سیاست بهائیان در تحقیر جوامع انسانی
رهپویان هدایت: فرقه ضاله بهائیت همیشه در حمایت از ظالم و دشمنی با مظلوم حرکت نموده و این مشی، اساس ساز و کار آن ها می باشد. در حقیقت راه اندازی این فرقه ضاله با این هدف بوده است که جوامع در مواجهه با قدرت های استعماری منعطف، سرخورده و ظلم پذیر باشند.
عبدالبهاء از سرکردگان فرقه ضاله بهائیت می نویسد: «امر منصوص این است: یا اولیا و امناء، ملوک مظاهر قدرت و مطالع عزت و ثروت حق اند، درباره ی ایشان دعا کنید، حکومت ارض به آن نفوس عنایت شد.»
در این نوشته عبدبها ثروت و قدرت سلاطین را دلیلی بر تبعیت و ثناگویی از آنان عنوان کرده و به وضوح نشان داده که بهائیان تنها پول و قدرت را شاخصی برای فرامان برداری می شناسند. این رویه باطل موجب شده تا امروزه مهره های بهائی بیش از پیش دست به دامان دولت هایی چون آمریکا گردند و خوش خدمتی به اسرائیل را در سر لوحه کار خویش قرار دهند.
در واقع مهره های فرقه ضاله بهائیت مانند سردمدارانشان تنها به اقتضاء منافع سخن می گویند و جز به سود تشکیلات جاسوسی خود نمی اندیشند. جالب است که وقتی سرکردگان بهائیت بوی پول و دارایی به مشام حریص شان رسید عنان از کف داده و شعارهای ساختگی مانند وحدت عالم انسانی را به کل فراموش سپرده و همه را به تبعیت از صاحبان زر و زور فراخواندند.
عبدبها در نوشته خود موسوم به رساله مدنیه می نویسد: هر ملتی باید عقاید سلطانش را ملاحظه نماید و در آن خاضع باشد و به امرش عامل و به حکمش متمسک!!!
دکتر خنجی در این باره می نویسد: «رساله ی سیاسیه که عبدالبها در اینجا به آن اشاره می کند، رساله ای است که در باب روابط ملت و حکومت و حقوق سیاسی افراد، تدوین شده است و در آنجا، هر گونه حق سیاسی را از ملت سلب نموده و حکومت را مخصوص ملوک و موهبت الهی می شمارد. باری، لوح فوق، نشان می دهد که منظور بهائیان از عدم دخالت در سیاست به چه معنی است و چه هدفی را دنبال می کند.
فعالیت امروزه بهائیان در عرصه سیاسی علی رغم شعار دروغین عدم مداخله در امور سیاسی و همچنین وطن فروشی آنان نشان می دهد که بهائیان تنها دولت های معاند غربی و رژیم غاصب صهیونیستی را به عنوان سلطان می شناسند و از آن تبعیت می کنند.