تبشیر مسیحیت، دستور عیسی(ع) یا ابزار چپاول ثروت محرومان؟
اما دلیلی که مسیحیان بر اساس آن، امروزه خود را موظف به رساندن محتوای مسیحیت به دیگران معرفیمیکنند، استناد به یکی از جملات کتاب مقدس است.
البته نباید از نظر دور داشت که صرفنظر از پذیرفتن یا رد اصل تبشیر، موضوع قابل اعتنای آن است که رد پای میسیونرهای مسیحی در غارت و چپاول ثروت ملتهای فقیر و کمتربرخوردار جهان توسط کشورهای استعماری دیده میشود.
این فرستادگان با کتاب مقدس وارد سرزمینهای دیگر میشوند و بعد از مدتی جای میزبان و میهمان عوض شده و بعد از فراهم آوردن مقدمات، کشورهای فرستنده، منابع ملی و معدنی و انرژیهای فسیلی ارزشمند کشور مقصد را مالک شده و تنها چیزی که عاید آن ملت مظلوم و بیچاره میشود، کتاب مقدسی است که نمیدانند با آن چه کار کنند و چه دردی از دردهای آنها را دوا خواهد کرد؟
مساله دیگری که باید به آن پرداخته شود، حیلهگری و دروغپردازیهای میسونرهای مسیحی است؛ چرا که آنها فقط عهد جدید که زبانی نرمتر از عهد عتیق برای نوشتن آن توسط افراد بهکار رفته را به کام مردم میدهند و از جنگ، خشونت، غارت، سوزاندن، قتل عام و ... که در عهد عتیق وجود دارد، هیچ سخنی به زبان نمیآورند.
جالب است که وجود آیات ناسخ و منسوخ قرآن کریم از جانب آنها نوعی تناقض در قرآن به حساب آورده میشود؛ اما بیش از یکصد مورد تضاد و تعارض در کتاب مقدس و ادبیات کاملا متفاوت عهدین را اصلا مورد دقت قرار نداده و اساسا اجازه تحقیق و تفحصی هم به افراد داده نمیشود.
نتیجهای که میتوان گرفت آن است که دستور حضرت عیسی به شاگردان در کتاب تحریفی مسیحیان-اگر به فرض محال صحت داشته باشد- مستمسکی برای سوءاستفاده، ظلم، غارت، تجاوز و وحشیگری مستکبرین جهان علیه مظلومین شده و تنها بهعنوان ابزاری برای برآوردن امیال شیطانی قدرتهای زیادهخواه جهانی بهکار برده شده است.
مبلغان مسیحی برای موثر بودن تبلیغ از شیوههای مختلفی استفاده میکنند. یکی از ترفندهای آنها، همذاتپنداری با جامعه مقصد است؛ بهطوریکه آنها وقتی وارد منطقهای مثلا کنفوسیوسی میشوند، با زبان بومی آنها صحبت کرده و با آنها ارتباط میگیرند.
باید توجه داشت که آنها افرادی را به زبانها و فرهنگهای مختلف آشنا کرده تا روند نفوذ خود در بین افراد مد نظر را با سرعت بیشتری پیش ببرند.
هرچند که خود مسیحیان نیز بر این امر اعتراف دارند که جهان اسلام همچون قلعهای مستحکم در برابر سیل عظیم تبلیغات مسیحیان و میسیونرهای مسیحی مقاومت کرده، اما اردوگاه صلیبی هدف اصلی خود را بر جذب مسلمانان به مسیحیت قرار داده است و به زبان خودشان و با استفاده از اعتقادات اسلامی، در مرحله اول ارتباطگیری را آغاز میکنند.
میسیونرها از مقام والایی که قرآن کریم برای حضرت عیسی(ع) قائل شده، سوء استفاده کرده و با انواع و اقسام ابزار تبلیغ اعم از کتاب، الواح فشرده، فیلم و ... جبههای فراگیر در برابر اصلیترین مانع زیادهخواهی استعمارگران که همان اسلام ناب محمدی است، به مقابله برآمدهاند.
