مشروطهای که به شهادت شیخ فضلالله و استبداد رضاخانی انجامید
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، یکصد و نه سال از انقلابی موفق در ابتدا، اما ناکام در پیگیری اهداف، میگذرد و هنوز هم دیدگاههای متفاوتی درباره چگونگی رخداد و انحراف آن وجود دارد.
در آن روزها، نیروهای تاثیرگذاری چون: "روحانیون"، "منورالفکرها" و ... از اصلیترین گروههای تلاشگر برای برپایی مشروطه و برقراری قانون در کشور بودند و مردم نیز در زیرمجموعه این گروهها قرار داشتند.
تلاشهای صورت گرفته و در راس آنها نقش روحانیون، باعث شد تا "مظفرالدینشاه" قاجار در چهاردهم جمادیالثانی 1324 هجری قمری، فرمان گشایش مجلس ملی موسسان را صادر کند.
اما علیرغم پیروزی مشروطهخواهان در رقابت بین "سلطنت مطلقه" و "سلطنت مشروعه"، چندی بعد "محمدعلی شاه" مجلس را به توپ بست و دوره موسوم به "استبداد صغیر" آغاز شد.
مشروطهطلبان از شمال تا جنوب و بختیاری، عازم مراکز سیاسی دولت قاجار شدند و در بیست و دوم تیرماه 1288 شمسی به تهران وارد شدند و محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناه برد.
نفوذ روسها در شمال و انگلیسیها درجنوب متاثر از قراداد 1907 و اشغال ایران در جنگ جهانی اول و نتیجتا خلع سلاح مشروطهخواهان، باعث تضعیف حکومت مرکزی و مطرح شدن شدن افرادی چون "رضاخان" و "سیدضیاء طباطبائی" شد.
سرانجام مجلس موسسان که نتیجه مبارزات مشروطهطلبان بود، رای به تغیر الغای سلطنت قاجار و تائید سلطنت رضاخان داد.
اما اینکه چرا مجلسی که برای برپایی حکومت قانون و مبارزه با استبداد تشکیل شده بود، خود تن به حکومت پادشاهی دیگر داد، سوالی است که دلایل مختلفی برای آن برشمردهاند.
حضور روحانیون شیعه در ابتدا و ادامه نهضت مشروطه بسیار پررنگ بود. اما آنچه باید مورد دقت قرار گیرد سنگینی وزنه ضداستبدادی بر ضد استعماری در این نهضت بود؛ در حالی که در نجف وجه دوم بر وجه اول تفوق داشت.[1]
نتیجه بیبرنامگی مشروطهخواهان برای مبارزه با استعمار موجب شد در دام انگلیس گرفتار شوند و باعث انحراف مشروطیت از اهداف اصلی آن شد.
یکی از دلایل مهم در جهتگیری نهضت مشروطه، همزمانی آن با کشف نفت و رقابت شرکتهای بزرگ بینالمللی و چند ملیتی در ایران بود.[2]
اختلاف بین روحانیون و روشنفکران بر سر گفتمانهای درخواستی، یکی دیگر از عوامل به نتیجه نرسیدن مشروطیت بود.
روحانیت با پشتوانه مردم، خواهان عدالتخانه بود و منورالفکرها به دنبال ایجاد حکومت انتخابی بودند. و از اینرو ائتلاف شکل یافته در ابتدای نهضت در ادامه دچار تشتت و پراکندگی شد.[3]
میتوان گفت، گفتمان برتری در بین مشروطهطلبان وجود نداشت، و اگر این نهضت و انقلاب را به فرو ریختن کردن یک مخروبه تعبیر کنیم، نقشه روشنی برای بنای ساختمان جدید بر روی آن وجود نداشت.
گستردگی نیروهای دخیل در انقلاب مشروطه، نبود ثبات اجتماعی در زمان مشروطه تا کودتای سوم اسفند 1299و اشغال ایران در جنگ اول جهانی، هم مزید بر علت شده بود تا مشروطه نتواند چندان پایگاهی بین توده مردم پیدا کند. [4]
مجموعه این علت و عوامل- که البته هر کدام در جای خود نیازمند بحث و بررسی بیشتری است- سبب شد، انقلاب مشروطه به استبداد رضاخانی بیانجامد؛ اما هفتاد سال بعد، پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تحت رهبری حضرت امام(ره)، نقش ولایت فقیه در اتحاد مردم و پیروزی بر استبداد داخلی و استعمار خارجی را به منصه ظهور رساند.
بنا بر این گزارش، یکی از
حوادث تاسفبار انحراف مشروطه، شهادت "شیخ فضلاله نوری" در یازدهم
مرداد سال 1288 شمسی بود. همان مجتهدی که وقتی فردی از تهران به میرزای شیرازی در
عتبات مراجعه کرده بود، میرزا از او
پرسیده بود، مگر شیخ فضل الله در تهران نیست که به من مراجعه میکنید؟
"علامه امینی"شیخ شهید را در کتاب "شهداء الفضیله" خود میستاید. شهید مدرس او را "اعلم
علمای وقت"، حضرت امام(ره) وی را "مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه"
و شهید مطهری شیخ را "مجتهد مسلّم العداله و عادل مسلم الاجتهاد" معرفی
میکند.
به این نکته نیز باید اشاره شود، با وجود آنکه شیخ فضلالله مخالف مشروطه نبود، اما مشروطه انحرافی را باعث فراهم آوردن زمینه "ظلم داخلی" و "استعمار خارجی" میدانست و خواستار برقراری مشروطه مشروعه-که ضامن سیر درست حرکت انقلاب بهشمار میرفت-، بود.
[1] نجفی، موسی (1385)، فلسفه تجدد در ایران، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، ص 111
[2] آبادیان،
حسین (1385)، بحران مشروطیت در ایران، تهران، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی،
ص 10
[3] .کدی، نیکی (1387)، ایران دوران قاجار و برآمدن رضاخان، ترجمهی مهدی حقیقتخواه، تهران، ققنوس، صص98-97
[4] کدی، نیکی (1387)، ص 113 تا 120 و بروجردی، مهرزاد (1389)، تراشیدم، پرستیدم، شکستم: گفتارهایی در سیاست و هویت ایرانی، تهران، انتشارات نگاه معاصر، ص 97