فعالیتهای آموزشی میسیونرهای آمریکایی در ایران/ارومیه
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، استفاده از خدمات آموزشی برای ترغیب افراد به گرویدن به مسیحیت آنچنان اهمیت دارد که "مایکل زیرینسکی" استاد تاریخ دانشگاه بویس آمریکا در این زمینه گفته است: "اینها [مدارس]طعمههایی هستند که با آنها مسلمانها را جذب میکنیم."[1]
در بخش نخست به فعالیت آموزشی میسیونرهای آمریکایی در تهران و ایجاد مدارس دخترانه بتئیل(دماوند) و پسرانه البرز اشاره شد؛ در این بخش به عملکرد آموزشی این مبلغان در شهر ارومیه پرداخته میشود.
شهر ارومیه که از دیرباز میزبان جمعی از آشوریان بود، در وهله نخست مورد توجه میسیونرهای مسیحی پروتستان قرار گرفت؛ چرا که از نظر آنها تبلیغ مسیحیت بین مسلمانان امری دشوار و اگر قرار بود اقبالی به آنها نشان داده شود، میزان موفقیت فعالیتهای تبشیری ابتدا بایستی در بین مسیحیان مورد آزمون قرار میگرفت.
از اینرو دو نفر از مبلغین مسیحی به نامهای "جوستین پرکینز" و "آساهل گرانت" در سال 1833 از طرف هیأت میسیونرهای آمریکایی به ارومیه اعزام شدند و "پرکینز" به همراه همسر خود برای پیشبرد فعالیت خود و یادگیری زبان آسوری بهمدت یک سال به تبریز رفت و به فراگیری این زبان پرداخت.[2]
"پرکینز" پس از یادگیری زبان آسوری خود را "همزاد" آسوریها میدانست و از آنها با عنوان "ملت من" نام میبرد و مانند آنها لباس میپوشید. باید افزود که شیوهای که او برای تبلیغ مسیحیت بهکار گرفت، استفاده از راهکارهای آموزشی بود.
این زمان بود که نخستین مدارس به شیوه جدید در دوران محمدشاه قاجار به دست مبلغان آمریکایی و فرانسوی با هدف ترویج مسیحیت در کنار علوم جدید دایر شد و بیشتر این مدارس نیز رایگان و شبانهروزی بودند.[3]
مدرسه تبشیری پسرانه که بهعنوان نخستین مدرسه به این شیوه شناخته میشود، در سال 1836 با هفت دانشآموز توسط "جاستین پرکینز" پا به عرصه فعالیتهای آموزشی میسیونرهای آمریکایی گذارد.[4]
علاوه بر شهر ارومیه در روستاهای اطراف به نامهای "آدا"، "آردشای" و "گوگتپه" نیز مدارسی ایجاد شد؛ بهطوریکه میسیونرهای آمریکایی در سال 1839 میلادی در دوازده دهکده و درست یک سال پس از آن در هفتاد دهکده مدرسههای تبشیری تأسیس کردند.[5]
در همین جا ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که بزرگان آشوری مانند: "پاتریاخ نستوری" به این اقدامات مشکوک واکنش نشان دادند و ضمن مخالفت با این کار برای تعطیلی آنها اقدام کردند؛ هرچند در عمل موفقیت چندانی به دست نیاوردند.
لازم است به این مطلب اشاره شود که در آن دوران در ایران فقط شش درصد مردان قادر به خواندن بودند، اما با وجود این علاوه بر تأسیس مدارس پسرانه، مدرسه دخترانه نیز ایجاد شد.[6]
یک مدرسه دخترانه که در دوازدهم مارس 1838 میلادی توسط "خانم گرانت" تأسیس شد، در ابتدا فقط چهار شاگرد داشت و پس از مرگ او در سال 1839 توسط میسیونرهای آمریکایی و از سال 1843 به بعد توسط "فیدلیا فیسک" اداره شد.[7]
مبلغان مسیحی در این مدرسه تبشیری دخترانه بیشتر دروس ارائه شده را به آموزش کتاب مقدس اختصاص داده بودند.
برنامه روزانه این مدرسه از دعای فردی بامدادی آغاز میشد، با خواندن انجیل به زبان آسوری ادامه مییافت و صرف صبحانه، کارهای شخصی و مطالعه نیز بخشی از این برنامهها بود.
آغاز صبحگاهی کلاسها از ساعت 8 و 45 دقیقه و دعا و مطالعه قسمتهایی از کتاب دانیال نبی، مطالعه زندگی حضرت عیسی مسیح(ع) جزئی از آن بود و تعلیم عهد عتیق و رساله به عبرانیان و کتاب داوران و دعای شبانگاه بخشی از کلاسهای عصر را شامل میشد.[8]
بر این اساس، سرمایهگذاری قابل توجه بر روی آموزش دختران و زنان و تشویق آنها به گرویدن به مسیحیت از آن جایی ناشی میشود که بنا به عقیده مسیسیونرهای مسیحی، برای تغییر دین مردم باید ابتدا از این گروه آغاز کرد.
میدان باز جولان دادن برای مبلغان مسیحی تا جایی پیش رفت که از 122 شاگردی که در مدت 34 سال نخست از مدارس تبشیری آمریکایی در ارومیه و اطراف آن بیرون آمدند، 80 نفر از آنها به مسیحیت گرویدند و حتی تمام وقت در خدمت مبلغین آمریکایی درآمدند.[9]
علاوه بر ایجاد مدارس، راهبردی بودن کشور ایران از منظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باعث شده بود تا زمانی که "جاستین پرکینز" با مشکل سواد نداشتن آسوریهای ارومیه مواجه شد، پیشنهاد تأسیس چاپخانه را با هیأت مرکزی میسیون در آمریکا مطرح و درسال 1840 نخستین چاپخانه با مدیریت یک متخصص چاپ در ارومیه کار خود را آغاز کرد.[10]
میتوان نتیجهگیری کرد سختکوشی و برنامهریزیهای مدتدار برای تغییر دین و نگرش مردم ایران توسط میسیونرهای مسیحی از یک طرف و همراهی پادشاهان قاجار با جریان تبلیغ مسیحیت از سوی دیگر، فضایی را برای این فرقه به وجود آورده بود که با پوشش مردمفریب خدمات آموزشی، کودکان و دانشآموزان ایرانی را به فرقه خود جذب کنند.
[1] PCUSA,BFM,Missions Correspondence and Reports,Microfilm Series,reel?273
[2] الدر، جان، تاریخ میسیون آمریکایی در ایران، تهران، نور جهان، 1333، ص4
[3] همراز، ویدا، مبلغان مسیحی در ایران از صفویه تا انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1391، ص 188
[4] الدر، جان، همان، ص11
[5] همان، ص22
[6] ویشارد، جان، بیست سال در ایران، ترجمه علی پرینیا، تهران، نوین، 1363، ص252
[7] الدر، جان، همان، ص 13
[10] همان، ص 10