تمرکز تشکیلات بهائیت بر قربانی کردن اطفال
رهپویان هدایت:
سردمداران بهائیت همواره بر سرمایهگذاری روی کودکان تاکید داشته و این کار را از اهداف مهم فرقه ای عنوان کرده اند. آن ها می گویند قلب و روح کودک همانند لوح سفیدی است که باید در آن بذر بهائیت را کاشت. با توجه به اینکه اساس بهائیت بر مقابله و مبارزه با اسلام بنا شده، آموزش کودکان نیز در همین راستا انجام می پذیرد.
بهزاد جهانگیری، بهائی مسلمان شده در این باره می گوید: تشکیلات از کودکی در ذهن ما کاشته بود که کمالات جامع انسانی یعنی بهترین کمالات و بهترین شخصیت را تنها یک فرد بهائی دارد. آنها برای همه افراد از کودک پنجساله تا فرد 100ساله تبیین میکردند که بهائی، تافتهای جدا بافته است و از تمام انسانهایی که در جهان زندگی میکنند، بالاتر است.
پدرام نوایی نوبری، بهائی نجات یافته نیز در این باره می گوید: بهایی ها برای کودکان جلساتی دارند که در این جلسات به صورتی ویژه و خاص روی ذهن و فکر آدم کار می کنند تا همزمان با اخذ دیپلم تبدیل به یک بهایی متعصب شود.
در بهائیت کودکان از آغاز این طور آموزش می بینند که در آینده با تمام مسائل اسلامی مخالفت کنند و به هیچ یک از رسوم اسلامی و ایرانی نیز پایبند نباشند. فروتن، یکی از مبلغان مطرح این فرقه ضاله در خاطرات خود می نویسد: روزی قدم زنان از معبری می گذشتم با دو کودک بهائی به سن 8 یا 9 سال مصادف گشتم یکی به من سلام گفت و دیگری الله ابهی و فورا اضافه کرد رفیق من هم بهائی است ولی چون از بشرویه آمده سلام کرد. آقا شما او را ببخشید.(خاطرات فروتن، صفحه 271)
ببینید کودکان هائی تا چه حد متعصب و خشک اندیش بار می آیند که برای نوع سلام خود باید تابع تشکیلات بوده و برای عدم رعایت این امر هم عذر تقصیر داشته باشند.
همین خاطره مبلغ بهائی برای نشان دادن شعار کذب تحری حقیقت بهائیان کافی است چراکه این کودک طوری بارآمده که برای گفتن یک سلام ساده باید شرمسار باشد تا چه رسد به اینکه بخواهد از عضویت فرقه خارج گردد.
مهناز رئوفی بهائی مسلمان شده در این خصوص می گوید: [زمانی که] معلم مهد کودک بهائیان شدم برنامههایی که به من میدادند تا به بچهها بیاموزم کاملاً در راستای شستشوی مغزی آنها بود و من میدیدم که چگونه از 3 سالگی، کودکان را نسبت به اسلام و مسلمانان بدبین میکردند و مغز کوچک آنها را با خرافات و اوهامی که ارمغان بهاء و عبدالبهاء بود پر میکردند و چگونه با آوردن مثالها و بیان داسـتـان هـایـی، آنـان را از خارج شدن از بهائیت میترساندند و با [وجود] این ترس و وحشتی که در دل کودکان از انتخاب راهی به جز راه بهاء میانداختند و با وحشتی که آنان از طرد شدن و اخراج شدن از خانه و خانواده داشتند، شعار بیاساس تحرّی حقیقت را سر میدادند و به ظاهر وانمود میکردند که بهائیان در پانزده سالگی پس از تحری حقیقت میتوانند راه خود را انتخاب نمایند، در حالی که هیچ کدام از بهائیان حق نداشتند کتابهای سایر جوامع را مطالعه کنند، حق نداشتند کتابهای ردیه را که بیشتر، بهائیان مسلمان شده آنها را نوشته بودند مورد مطالعه قرار دهند.
با توجه به این مطالب و اینکه بهائیت از اساس فرقه ای تشکیلاتی است، کودکان و اطفال تنها برای اهداف فرقه ای آموزش می بینند و فقط در همین راستا از آن ها سوء استفاده می شود. بنابراین باید به هر نحو ممکن با این فرقه مقابله نمود و اجازه نداد که مهره های جاسوس این فرقه ضاله کودکان را قربانی اهداف شوم خود کنند.