگان و مردم ثروتمند تأمین میشد. او در سال 1890 برای انجام کارهای تبلیغیاش از مردم تقاضای مبلغی کلان نمود.او درخواست یکصد هزار پوند نمود اما در کمال تعجب، بیش از آنچه را که درخواست کرده بود توانست دریافت کند.
وی در طول سالهای متمادی توانست ارتش نجات را در راستای فعالیت های تبشیری گسترش دهد.گفته میشود که خانه او همانند ایستگاه راهآهن بود و همواره مردم در حال رفت و آمد به خانه وی بودند.شش فرزند او نیز در چنین محیطی بزرگ شده بودند.دلبستگی بوت به فعالیتهای تبشیری، آنچنان بود که تمام زندگیش را تحت الشعاع قرار داده بود.
بین سالهای 1880تا 1890، این ارتش، گسترش زیادی پیدا کرد و به زودی، بوت یکی از مقدسترین و مشهورترین مردان انگلستان در زمینه فعالیت های تبشیری گردید.
در سال 1880میلادی، ارتش نجات از مرزهای اسکاتلند عبور کرده و به کشورهای آمریکا، کانادا، استرالیا، آفریقا و هند راه پیدا کرد.
در سال بعد یعنی سال 1881، بوت دختر 22ساله خود به نام کاترین را به فرانسه فرستاد تا رهبری ارتش نجات را در آنجا به عهده بگیرد.
این ارتش، کار خود را در هند در سال 1882 آغاز نمود و در سال بعد نیز فعالیت خود را در سیلان، زلاندنو و آفریقای جنوبی شروع کرد.
فعالیت این سازمان، در ایتالیا و جزایر هند غربی در 1878 و در بلژیک در 1889 آغاز گردید.
در آرژانتین در سال 1890، در ژاپن در 1895، در 1908در کره، در 1916در چین، در چکسلواکی در 1919و کمی بعد در کشورهایی مانند مجارستان، اتریش و برمه (میانمار کنونی) ارتش نجات تشکیل شد.
آنها در سال 1913 توانسته بودند در روسیه نیز پایگاهی را به دست آورند.
امروزه ارتش نجات در سراسر جهان، پایگاههای مهمی را ایجاد کرده است و در بیش از 109کشور جهان فعالیت میکند، به 175 زبان زنده دنیا در بیش از 15000مرکز اونجلیکال موعظه میکند و بیش از سه هزار مرکز خیریه از جمله مؤسسات، بیمارستانها، مدارس و ... زیر نظر این ارتش قرار دارد.
آنها مدعی آنند که در آغاز قرن بیست و یکم، بالغ بر یک میلیون و چهارصد هزار سرباز داشتهاند که مشغول تبلیغات و فعالیت های تبشیری هستند .
این سازمان تا پیش از سال 1878 با عنوان "تبشیر مسیحیت"شناخته میشد و تنها از این زمان به بعد بود که عنوان جدید "ارتش نجات" را پذیرفت.
این تغییر نام در پی تغییراتی بود که در این نهضت صورت گرفت و آن را به ساختاری شبه نظامی مبدل ساخت؛ نظامی که درجات آن، یونیفورمها، سرشانههای نظامی، سلام نظامی و شیوه فعالیت آن همگی بر اساس ساختار ارتش بود
ارتش نجات را از لحاظ تقسیمات فرقهای میتوان بخشی از مسیحیت اونجلیکال تلقی نمود. با این حال،ارتش نجات، خود را یک کلیسا میداند و نه یک فرقه.
بوت در این باره گفته است: من هرگز تصمیم نداشتهام که یک فرقهی جدید به وجود بیاورم... هیچ چیز در مورد من نادرستتر از این نیست که من قصد تشدید اختلاف میان پیروان مسیح را داشتهام.