برای پیشبرد اهداف جریان تبلیغ مسیحیت صهیونیستی بین مسلمانان ایرانی نیز مشاهده شده که آنها افرادی را که از لحاظ اعتقادی سست بوده، و دچار مشکلات اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و غیره بوده را به فرقه خود جذب کرده و با راهاندازی شبکههای ماهوارهای یا سازمانهای مسیحی، مسیحیت تحریف شده را به زبان فارسی بین مسلمانان ترویج میکنند.
در برنامهریزیهای مسیحیان تبشیری، جوامع هدف به دو دسته عمده تقسیم شده است. کشورهایی که امر تبلیغ در آنان با مانعی روبرو نیست که آنها آزادانه در آنجا رفتوآمد کرده و ماموریت محوله را بهراحتی انجام میدهند.
اما دسته دوم- که اتفاقا هدفگذاری و تمرکز بیشتری نیز روی آن صورت گرفته-، کشورهایی است که همچون سدی محکم در برابر ورود میسیونرها و سازمانهای مسیحی ایستادگی میکنند.
برای ورود به کشورهای دسته اخیر، میسیونرهای مسیحی با روشهای بشردوستانه و خیرخواهانه واردشده و پوششی دروغین و غیرواقعی برای خود درست میکنند.
ایجاد مدرسه، دانشگاه، بیمارستان، پرورشگاه، موزه و .... از جمله تاکتیکهای اردوگاه صلیبی برای پیشبرد اهداف پنهانی و پشت پرده خود است.
بهعنوان نمونه در ایران، فرقه جماعت ربانی با سوء استفاده از وقوع زمینلرزه در رودبار گیلان، در آن منطقه حاضر شده و حتی مدرسهای نیز در آنجا درست کرده بودند که انگیزه اصلی از این عمل به ظاهر جامعهدوستانه کاملا مشخص بود.
موردی دیگر، فردی بهنام سعید عابدینی با پوشش راهاندازی پرورشگاه در شمال کشور، از طرف سرویس جاسوسی آمریکا به ایران روانه شد و او با استفاده از این نقاب، به ایجاد کلیساهای خانگی و انجام اقدامات مجرمانه میپرداخت که پس از بازداشت و اثبات جرم، به زندان محکوم شد.
در کشورهای آفریقایی که مقاوت چندانی در برابر ورود مسیحیت به منطقه خود نکرده- و حتی اصولا مطالبهای برای ورود صنعت و فناوری در کنار کتاب مقدس از کشورهای مسیحی نکردند-، مدارسی در آنجا احداث و دانشآموزان در این مدارس مشغول به تحصیل هستند که آینده آنان از ابتدا روشن است؛ چرا که افرادی وابسته و بدون اعتماد بهنفس تربیت شده و مطابق با میل غرب رشد و تربیت مییابند.
به این نکته اساسی هم باید اشاره شود که در مسیر ترویج مسیحیت، هیچ توجهی به روحانیت و میزان وفاداری شخص مبلغ به مسیحیت نمیشود. از این رو افرادی که سابقه خوبی در زندگی فردی و اجتماعی خود نداشته هم مورد توجه قرار میگیرد.
همچنانکه فارسیزبانهای ایرانی که در خدمت پایگاه مسیحیت درآمده و مشغول خیانت به ملت مسلمان ایران هستند، بنا به اعتراف خودشان سابقه درخشانی در زندگی نداشتهاند و این روند هماکنون نیز ادامه دارد.
ذکر این نکته هم ضروری است که فعالیتهای تبشیری همیشه هم با صلح و آرامش همراه نیست. برای مثال در زمانی که تعداد زیادی برده از آفریقا به برزیل آورده شدند، بدون اینکه بخواهند با خشونت، غسل تعمید داده میشدند و آنها را در جرگه مسیحیان به شمار میآوردند.
گفتنی است، رقابت بسیار جدی و شدیدی بین کاتولیکها و پروتستانها- و حتی شاخههای پروتستانی با هم- برای امر تبشیر وجود دارد؛ اما در حال حاضر بیشتر رسانهها و امکانات مورد نیاز برای تبشیر در اختیار فرقه پروتستان قرار گرفته و بهنوعی کاتولیکها را در این بخش به حاشیه راندهاند.