چه بهره میبری از اختلاط نااهلان ... به جز شراره و دود از دکان آهنگر/ خروجی دو عرفان متضاد/ عرفان الهی و عرفان شیطانی
رهپویان هدایت: در روایات معتبر از ائمه هدی علیهم السلام اشارات فراوانی برای توجه به آنچه برمیگزینی شده است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم) می فرمایند: «مَثَلُ الجَلیسِ الصّالِحِ مَثَلُ العَطّارِ، اِن لَم یُعطِکَ مِن عِطرِهِ اَصابَکَ مِن ریحِه، وَ مَثَلُ الجَلیسِ السُّوءِ مَثَلُ القَینِ اِن لَم یُحرِق ثَوبَکَ اَصابَکَ مِن ریحِه؛ حکایت همنشین خوب، حکایت عطار است که اگر از عطرش به تو ندهد، بوی خوش آن به مشامت میرسد و حکایت همنشین بد، مانند آهنگر است که اگر [حرارت کارگاه او] لباست را نسوزاند، بوی بد آن مشامت را میآزارد». حضرت علی(علیه السلام) نیز می فرمایند: «قارِن اَهلَ الخَیرِ تَکُن مِنهُم وَ بایِن اَهلَ الشَّرِّ تَبِن عَنهُم؛ قرین اهل خیر باش تا از آنان شوی و از اهل شر دوری گزین تا از آنان بر کنار باشی»
در همین زمینه ضرب المثلی معروفی است که می گوید: از بدان بد شوی، ز نیکان نیک.
انسان به طور فطری، از خلق و خوی دوست و همنشین خود تأثیر میپذیرد و به مراتب از کسی که او را الگو و مرشد خود قرار داده است بیشتر تاثیر خواهد پذیرفت.
حال اگر کسی در کمال سجایای اخلاقی باشد، پیرو و مقلد آن نیز اگر بتواند در بهترین حالات از وی پیروی نماید به خصلت های نیکو و رفتارهای پسندیده مبادرت خواهد داشت و برعکس اگر کسی همنشین، استاد و الگویی دارد که خصلت های ظاهری، التقاطی، یا حتی زشت و ناپسند دارد قطع و یقین پیرو آن فرد هم به همان مسیر خواهد رفت و بلکه بدتر از آن خواهد شد.
این اثر انتخاب الگو در زندگی است که گاهی انسانی را با بالاترین کمالات و ویژگی های الهی برای زندگی ات انتخاب میکنی و سعی بر آن داری که در آن مسیر باشی که البته مشخص است که به صورت تام نمی توان به آن الگو و اسوه در تمامی شئونات زندگی رسید.
اما برعکس این جریان هم وجود دارد. گاه الگویِ شناخته شده برای افراد، خود متخلق نیست و به انواع ترفندها و نیرنگ ها دست زده است تا در دل مخاطب جای بگیرد و در این صورت حتما پیروانش بعد از آشنایی با روش او به انسان های به مراتب بدتر ازوی تبدیل می شوند.
در این روزهای که کشور با آرزوی وهابیت سعودی و برنامه های امریکایی - انگلیسی در فتنه ای پیچیده گرفتار شد وعده ای از هموطنان را که تا چندی قبل در کنار هم و برای هم زندگی می کردند ناگهان در مقابل هم قرار داد، این دو مدل و دو شیوه به خوبی خود را نشان داد.
در یک سمت نمونه هایی از پرورش یافتگان عرفان ناب، اخلاق نیکو و برگرفته از معنویت اصیل بودند که در کنار مردم قرار گرفتند، سعی نمودند آشوب ها را کمتر نمایند، از آسیب زدن به اموال مردم جلوگیری کنند، از ایجاد خشونت در کشور جلوگیری کنند و در مجموع برای مردم امن و امان باشند و در این مسیر به بدترین شکل ممکن توسط عده ای جانی و وحشی شکنجه شدند و به شهادت رسیدند.
در سویی دیگر برخی از پرورش یافتگان عرفان های کاذب و شبه معنویت های بی مبنا بودند که فقط برای خون و خونریزی بیشتر، آتش زدن دکان و بانک و آمبولانس و ...، زخمی نمودن مردم ونیروهای امنیتی تا همراهی تام و تمام با عناصر مزدور خارج از کشورِ سعودی و انگلیسی شب و روز گذرانیدند.
این دو سوی جریان نشان می دهد که فرقه های عرفان کاذب چه خروجی دارند و در حقیقت؛ چه بهره میبری از اختلاط نااهلان ... به جز شراره و دود از دکان آهنگر
البته ناگفته نماند که برخی از فرقه های عرفان کاذب هم در این ایام وسط بازی کردند و انگار نه انگار اتفاقی افتاده است! فقط بفکر کسب درآمد...