نظرات شهید مطهری در باب مسیحیت(1)
«متأسفانه در جهان مسیحیت به واسطه برخى قسمتهاى تحریفى عهد عتیق (تورات) اندیشه اى در اذهان رسوخ یافته است که هم براى علم گران تمام شده و هم براى ایمان. آن اندیشه، اندیشه تضاد علم و ایمان است.»1 علت این امر از نظر استاد شهید مطهری علاوه بر این نکته، این است که مسیحیتی که اکنون در دست بشر است به واسطه تحریفات، محتوای اصلی و الهی خود را از دست داده است و یک سری عقاید پوچِ ساخته ذهن بشر در آن وارد شده است و به مرور زمان و پیشرفت علوم و عدم سازگاری یافته های علمی جدید با آموزه های به انحراف کشیده شده مسیحیت، این دو در مقابل هم قرار گرفتند و با این استدلال که حیطه ایمان با حیطه عقل جداست، سعی شد تا در کنار پیشرفتهای علمی، همچنان مسیحیت حفظ شود و به کلی از بین نرود. چنانچه استاد شهید مطهری به نقل از کتاب «الفهرست» اثر ابن الندیم میفرماید: «فلسفه در یونان و روم رایج بود تا وقتى که روم به مسیحیت گرایید، در این وقت قدغن شد؛ بعضى از کتب فلسفى را سوختند و بعضى دیگر را مخفى کردند و مردم از بحث فلسفى ممنوع شدند، زیرا فلسفه را ضد شرایع مىدانستند. سپس روم از مسیحیت روگرداند و به فلسفه روآورد.»2 پس در حقیقت جداسازی حوزه علم از ایمان، منجر به حفظ مسیحیت شد و گرنه در اثر پیشرفتهای علمی، اقبال به سمت علم بود و اگر این تضاد به گونه ای حل نمیشد، آنچه که کنار گذاشته میشد، مسیحیت و ایمان بود و نه علم. شاهد مثالی که استاد شهید مطهری در این باب می آورند چنین است: «کم کم مَثَلهایى در اروپا رایج شد که مى گفت: «انسان اگر سقراطى باشد [ولی] مفلوک و گرسنه، بهتر از این است که خوکى باشد برده»، «من یک روز زندگى کنم چشمهایم باز باشد بهتر است از اینکه یک عمر چشمهایم بسته باشد و کور باشم که بعد مى خواهم در بهشت زندگى کنم»، «من جهنّم با چشم باز را ترجیح مىدهم بر بهشت با چشم بسته». این است که شما مى بینید در دنیاى اروپا یک مسأله فوق العاده مهم، مسأله تضاد علم و دین است.»3 بنابراین از نظر استاد شهید مطهری ریشه چنین عقیده ای در مسیحیت، در دو نکته اساسی نهفته است: یکی وجود چنین عقیده ای در کتاب تحریف شده عهد عتیق و دیگر تضاد میـان آمـوزه های تحریف شده مسیحیت و پیشرفتهای علمی. هر چند این جداسازی به نفع مسیحیت تمام شد، اما صدمات زیادی را به علم و دین وارد کرد.
البته استاد شهید مطهری انتساب این امر را به مسیحیت تحریف شده می دهند نه به اصل مسیحیت و وجود چنین چیزی را در اصل تعالیم حضرت مسیح علی نبینا و آله و علیه السلام منکر میشوند. چرا که معتقدند «پیغمبران مى خواهند سخن خودشان را در درجه اول به عقلها ابلاغ کنند. اگر مى بینید مسیحیت بر ضد این سخن قیام کرده است و مى گوید کار ایمان با عقل ارتباط ندارد، این در اثر تحریف مسیحیت است. مسیح اصلى هرگز چنین سخنى نمىگوید. مسیح اصلى نه تثلیث گفت و نه بعد از اینکه دید تثلیث با هیچ عقلى جور در نمىآید و عقل دروازه خودش را بر روى تثلیث بسته است و به هیچ وجه راه نمىدهد، گفت: ایمان حسابش از عقل جداست، منطقه ایمان براى عقل منطقه ممنوعه است، عقل حق مداخله ندارد! این مربوط به تحریف مسیحیت است.»4
منابع
1- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى،ج2،ص29
2- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج14،ص458
3- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج13،ص350
4- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى،ج16،ص143