سرکرده زیرزمینی فرقه تروریستی منافقین و کابوس حضور در تهران
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، خصیصه مشترک بین تمام فرقهها، ساختار هرمی و منش دیکتارتور مآبانه رهبر آن است که بهعنوان نمونه عینی، میتوان از گروهک تروریستی "منافقین" نام برد.
هرچند افراد بلندمرتبه منافقین همچون: "راستگو" از مسئولان سابق روابط خارجی این گروهک، درباره تبدیل سازمان به فرقه مطالبی را نوشتهاند، اما اولین پیشبینیها در اینباره توسط "شهید مطهری" صورت گرفته است.
ایشان در نامه به حضرت امام(ره) در سال 1356 چنین مینویسد:"...جریان دوم، جریان بهاصطلاح گروه مسمی به مجاهدین است. اینها در ابتدا یک گروه سیاسی بودند ولی تدریجا بهصورت یک انشعاب مذهبی دارند در میآیند، درست مانند خوارج...دیگر اینکه در عین اظهار وفاداری به اسلام، کارل مارکس لااقل در حد امام جعفر صادق علیه السلام نزد اینها مقدس و محترم است."[1]
در فرقه تروریستی منافقین، رهبر جایگاه ایدئولوژیکی داشته که هیچ تخطی از دستور او امکان نداشته و حتی قبل از آنکه این گروهک وارد جنگ مسلحانه علیه مردم و مسئولین نظام شود، از شیوههای اغواگرانه برای تثبیت جایگاه سرکرده فرقه استفاده میکردند.
شیوه عمل آنها چنین بود که با نفوذ در بین دانشآموزان، معلمان، دانشجویان، عوام و ...با التقاط مبانی "مارکسیستی" و "کمونیستی" با آموزههای اسلام، بر عقاید باطل خود لباس حق پوشیده و موفق به جذب تعدادی افراد میشدند.
مرکزگرایی فرقهای در منافقین تا آنجا رسیده که "مریم قجر عضدانلو"، بارها در سخنرانیهای خود بهصورت آشکار از مکتب "رجویسم" یا "مسعودیسم" نام برده است. به تعبیر مهدی خوشحال عضو سابق منافقین:"]رجوی[ خد را تنها نماینده بر حق خدا در روی زمین میداند و سازمان خود را نوک پیکان تکامل معرفی میکند... در عرصه سیاسی خود را مساوی ایران میداند و ایران را بدون خود هیچ میداند."[2]
اما زمانی که هویت واقعی تروریستی و اهداف فرقهای آنها و شکنجههای جسمی و روحی بر اعضا در اردوگاه اشرف مشخص شد، تعداد زیادی از آنها جدا شده و افشاگریهای وحشتناکی علیه این فرقه تروریستی بهعمل آوردند.
بر اساس این گزارش، فرار "مسعود رجوی" به همراه "ابوالحسن بنیصدر" از کشور و پناهنده شدن آنها به دامان یکی از اربابان خود یعنی "فرانسه" و سپس حضور سرکرده منافقین در عراق و اعلام همکاری صمیمانه با بعثیان کافر، نقطه عطفی برای دور جدید خیانتهای این فرقه تروریستی علیه ملت و مرزهای سرزمینی ایران بود.
این فرقه تروریستی علاوه بر جاسوسی برای "صدام تکریتی" در طول جنگ تحمیلی ، سه عملیات را علیه ایران انجام داد که مهمترین آن عملیاتی موسوم به "فروغ جاویدان" بود.
"اشتباه محاسباتی" درباره عواقب پذیرش قطعنامه توسط جمهوری اسلامی ایران، اصلیترین عامل ورود منافقین به جهنم مرصاد ارزیابی شده است.
نتیجه آنکه عملیات "دروغ جاویدان" در پی هوشیاری به موقع نیروهای نظامی، انقلابی و مردمی خیلی زود و تنها چند ساعت پس از آغاز به "غروب جاویدان" تروریستهای خائن انجامید.
این فرقه تروریستی با وجود اعلام آتشبس بین ایران و عراق، روز سوم مرداد1367 از مرزهای غربی وارد کشور شد که روز پنج مردادماه، عملیات غرورآفرین "مرصاد" برای مقابله با تحرکات تروریستهای مزدور و بازپسگیری مناطق اشغال شده تدارک دیده شد.
منافقین و ارتش عراق در عملیات پیروزمندانه رزمندگان اسلام، بیش از 4800 کشته، زخمی و اسیر دادند و مقادیر زیادی تجهیزات جنگی و همچنین اسناد درون فرقهای منافقین کشف و ضبط شد.
مروری بر گفتههای رهبر متواری منافقین - که این روزها از هلاکت یا زنده بودن او خبری منتشر نمیشود- در شب آغاز عملیات، کانون توهمات او را بیشتر نشان میدهد.
مسعود رجوی گفته بود:"براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها بهصورت ستون حرکت میکنند."
این حرفهای هیجانی و محرک احساسات، در حالی از زبان سرکرده منافقین بیان میشد که بعد از تصرف اردوگاه اشرف درعراق، مخفیگاه او در "بیست متری" عمق زمین و پشت چندین در پیدا شد که نشان میداد از ترس و وحشت شبانهروزی از خشم اعضای جان به لب رسیده و نگران از اصابت موشک و تجهیزات جنگی، خواب راحتی نداشت.
"مسعود رجوی" بعد از شکست در عملیات "فروغ بیفروغ"، اقدامات تروریستی و تجاوزکارانه فرقه منافقین را با قیام تاریخساز امام حسین(ع) مقایسه کرد و گویا او بر اثر شوک وارده ناشی از ضربه مهلک لشکر اسلام بر پیکره پوسیده فرقه خود، دچار مرض "مهملگویی" بوده است.
از جمله پیامدهای بسیار مهم شکست منافقین در عملیات مرصاد این بود که "استراتژی گروهک" و اعتبار "مسعود رجوی" مورد تردید جدی قرار گرفت و تعداد زیادی از اعضاء بعد از عملیات، از آن جدا شدند.
گفتنی است، منافقین که کینه شکست مفتضحانه خود در عملیات مرصاد را از سپهبد "علی صیاد شیرازی" داشتند، سرانجام این امیر لشکر اسلام را در تاریخ بیست و یک فروردین 78 به شهادت رساندند؛ اما سرنوشت زندگی و مرگ با ذلت منافقان در اردوگاه اشرف به سراغ طراحان این ترور آمد و آنها بهدست مجاهدان عراقی به هلاکت رسیدند.