کتاب مقدس ریشه بیمنطقی مبلغان تبشیری
رهپویان هدایت: در آموزههای انبیاء الهی، افراطوتفریط وجود ندارد و اتفاقاً یکی از اقدامات آنان مقابله با رفتارهای خارج از منطق بوده است. در برابر این رویه عقلانی و منطقی انبیاء الهی همواره افرادی بودهاند که از مسیر عدل و انصاف خارجشده و کوشیدهاند که حق را آنگونه که خود میخواهند جلوه دهند.
بررسی کتاب مقدس نشان میدهد که در اغلب دستورات و مواعظ آن مسیر عدل و انصاف رعایت نشده و همواره با افراطوتفریط مسائل بیانشده است. نمونه بارز این امر را میتوان در حکم طلاق کتاب مقدس مشاهده کرد. در عهد عتیق که مسیحیان مدعی پذیرش آن هستند آمده: هرگاه مردی، زنی بگیرد و با او ازدواج کند چنین مقرر است، اگر چیز ناپسندی در او بیابد و در نظرش پسندیده نیاید، برایش طلاقنامهای نوشته به دستش بدهد و از خانه خود بیرون اش کند.(سفر تثنیه-دورایم-فصل 24)
این رویکرد عهد عتیق نسبت به زن در حالی است که عهد جدید برای تلطیف آن دچار تفریطی غیرمنطقی شده است. در عهد جدید برخلاف عهد عتیق زن و شوهر تحت هیچ شرایطی بهجز زنا نمیتوانند از یکدیگر جدا شوند تا جایی که در صورت جدایی هر دو طرف نمیتوانند مجدداً ازدواج کنند. طبق باور مسیحیان تبشیری اگر زنوشوهری به هر دلیلی بهجز زنا از یکدیگر جدا شوند دیگر جواز ازدواج نداشته و اگر هم مبادرت به چنین اقدامی کنند زندگی مشترک آیندهشان زنا محسوب میگردد.
این است منطق کتاب مقدس در خصوص ازدواج و طلاق که با هیچ عقلی سازگاری ندارد. با این وصف عهد جدید که خواسته تا حدی افراط و تندی عهد عتیق را تلطیف نماید خود چنان درگیر تفریط و بیمنطقی گشته که خروج از مرزهای اخلاقی را تنها راه طلاق معرفی کرده است.
حال نکته الهیاتی بسیار مهمی که مبلغان تبشیری از حل آن عاجز گشتهاند تناقضی است که بین عهد عتیق و عهد جدید وجود دارد. در عهد جدید از قول حضرت عیسی علیهالسلام نقلشده که احکام سابق بههیچوجه نسخ و رد واقع نمیشوند درحالیکه در عمل، احکامی جدید و مغایر آنچه تا قبل وجود داشته ارائهشده است.
این مسئله با توجه به سیر نگارش و ترجمه کتاب مقدس نشان میدهد نوشتههای این اثر ارتباطی به آموزههای انبیاء الهی ندارد چراکه تضاد، تناقض، بیمنطقی، افراط، تفریط و بیعدالتی در سراسر آن مشهود است.
امروزه مبلغان تبشیری و مهرههای این جریان به دلیل پذیرش کتابی اینچنین بیمنطق از باورهای عقلانی نیز برخوردار نیستند تا آنجا که ریشه رفتارهای غیراخلاقیشان را در تصرف دیوها و امثال آن میدانند.