ادعای دروغین بهائیان مبنی بر علم گرایی
رهپویان هدایت: زمانی می توان یک نظر یا باور را موجه دانست که فاقد ناسازگاری درونی باشد. ناسازگاری درونی به این معنا است که یک ایده در بطن خود دارای تناقض نباشد و گزاره ها کاملا منسجم با یکدیگر ارتباط منطقی غیر تعارضی داشته باشند.
بر این مبنا اگر درساختمان یک ایده و نظر مولفه هایی وجود داشته باشد که یکدیگر را نفی یا طرد می کنند، آن تئوری به دلیل ناسازگاری درونی بی اعتبار قلمداد می شود. حال قصد داریم بر این مبنای منطقی و معرفتی یک ادعای مطرح شده در فرقه ضاله بهائیت را تحلیل نماییم.
در فرقه ضاله بهائیت که مملو از ناسازگاری و تناقض است چنین ادعا می شود که علم بر گزاره های دینی تقدم دارد به این معنا که در هنگام تعارض میان علم و دین باید طرف علم را گرفت. جدای از اینکه چنین تفسیری با نقدهای بنایی و مبنایی مواجه است بر فرض پذیرش این مدعا بهائیان و سردمداران شان به هیچ عنوان تعهدی به این ادعا ندارند.
در کتب سردمداران بهائیت به لحاظ ادبی و علمی ایرادهای بسیار فاحشی وجود دارد که علی رغم این ناسازگاری بهائیان با تعصب تمام از آن ها حمایت می کنند. برای نمونه، باب که زمینه ساز پیدایش فرقه ضاله بهائیت است در خصوص خط استوا چنین نوشت: سبح ربک العلی محمودا هوالذی خلقک فی خط الاستواءخداوند والای خود را که ستوده است منزه شمار، او کسی است که تو را در خط استوا آفرید!!!(بیان فارسی، صفحه 130)
قابل توجه است باب در شیراز متولد شده که در خط استوا قرار نگرفته و از این رو نوشته وی در تعارض آشکار با رویکرد علم جغرافی است.
همچنین حسینعلی نوری، خدای خودخوانده بهائیان در خصوص تبدیل مس به طلا می نویسد: در مادهی نحاسی (مِس) ملاحظه فرمایید که اگر در معدن، از غلبهی یبوست (متضاد رطوبت= خشکی) محفوظ بماند، در مدت هفتاد سَنه (سال) به مقام ذهبی میرسد (طلا میشود). اگرچه بعضی خود نحاس (مس) را ذهب (طلا) میدانند که به واسطهی غلبهی یبوست (خشکی) مریض شده و به مقام خود نرسیده(حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، 1988 م، ص 104)
در متن فوق خدای خودخوانده بهائیان به استناد یک رویکرد خرافاتی مس را طلای بیمار شده معرفی می کند!!! واضح است که نوشته وی کاملا در تعارض با علم و حتی شعور سطحی انسانی است. بر این مبنا، اگر بهائیان در این ادعا که در صورت تقابل علم و دین، اولویت پذیرش علم است، باید سرکردگان فرقه را کنارگذاشته و از آن ها تبعیت نکنند.
حقیقت آن است که مهره های شوم فرقه ضاله بهائیت با این لفاظی ها قصد عوام فریبی دارند وگرنه کتب سردمداران آن ها مملو از ایرادات و اشتباهات علمی است.