تلاقی فرق انحرافی با مسیحیان صهیونیست
رهپویان هدایت: پولس ازجمله افرادی است که ستیز با شریعت در مسیحیت را تئوریزه کرد و بعدازآن بهمرور این مسئله در مسیحیت بنانهاده شد. از این فرد معلومالحال و عامل اصلی گسترش و همزمان انحراف مسیحیت در بخش رومیان کتاب مقدس نقلشده است که: ملعون است کسی که به شریعت عمل کند!
در میان مسیحیان، فرقه مسیحیت پروتستان بیش از دیگر فرق پیرو پولس و شریعت ستیزی پیاده شده آن قرار دارد. البته لازم به ذکر است که تقریباً در میان دیگر فرقههای مسیحی نیز نفی شریعت وجود دارد و احکام و تقیدات جایگاه اصلی خود را ازدستدادهاند و محلی از اعراب ندارند اما در فرقه پروتستانتیزم این مسئله بیشتر به ستیز با شریعت تبدیلشده است.
نکتهای درخور توجه و مهمی که در نفی شریعت وجود دارد و در این مقال به آن اشاره میشود، تلاقی و اشتراک مسیحیت صهیونیست و فرقه پروتستانی با عرفانهای کاذب است. این نفی شریعت و نفی احکام دینی را میتوان در مدل فرقههای شبه معنوی نیز به شکل مشهود مشاهده نمود. در حقیقت سران عرفانهای دروغین با نفی شریعت و از بین بردن تقیدات و ساختارهای مبنایی در مسیر ستیز با شریعت گام برمیدارند و مخاطبان خود را به آنسو میکشانند.
در ادامه همپوشانی و تلاقیهای مسیحیت صهیونیست و عرفانهای کاذب چند نمونه را فهرستوار اشاره میکنیم تا مشخص شود که مسیحیان صهیونیست و فرق شبه معنوی کاذب دوروی یک سکهاند تا بیدینی، لاابلاگری و بیقیدی را گسترش داده و عملاً راه گسترش اسلام را سد کنند.
تساهل و تسامح
بیقیدی و بیاهمیت نشان دادن دستورات دینی از برنامههایی است که مسیحیت صهیونیست و سران عرفانهای کاذب دنبال میکنند. در مسیحیت؛ حرمت شرابخواری، استفاده از رزق حلال، دوری از ربا، حجاب بانوان و برخی از دستورات دیگر تأکید شده است. اما برنامهها و سایتهای مسیحت تبشیری نشانی جز بیقیدی و ولنگاری در خود ندارد و عمل به دستورات در این فرقه هیچ جایگاهی ندارد. همین مسئله را میتوان در عرفانهای کاذب مشاهده نمود. سران شبه معنویتها نیز با ترویج بیقیدی و تساهل و تسامح در راستای ترویج بیقیدی قدم مینهند.
استفاده از سخنرانان انگیزشی
هر دو فرقه عرفانهای دروغین و مسیحیان صهیونیست نعل به نعل و در کنار هم از افرادی بهعنوان سخنران انگیزشی استفاده میبرند. این روش و بیان مطالب ساده و سطحی اما با شور و حرارت خاص، افراد را زودتر دچار تردید و تزلزل نموده و آنان را در مسیر موردنظر آنان که همان فاصله گرفتن از دین اسلام است قرار میدهد.
حمله به اعتقادات
همانطور که در طلیعه نوشتار آمد شریعت ستیزی از مبانی اصلی عرفانهای کاذب و مسیحیت صهیونیست است و نفی و مبارزه با اعتقادات با روشهای گوناگون از نقاط اشتراک این دو فرقه بهحساب میآید. در هر دو فرقه مباحثی که دارای قید و حدوحصراست مطرح میشود و قیدوبندها را با لطایفالحیلی بازنموده و آن را زیبا جلوه میدهند. مثلاً در بحث رقص و یا حجاب بهراحتی ابتدا شبهه وارد نموده و بعد از تأثیرات شبهه بر اذهان، موضوع مطرحشده در متون دینی را اساساً غیرعلمی و حتی غیرانسانی جلوه میدهند!
ادامه دارد...