پیوند یهودیت و مسیحیت با اسم رمز صهیون
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، این روزها بار دیگر دنیا نظارهگر خوی سبعیت و وحشیگری رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی در ماجرای یورش نظامیان صهیونیست به قبله اول مسلمانان عالم و مکان مقدس همه ادیان آسمانی، یعنی مسجدالاقصی است.
همچنانکه در حوادث و جنایات مشابه پیش از این نیز مشاهده شده، جهان غرب و به پیروی از آنها بسیاری از کشورهای عربی مرتجع منطقه، سکوت کرده و کوچکترین واکنشی در برابر این جنایات نشان نمیدهند.
اینکه مرتجعین منطقه چرا در جبهه ضدّ اسلام و کفر قرار گرفتهاند، نیازمند تحلیلی دقیق و مجزا است؛ ولی تکیه اصلی در این وجیزه ارتباط بین مسیحیت حاکم بر کشورهای غربی با رژیم صهیونیستی در کشتارِ جمعی، جنایت، غصب، تجاوز، وحشیگری و ... است.
مساله روشن آن است که بین یهودیت و مسیحیت در طول تاریخ تخاصمی شدید وجود داشته؛ از یک طرف یهودیان بعد از تولد حضرت عیسی(ع) توهینهای بیشرمانهای به آن پیامبر اولوالعزم الهی کردند و در طرف دیگر مسیحیان نیز یهودیان را عامل به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح(ع)- بنا به اعتقاد مسیحیان- میدانستند و میدانند.
اما با نفوذهای زیرکانهای که یهودیان به مرور زمان بین مسیحیان پیدا کردند، توانستند پیوندهایی بین آن دو تشکیل داده و نقاط اشتراک خود را به حداکثر برسانند؛ تا جایی که عقیدهای انحرافی و ضد بشری به نام "صهیونیسم" در اواخر قرن نوزدهم میلادی به هر دو دین آسمانی یهودیت و مسیحیت ملحق شد.
"زائده عفونی صهیونیسم"، باعث بروز جنگهای ضد انسانی و فجایع زیادی از زمان پیدایش تاکنون شده است. نخستین وجه مشترک صهیونیسم یهودی و مسیحی میتواند در دشمنی با آموزههای انسانسازِ- و در عین حال مزاحم برای تفکر صهیونیسم- اسلام ارزیابی شود.
در راستای کوبیدن بر طبل تفرقه و جنگ، صهیونیسم مسیحی و یهودی در راه وحدت ادیان خلل ایجاد میکنند؛ چرا که به خوبی میدانند نزدیک شدن پیروان ادیان به یکدیگر و تکیه بر مسائل مشترک، بساط رژیم پوشالی صهیونیستی را برای همیشه از منطقه فلسطین اشغالی برخواهد چید.
با وجود عقاید جنگجویانه، اما اقلیتی در یهودیت و مسیحیت توانستهاند با تسلط بر منابع اقتصادی، صنعتی و مالکیت بر بنگاههای رسانهای و خبررسانی دنیا و همچنین نفوذ در مراکز سیاسی و تصمیمگیری کشورهای غربی، به راحتی افکار و عقاید انحرافی خود را ترویج داده و از سکوت و جهل اکثریت نهایت سوء استفاده را ببرند.
در این میان نقش مسیحیان پر رنگ تر است چنان که شوربختانه باید گفت، مسیحیان که خود را مدعی محبت و صلح در دنیا معرفی میکنند، از اصلیترین حامیان رژیم صهیونیستی هستند و گردهمایی یهودیان صهیونیست در فلسطین، تشکیل دولت، جنایت و وقوع جنگ آخرالزمان را مقدمه ظهور مجدد حضرت عیسی مسیح(ع) میدانند.
آنها اعتقاد دارند، جنگ آخرالزمان(آرماگدون) بین یهودیان و مسیحیان صهیونیست از یک طرف و مسلمانان و ضدصهیونیستها از طرف دیگر رخ خواهد داد.
این گروه اقلیتِ حاکم بر سرنوشت کشورهای مسیحی، تاکنون به این سوال پاسخ ندادهاند که ادعای شما مبنی بر مهربانی و جلو آوردن صورت برای خوردن سیلی، با راهاندازی جنگهای خانمانسوز- آن هم با بهکار بردن انواع سلاحهای کشتار جمعی- چگونه میتواند در یک منظومه اعتقادی جمع شود؟
بر اساس این گزارش، اکثر روسای جمهور آمریکا از گروه مسیحیان صهیونیست بودهاند و آرزوی خود را سردمداری در جنگ آرماگدون میدانند. آنها خود را نماد خیر و گروه مخالف را نماد شر معرفی کرده و با آرزوی برافروختن شعله جنگ آخرالزمان بود که آمریکا و انگلیس به کشور عراق حمله کردند.
با توجه به آنکه به اعتقاد مسیحیان صهیونیست، در این جنگ سلاح کشتارجمعی هستهای نیز به کار برده خواهد شد، بسیاری از تحلیگران و نظریهپردازان، خلع سلاح آمریکا را غیرممکن میدانند؛ همان کشور مستکبری که به بهانه داشتن انرژی صلحآمیز هستهای، جمهوری اسلامی ایران را زیر انواع فشارها قرار داده است.
جیمز میلز یکی از چهرههای مسیحیت صهیونیستی مینویسد:"هارمجدون در دنیایی که خلع سلاح شده باشد، نمیتواند تحقق پذیرد، آن هم در دنیایی که ملتها سلاحهای بیشتری تولید میکنند، اما چون هیچ کدام از آنها بیشتر و سریعتر از ایالات متحده آمریکا سلاح نمیسازند، پس آمریکا شایستگی رهبری جنگ آرماگدون را دارد."[1]
مسیحیان صهیونیست تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی را تحقق اراده و نقشه خداوند دانسته و "تقدیرگرائی" و "جزمی بودن آن" را بین پیروان خود رواج میدهند.
رژیم صهیونیستی نیز از گروه صهیونیستهای مسیحی و تبشیری استفادههای مورد نیاز را میکند. در طول دهه 1980 میلادی وزارت گردشگری این رژیم، رهبران مذهبی پروتستان را برای تورهای آشنایی رایگان به سرزمین فلسطین میکشاند.
گفتنی است، همچنان نیز مبلغین و وابستگان فرقه مسیحیت صهیونیستی مورد عنایت ویژه رژیم جلاد صهیونیستی هستند. افرادی چون: "رضا صفا موسس و مجری شبکه ماهوارهای نجات"، از جمله دریوزگان این فرقه است که بارها به سرزمینهای اشغالی فلسطین رفته و از جمله حامیان اصلی کشتار فلسطینیان توسط صهیونیستها محسوب میشود.