رد ادعای تشیع سران فرقه منحرف گنابادی(بخش دوم)
وی ادعا کرده است که به شیعه بودن خود افتخار می کند و پیرو حضرت حجت(عج) است.ولی با گفتن عبارتی تحت عنوان(نماینده ای که ما می گوییم و شیعه می گوید، شیعه عموم می گوید)، در واقع یک خط کشی بین تشیع اعتقادی خود و وتشیع اصیل قائل می شود.
وی تحت لوای شیعه می گوید، (غالبا عوام تصور می کنند که امتیاز شیعه بودن از سنی، اعتراض کردن نسبت به خلفاست، در صورتی که خلفا هیچ وقت خلاف ظاهری غیر از مخالفت با امام علی (ع) نکردند.)
اظهار نظری که وی بیان کرده است، با عنوان(امتیاز شیعه) که برای آن برگزیده است، منافات دارد. از این منظر باید گفت امتیاز (غیر شیعه) که صوفیه باشند بر (شیعه)، یعنی معتقدان به خلافت، وصایت و امامت علی ابن ابی طالب(ع)، است.
امامت امام علی (ع) به عنوان یگانه امیرالمومنین عالم اسلام، اطاعت از خداو پیامبر است که هیچ فرقه ای از فرق اسلامی نباید به آن اعتراضی داشته باشند.
شیخ محمد حسن گنابادی به گواه تاریخ، حتی سواد خواندن و نوشتن نیز نداشته است. ولی همچون دیگر سران فرقه های منحرف، به خود حق اظهار نظر درباره تاریخ اسلام را داده است.
حرفهای وی نان به نرخ محل سکونت، خوردن بوده است. چون برای رضایت عده ای که وی بین آنها زندگی می کرده است و با توجه به بی اطلاعی وی از مبانی دینی اسلام، انواع و اقسام انحرافات را به نام دین به کام مردم می داده است.
امام رضا(ع) در باره ضرورت وجود حجت خدا می فرماید:(وجود حجت نزد شیعه در همه ازمنه لازم است). منطقی آن است که در زمان غیبت صغری امام معصوم، نماینده واقعی را خود حضرتشان که همان نواب اربعه بوده اند معین کنند.
روسای فرقه سیاسی و منحرف تابنده، معتقدند روسای صوفیه نماینده واقعی حضرت حجت هستند و این گفته با حدیث شریف مغایر است.
این فرقه منحرف، معتقد به اصطلاح خود ساخته( ولایت قمریه) هستند که مخصوص به اصطلاح قطب هر زمان فرقه دانشته اند و این ساخته در تشیع ناب هیچ جایگاهی ندارد.
سران این فرقه منحرف پا را از این نیز فراتر گذاشته و خود را نماینده خدا در اخذ بیعت از شیعیان معرفی کرده است. در صورتی که نماینده واقعی امام زمان(عج) در ایام غیبت کبری از شیعیان حضرتش اخذ بیعت نمی کند؛ بلکه رجوع به نواب دوران غیبت کبری را کفایت از بیعت می داند.
گفتنی است، فرقه های منحرف که ریشه ای انگلیسی و غربی دارند به نام اسلام در حال تیشه زدن بر ریشه ناب اسلام هستند، ولی با بررسی ادعاهای آنها، ضدیت و مغایرت اعتقادات آنها با مبانی دینی اسلام آشکار می شود.
ادامه دارد...