افسانه نجات عقیده مشترک تصوف و مسیحیت تبشیری است
با بررسی منابع و مطالعات انجام شده در کتاب های معتبر فرقه های تصوف، آموزهای مسیحیت تبشیری با فرقه های تصوف، از شباهت های یکسانی برخوردار است و بسیاری از عقاید مبنایی در هر دو فرقه مشاهده می شود.
به گزارش رهپویان هدایت: یکی از اعتقادات مشترک بین فرقه های صوفیه و مسیحیان تبشیری ، باور به گناه نخستین از طرف حضرت آدم (علیهالسلام) است . آنان اعتقاد دارند این گناه، به ارادهی خداوند بوده و حضرت آدم (علیهالسلام) مجبور به انجام آن بوده است.
فرقه متصوفه معتقد است که خداوند انسان را گناهکار آفریده و گناهکاربودن، جزیی از وجود آدمی است و ارتکاب گناه نخستین توسط آدم نیز، به اراده و تقدیر خداوند بوده است.
ابوالقاسم قشیری از بزرگان فرقه صوفیه در کتاب لطایف الاشارات، در تفسیر آیه «انّی جاعِلٌ فِی الأرض خلیفه» می گوید: همانا خداوند آن هنگام که گفت جانشینی در زمین قرار خواهم داد از سرانجام ورود آدم به بهشت خبر داد. از جمله، اقدام او به انجام کاری که موجب خروج او از بهشت میشود، چون زمانی که خبر داده است انسان را جانشین خود در زمین گردانیده است، ماندنش در بهشت چگونه ممکن خواهد بود؟
طبق این تفسیر پیش از اینکه حضرت آدم (علیهالسلام) با مرتکب شدن کاری، سبب خروجش از بهشت گردد، خداوند متعال انجام آن گناه را اراده کرده بود.
همچنین
این فرقه در انجام گناه و ضروری بودن آن برای انسان تأکید دارد، چنانکه میبدی در
کشف الاسرار بر آمیختگی وجود انسان با گناه اشاره کرده و در اینباره گفته: «اگر
گناه نمیکردید خداوند گروهی را میآفرید تا گناه کنند تا آنها را بیامرزد.
بنا به باور مسیحیت، حضرت آدم و فرزندان او در نتیجه خوردن میوهی
ممنوعه، مستحق مجازات دوری از حقتعالی شدند و حضرت عیسی (علیهالسلام) با مصلوب
شدن خود، غرامت و تاوان آن گناه و تمامی گناهان فرزندان آدم را میپردازد.
یکی از شخصیت های بزرگ کلیسای قدیم کاتولیک به نام آگوستین معتقد است که: انسان به خودی خود فاسد و شریر است و سراسر عالم وجود بالطبع ضایع و تباه میباشد و انسان محکوم است به ذنب ازلی یا معصیت جبلی که از پدرش میراث برده است.
ژان کالوین از دانشمندان دوران تحول در مسیحیت در کتاب از شاهد قدسی تا شاهد بازاری میگوید: «ارتکاب گناه از سوی آدم و هبوط وی نقشه و تدبیر خدا بود.
این اعتقاد منحرفانه مسیحیان و صوفیان نسبت به گناه نخستین، در نزد اسلام کاملاً مردود است و هیچ گونه دلیل و سندی دال بر حجیت و اعتباری این عقیده وجود ندارد.
علامه طباطباییدر جلد اول تفسیر المیزان می فرماید: عامل اصلی خروج حضرت آدم (علیهالسلام) و حوا از بهشت را، تناول از آن درخت ممنوعه و آشکارشدن عورت آنها میداند. وی در اینباره مینویسد: حضرت آدم (علیهالسلام) از ابتدا برای زندگی و موت در زمین خلق شده بود و سکونت او و حوا در بهشت، فقط برای آزمایش و آشکارشدن عورات آنها و در نتیجه به زمین فرستاده شدن آنها بوده است... علامه در ذیل آیهی «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا ... سوره بقره آیه 38 فرمودیم همگی از بهشت فرود آیید، میگوید که تشریع دین، بعد از هبوط آدم است و قبل از دین، معصیت معنا ندارد، پس اصلاً معصیت و گناهی نبوده است تا آدم و فرزندانش گناه کنند، بلکه نهی از أکل شجره، یک خیرخواهی بوده است که اگر گوش نمیداد نتیجهاش را میبرد.
این عقیده در کنار سایر شباهت دیگرشان، نمایانگر همسو بودن فرقه های مسیحیت تبشیری و تصوف با یکدیگر می باشد که در عقاید زیر بنایی و ریشه کاملا باهم یکسان بوده و به نظر می رسد هر دو فرقه از یک سر چشمه اصلی تغذیه می شوند و بر اساس یک برنامه مشخص فعالیت می کنند .