مسیحیت چگونه اندلس را از اختیار مسلمانان خارج نمود؟
رهپویان هدایت: غرب مسیحی وقتی با جنگ ها، تهاجمات نظامی، و برخوردهای خشن نتوانست در بازپسگیری اسپانیا موفق شود، با نشان دادن صلح جو بودن و با ترفندی مکارانه وارد میدان شد. آنان قبل از هر اقدامی یکی از اعراب جایگاه دار در دولت اندلس را با وعده های تو خالی و دروغین خردید و بوسیله او پیشنهادات خود را ارائه دادند.
تشکیل شورای سه نفره برای تصرف اندلس با مدیریت ضد فرهنگی
طی یک برنامه ریزی دقیق سه نفر از اشخاص بلند پایه با مشخصات ذیل شورایی تشکیل دادند تا ابتدا درباره پیشرفت های پی در پی مسلمانان و نیز شکست های پی در پی مسیحیان به مشورت و تبادل نظر بپردزاند و در این میان راهی برای پیروزی و سلطه بر مسلمین و بازگشت اسپانیا به دست مسیحیان بیابند.
1. براق بی عمار افسر بلند پایه عرب که در حکومت مالک بن عباد خود را به دشمنان اسلام فروخت.
2. آلفونس ششم پدشاه مسیحی فرزند فردینالد اول.
3. دوک ونیز افسر عالی رتبه و فرمانده مسیحیان در حکومت آلفونس.
آلفونس در این دیدار خطاب به براق می گوید: همانا پاپ خوانین و سران اروپا را فرا خوانده است تا به تبادل بنشینند و به هر طریقی مملکت اسپانیا را از اعراب بگیرند. جناب براق ما شما را برای راهنمایی و یاری در این جهت فراخوانده ایم.
براق که در حقیقت جاسوس مسیحیان در لباس مسلمانی است گفت: در حقیقت « ان الاسد لا یصاد بالمکر و الخدعه » شکار شیر میسر نشود مگر با مکر و خدعه و نیرنگ.
دوک ونیز با توجه به سخن براق بن عمار در ادامه گفت: همانا لشکر های خوانین و عشایر و با یک چشم برهم زدن می توانند تمام مسلمین را زیر پای خود خرد و خمیر کنند!
براق گفت این طور که شما پنداشته اید نیست...
براق در ادامه جلسه خیانتکارانه با مسیحیان چنین میگوید: شما مسلمانان را نمی شناسید... بر آنان با وعده های خیالی و ظاهری فریبنده می توان مسلط شد.
بنابراین تنها راه پیروزی ورود از در صلح است که بعد از این گفتگو قراردادی چنین منعقد شد.
1.آزادی دین؛ در این قرارداد چنین آمد که دین باید برای همگان آزاد باشد. یعنی دین مسیح در کنار دین اسلام هر دو برای مردم از آزادی یکسان برخوردار شوند.
2. آزادی در تعلیم و تربیت: با این بند مسیحیان آزادانه آداب و رسوم و فرهنگ خود را ترویج می کردند و به تبلیغ آن می پرداختند و به این ترتیب بی بندوباری گسترش یافت.
3. تجارت آزاد؛ خرید و فروش هر نوع جنس و کالایی چه حرام و چه حلال در مملکت اسلامی آزاد شد.
براق بن عمار خیانتکار جاسوس در شرح و تفصیل این سه بند می گوید:
نتیجه بند اول: اگر این اصل به خوبی پیاده شود راه برای مبلغان مسیحی باز می شود تا بتوانند افکار، عقاید و رسوم مسیحیت را در بین کودکان مسلمان رواج دهند. به این ترتیب اگر مسلمانان مسیحی نشوند حداقل در اعتقادات و اصول خود سست می شوند. آن جوانمردی، غیرت، حمیت و آموزه های دینی از بین خواهد رفت و آن چیزی که باعث دفاع آنان از دین می شود از بین می رود.
نتیجه اصل دوم: با آزادی تعلیم و تربیت و آموزش آداب و رسوم مسیحی به صورت آزاد به کودکان مسلمان و اجرای این اصل با اهداف از پیش تعیین شده به مرور تبهکاری و فساد در بین جامعه اسلامی زیاد می شود. اگر استاد مسیحی برای کودکان مسلمان در نظر گرفته شود کار راحت تر صورت می گیرد.
اما نتیجه اصل سوم: امور تجاری مربوط به مایحتاج زندگی، زینت ها و تجملات و.... که براق و دو عنصر مسیحی معتقدند همین مسئله باعث عجز، ذلیل و خوار شدن و فروپاشیدن به صورت نرم است. حال اگر این مسئله به تجارت آلات قمار، فروش آزاد شراب و... برسد فحشا و بی بندوباری شدت خواهد گرفت و رفتارهای بی پروا و زشت و زننده زیاد خواهد شد.
برگرفته از کتاب مستند اعترافات ج 2 ص 83 و 84