روحیه ماکسول و توهین به مردم جهان
رهپویان هدایت: در حدود دویست سال از راهاندازی فرقه ضاله بهائیت میگذرد و در طول این مدت، علیرغم فعالیت تشکیلاتی منسجم و حمایتهای بیدریغ نهادهای بینالمللی صهیونیستی، در جذب عضو موفقیتی حاصل نکرده است.
این شکست، امروزه در پیامهای صادر از تشکیلات جاسوسی بیت العدل کاملاً آشکار است که البته این رویه در بهائیت مسبوق به سابقه است. روحیه ماکسول، همسر آمریکایی شوقی افندی، سومین سرکرده بهائیت در این خصوص باکمال یأس میگوید: «غالباً تعجب میکنیم که چرا باوجودی که علاج تمام آلام جهان در دست ماست، جهان از پذیرفتن آن احتراز میکند؟ گاهی این موضوع بسیار مأیوسکننده است.»
از روحی ماکسول گرفته تا مهرههای امروزی فرقه، ظاهراً هیچیک تاریخ بهائیت را نخوانده و یا توجه نداشتهاند که پیش از آنها حسینعلی نوری (خدای خود خوانده بهائیان) نیز از این از عدم توجه و اقبال مردم به خود شدیداً رنجیده است. او با گلایهی فراوان از مردم تهران به عراق میرود و در لوح مریم میگوید: از ارض طاء [تهران] بعد از ابتلای لا تحصی [بلاهای بیشمار] به عراق عرب به امر ظالم عجم [ناصرالدینشاه] مبتلا گشتیم...».
خدای خود خوانده بهائیان در عراق نیز بیشازپیش مورد بیاقبالی قرار میگیرد تا آنجا که زبان به طعن مردم عراق میگشاید:«این نفوس همان نفوسی هستند که مدت 3 هزار سال به پرستش اصنام [بتها] مألوف و معبودی جز عجل [گوساله] زرین نداشتند، الحال نیز به همان اوهام، معتکف، چه نسبتی بین این واهیه ی سافله و طلعت احدیه [بهاء] موجود و چه ارتباطی بین این عبده اوثان [بندگان بتها] و مقصد اعلی مشهود؟»
او درنهایت، همان بیانی را دارد که روحیه خانم ماکسول دهها سال بعد به آن زبان میگشاید: «چندی در بین این قوم، مکث نمودیم ولی ادنی [کمترین]توجه و اقبال و کمترین تذکر و انتباهی از آنان مشاهده نگردید».
روحیه در بیان احساس حقارت بهائیان میگوید:«عدهی معدودی از احبا [بهائیان] هستند که نمیخواهند و یا خجالت میکشند به مردم بگویند ما بهائی هستیم. آنها میترسند که همشاگردی، همکاران و یا دوستانشان به آنها به نظر آدمهای عجیبوغریب نگاه میکنند. چنین طرز تفکری تأثرآور است.
ماکسول به همین اندازه اکتفا نمیکند و در کمال بیادبی میگوید:«مردم بهطورکلی چون گله گوسفندند که دستهجمعی بع بع میکنند، میچرند و حرکت میکنند.» با این وصف، نظر سرکردگان بهائیت در خصوص مردم جهان تبیین شد و مشخص گردید لفاظی هایی چون وحدت عالم انسانی تا چه حد، شعاری کاذب در این فرقه ضاله است.