بر خلاف بی ضابطه بودن چند همسری در کتاب مقدس و بی بند و باری در میان اعراب جاهلی، حکم قرآن کریم درباره ازدواج مجدد، سرشار از حکمت های متعالی است.
به گزارش انجمن رهپویان هدایت: بر اساس کتاب پیدایش کتاب مقدس، باب 38 جملات 6 تا 8، زن باید به منظور حفظ نام شخص متوفی، با برادر شوهرش ازدواج کند.
6 و یهودا، زنی مسمی به تامار، برای نخست زاده خود عیر گرفت.۷ و نخست زاده یهودا، عیر، در نظر خداوند شریر بود، و خداوند او را بمیراند.
8 پس یهودا به اونان گفت: «به زن برادرت درآی، و حق برادر شوهری را بجا آورده، نسلی برای برادر خود پیدا کن.
چند همسری، امری است که در بین اقوام و ملل مختلف، بالاخص میان اعراب جاهلیت رواج داشته و با آمدن اسلام از بی قید و بندی خارج شده است.
این مساله در چارچوبی قانونمند متبلور شد،که نتیجهٔ آن عزت و آرامش زن از یک طرف و استحکام و پایداری روابط زناشویی از طرف دیگر است.
بر اساس تصریح قرآن کریم، برقراری عدالت بین همسران امری لازم و ضروری است،که پیامبر با خلق عظیمی که داشت توانست زنان متعدد از قبائل مختلف را به عقد خویش در آورد، بدون اینکه کمترین حقی از کسی ضایع شود.
ازدواج و تولید نسل امری کاملا طبیعی و حقی است،که خداوند برای بندگان خود در نظر گرفته است تا به کمال رسیده و انسانیت آنها تمام گردد.
مسأله تعدد زوجات ابتکار اسلام نیست، بلکه در بین اعراب جاهلی و ملل مختلف غیر عرب به شکل حرمسرا وجود داشته است.
یکی از آیاتی که قرآن کریم تعدد زوجات را تجویز کرده است، آیهٔ 3 سوره نساء است که چنین میفرماید: وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِی الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ
و اگر مىترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشمپوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر مىترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مىکند.
مفسر بزرگ قرآن کریم مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می فرماید: این آیه با آیه قبل ((و آتوا الیتامى اموالهم))، ارتباط کامل داشته وآیه در بین کلام جنبه ترقى را دارد و نهى در آیه قبلى را ترقى مى دهد.
معناى مجموع دو آیه چنین مى شود: درباره ایتام تقوا پیشه کنید و خبیث را با طیب عوض ننمائید و اموال آنان را مخلوط با اموال خود مخورید، حتى اگر ترسیدید که در مورد دختران یتیم نتوانید رعایت عدالت بکنید و ترسیدید که به اموالشان تجاوز کنید و از ازدواج با آنها به همین جهت دل چرکین بودید مى توانید آنان را به حال خود واگذار نموده و با زنانى دیگر ازدواج کنید با یک نفر، دو نفر، سه نفر و چهار نفر.
بنابراین جمله شرطیه که: (اگر ترسیدید که در مورد یتیمان عدالت را رعایت نکنید پس زنان دیگرى را به ازدواج خود در آورید) به منزله این است که فرموده باشد:(اگر از ازدواج با دختران بى پدر کراهت دارید، چون مى ترسید درباره آنان نتوانید عدالت را رعایت کنید، با آنها ازدواج نکنید و زنانى و دختران دیگرى را به عقد خود درآورید).
پس جمله (فانکحوا) در حقیقت در جاى جزاى حقیقى قرار گرفته در جاى (فلا تنکحوهن)، پس با دختران بى پدر ازدواج مکنید، واقع شده و جمله (ما طاب لکم) جمله اى است که با بودن آن دیگر احتیاجى باقى نمى ماند که بفرماید: پس با چگونه زنانى ازدواج کنید.
در نتیجه معلوم است وقتى از ازدواج با دختران یتیم کراهت دارند و به ایشان بفرماید، پس با هر کس که دلتان مى خواهد ازدواج کنید دیگر احتیاجى باقى نمى ماند به این که آن زنان را توصیف کند که چگونه زنانى باشند.
ادامه دارد...